فردوس کاویانی مظهر پندار نیک؛ گفتار نیک؛ کردار نیک بود

استاد کاویانی یک ایرانی زرتشتی بود که اما هم نداشت

مراسم تشییع فردوس کاویانی، بازیگر فقید سینما، تئاتر و تلویزیون، با حضور خانواده، چهره‌های فرهنگی، هنری و استقبال جمعی از مردم در مقابل خانه هنرمندان ایران برگزار شد. اجرای مراسم برعهده اصغر همت بود. او در ابتدای این مراسم به بیان خاطراتی از سال‌های بازیگری فردوس کاویانی گفت.

به گزارش پایگاه اطلاع رسانی دیارمیرزا، به نقل از روابط عمومی خانه هنرمندان ایران، دکتر شهرام گیل‌آبادی رییس کانون کارگردانان خانه تئاتر نیز در ادامه این برنامه با اشاره به پیکر فردوس کاویانی بیان کرد: این صحنه غم‌انگیزی است. واقعیت این است که همگی در برابر مهربانی این مرد بزرگ باید زانو بزنیم و مهربانی و بزرگی او را مرور کنیم.

او افزود: ای مرگ از جان رفیقانم چه می‌خواهی؟ فردوس کاویانی در سال ۶۸ در مصاحبه خود می‌گوید ما موظفیم مهربانی را ترویج کنیم. ما نیز به عنوان هنرمندان این جامعه موظف به همین کار هستیم. در واقع اگر او این کار را نمی‌کرد؛ امروز شاهد جوش و خروش جمعیتی که اینجا حاضر شدند، نبودیم. فردوس کاویانی مهربانی را برای مردمش به نمایش می‌گذاشت. از طرف انجمن کارگردانان خانه تئاتر به خانواده و دوستداران او تسلیت می‌گویم.

رییس انجمن کارگردانان خانه تئاتر در ادامه صحبت‌هایش گفت: فردوس کاویانی در مصاحبه خود اشاره دومی دارد که به اهمیت انتخاب درست و متناسب با زمان می‌پردازد. او معتقد است که اگر هنرمندان اینطور نباشند؛ نمی‌توانند در کنار مردم قرار گیرند. اگر امروز اینجا هستیم به خاطر انتخاب های درست اوست که ما را با عشق به اینجا کشانده است. این صحنه که اصغر همت در کنار او زانو زده و اشک می‌ریزد برخواسته از عشق است.

همت در ادامه این برنامه بیان کرد: فردوس کاویانی مظهر پندار نیک؛ گفتار نیک؛ کردار نیک بود. ای کاش ما هم به این کلیدواژه‌ها اعتقاد داشتیم و مانند او به آن‌ها عمل می‌کردیم.

پژمان بازغی رییس انجمن بازیگران سینمای ایران که سابقه همکاری با فردوس کاویانی را دارد، گفت: به جامعه تئاتر، اعضای انجمن بازیگران، زرتشتی‌ها و مردم کرمان تسلیت می‌گویم. من جوانی ۲۲، ۲۳ ساله بودم که در سریال آژانس دوستی حاضر شدم . آنجا برایم دانشگاه بود و هر چه آموختم از این مرحوم و بزرگان دیگر آن سریال بود. شخصا در آن مجموعه نظم و انضباط را یاد گرفتم که تا امروز همراه من است. ما باید قدر بزرگان خود را بدانیم و فقط در مراسم‌هایی به این صورت حاضر نشویم. فکر می‌کنم آخرین بازیگر طنز فاخر ایران را از دست دادیم.

هادی مرزبان در ادامه این برنامه گفت: هیچ‌وقت فکر نمی‌کردم که برای این کار و به ویژه برای فردوس اینجا بیایم و صحبت کنم. وقتی این جمعیت در روز تعطیل به این جا می‌آیند، نشان از نازنین بودن فردوس دارد. گه‌گاه به شوخی به او می‌گفتم، تو در خوبی افراط می‌کنی و گاهی افراد فکر می‌کنند این به حماقت می‌زند. در صورتی که این اتفاق در این دوره فایده‌ای ندارد. او در مقابل بسیاری از دوستان مظلوم بود و نباید مظلومیت او را فراموش کنیم. بیاییم پیش از فوت افراد یاد آنها باشیم.

او افزود: در همه کارهایی که از زنده یاد رادی کار کردم؛ از او دعوت به کار می‌کردم. بسیاری از بازیگران از من می‌خواستند تئاتر را در زمانی استارت بزنم، که تایم خالی آنها در بین کارهای تصویر است اما فردوس هر وقت می‌خواست سر کار تصویر برود با من تماس می‌گرفت و می‌پرسید که تئاتری در دست تولید نباشد. در واقع تئاتر برایش الویت بود. در صورتی که برای بقیه برعکس بود و می‌خواستند در زمان خالی و بیکاری خود حضور داشته باشند.

