گفتگو با یکی از قربانیان؛

۴ قربانی جدید در پرونده مرد شیطان‌ صفت | تجاوز به زنان در پارک و سرقت اموال

به‌دنبال انتشار خبر دستگیری مردی که با پرسه زدن در پارک‌ها و محل‌های خلوت، زنان جوان را با تهدید چاقو ربوده و قربانی نقشه شوم خود می‌کرد، ۴شاکی جدید با حضور در اداره آگاهی تهران این مرد را شناسایی کردند.

به گزارش پایگاه اطلاع رسانی دیارمیرزا به نقل از همشهری، متهم این پرونده جوانی ۲۹ساله است که هفتم مهرماه امسال تحت تعقیب کارآگاهان اداره ۱۶پلیس آگاهی تهران قرار گرفت. نخستین شاکی زنی بود که می‌گفت برای پیاده‌روی به پارکی در نزدیکی شهرک مینی‌سیتی رفته بود، اما مردی با پرسیدن ساعت به او نزدیک شده و وقتی زن جوان به ساعتش نگاه کرده، چاقویی زیر گلوی او گذاشته و با تهدید وی را به محلی خلوت در پارک کشانده و به او تجاوز کرده بود.

متهم سپس اموال زن جوان را سرقت کرده و متواری شده بود. با این شکایت و با توجه به حساسیت موضوع کارآگاهان راهی پارک مورد نظر شدند و موفق شدند متهم را که در آنجا پرسه می‌زد دستگیر کنند. او از سوی شاکی پرونده شناسایی شد و در ادامه معلوم شد که وی از مدت‌ها قبل به‌صورت سریالی زنان را به دام انداخته و پس از تجاوز به آن‌ها اموالشان را سرقت می‌کرده است.

بررسی‌ها نشان می‌داد که در تمامی پرونده‌ها، متهم اول صبح یا همزمان با تاریک شدن هوا در پارک‌ها و نقاط خلوت شهر پرسه می‌زده و با شناسایی زنان و دخترانی که در حال پیاده‌روی بودند، به بهانه پرسیدن آدرس یا ساعت به آن‌ها نزدیک می‌شده و در یک لحظه با قرار دادن تیغه چاقویش زیر گلویشان، آن‌ها را غافلگیر و با کشاندن به محل‌های خلوت قربانی نقشه شوم خود می‌کرده است.

در ادامه ۴زن که قربانی این مرد شده بودند با حضور در اداره آگاهی وی را شناسایی کرده و درحالی‌که با دیدن او از ترس می‌لرزیدند از وی شکایت کردند. این در حالی بود که بررسی‌ها نشان می‌داد قربانیان متهم بیشتر از ۴نفرند و احتمالا به‌خاطر ترس از آبرویشان حاضر نشده‌اند از او شکایت کنند. در این شرایط سرهنگ کارآگاه علی ولی‌پور گودرزی؛ رئیس پلیس آگاهی تهران از صدور مجوز قضایی برای انتشار عکس بدون پوشش چهره متهم در روزنامه‌ها خبر داد و به این ترتیب تصور این مرد منتشر و از شاکیان احتمالی خواسته شد با اطمینان از محفوظ ماندن نام و هویت‌شان نزد پلیس و مرجع قضایی برای شکایت از او به اداره ۱۶پلیس آگاهی تهران مراجعه کنند. پس از آن بود که ۴زن دیگر که آن‌ها هم با شگردی مشابه به دام جوان شیطان‌صفت افتاده بودند با حضور در اداره آگاهی وی را شناسایی و از او شکایت کردند.

با این حال متهم روز گذشته و در گفت‌وگو با خبرنگاران مدعی شد که شاکیان او را با فرد دیگری اشتباه گرفته‌اند و وی دست به سرقت اموال و آزار و اذیت آن