این کارگردان تئاتر در ادامه بیان کرد: وقتی برای نمایش «تانگوی تخم مرغ داغ» از او دعوت به کار کردم، گفت من دیگر نمی‌توانم و من گفتم تو برکت کار من هستی؛ بیا روی صندلی بشین و او آمد و در همان شرایط هم طنازی خود را نشان داد. مسئولین از من می‌خواستند که قراری را با او بگذارم که به ملاقاتش بیایند. ولی او می‌گفت من نیازی به آنها ندارم. امیدوارم قدر همدیگر را بدانیم.

اسفندیار اختیاری نماینده زرتشتیان در مجلس در صحبت‌هایی در این مراسم گفت: به نام دانای بزرگ هستی بخش. درود می‌فرستم به ایران؛ به این مرز پر گهر. درود می‌فرستم به روان پاک روانشاد استاد فردوس کاویانی. از همه دوستان که در اینجا حضور دارند تشکر می‌کنم. استاد کاویانی یک ایرانی زرتشتی بود که اما هم نداشت. او عاشق ایران بود. در ماه مهر به دنیا آمد و متاسفانه در همین ماه از بین ما رفت. او سراسر مهر بود و ما متاسفانه یک روز پیش از جشن مهرگان او را از دست دادیم. ارمغانی که فردوس برای همه ما داشت؛ شادی و مهر بود.

او افزود: او در سرای نور جا دارد و همین الان در بین ماست و هیچگاه از بین ما نمی‌رود. فردوس کاویانی برگزیده زرتشتی ما بود و جوایز متعددی از ما گرفت اما مهم‌ترین جایزه او این است که در قلب ما جا دارد.

مسعود جعفری جوزانی در ادامه این برنامه گفت: وقتی یکی از کسانی که دوستش داریم از ما خداحافظی می‌کند؛ لحظه تلخی است. اما من اعتقاد دارم که آنها نامیرا هستند و در فکر و خیال و خاطرات ما حضور داشته و زنده‌اند. درباره فردوس؛ خوبی‌ها و مهربانی‌ها و همکاری‌هایش باید به جرات بگویم او تنها کسی است که هرگز بد کسی را پیش من نگفت و ضعف کسی را برایم‌ بیان نکرد. آدم های مانند او زندگی را برای ما ممکن می‌کنند. او از هنرمندانی بود که با بازی، نگاه و حس نابی که در درونش بود، دل‌های خشکی که در جامعه وجود دارد را آبیاری می‌کرد. وقتی قصد این را می‌کرد که شخصیتی را زنده کند با تمام وجود این کار را انجام می‌داد. بازیگرها ده‌ها زندگی را تجربه کرده و آن را به دیگران نشان می‌دهند و به‌همین دلیل ما آنها را دوست داریم.

او افزود: من مطمئنم دلیلی که فردوس نمی‌خواست کسی را ببیند، این‌بود که دوست نداشت با دیدن حال روزهای آخرش، غمی به دل کسی راه پیدا کند. او اینقدر آیین‌های ایرانی چون نوروز را خوب می‌شناخت، که حد نداشت. او جز هنرمندانی است که با تمام وجود خود شخصیت‌ها را احساس می‌کرد و آن را به قلب‌های ما می‌آورد. به همین دلیل حس می‌کنم هنوز زنده است. هنرمندان چون او در دل ملت جا دارند و به همین دلیل هرگز نمی‌میرند.

اسماعیل خلج که از همکاران فردوس کاویانی در کارگاه نمایش بوده است، نیز گفت: درود بر همه شما؛ درود بر فردوس؛ سعدیا مرد نکونام نمیرد هرگز ؛ مرده آنست که نامش به نکویی نبرند.من صفحه‌ای در اینستاگرام دارم که پست‌های زیادی دارد اما در هیچ کدام آنها خبر فوت کسی نیست؛ به جز پست آخر که درباره فردوس کاویانی است.

او در ادامه با صدایی بغض‌آلود پست خود درباره کاویانی را برای حاضران خواند.

آرمیتا کاویانی دختر آن مرحوم نیز در صحبت‌هایی گفت: به نام دانای بزرگ هستی بخش؛ درود به همه شما دوستان که امروز در اینجا حاضر شدید. پدرم در ماه مهر به دنیا آمد و نامش را فردوس گذاشتند. او روز قبل از جشن مهرگان نیز به فردوس رفت. پدرم پر از عشق بود و معنی کینه را نمی‌فهمید. از کودکی قلبش برای ایران و هموطنانش در هر نقطه از جهان می‌تپید. او عشق و مهر را به همه هدیه داد و من در این سال‌ها شاهد بازتاب آن هستم. در این دو روز ایران را همراه پدرمم دیدم. شما با عشق خود نام پدرم را نگه داشتید و او همیشه زنده است. از همه تشکر می‌کنم اما سپاسگزاری ویژه‌ام مربوط به مادرم است که هیچگاه عشقش به پدرم کم نشد. من عشق را بین آنها زندگی کردم و یاد گرفتم. امیدوارم کمی مانند پدرم باشم.

Share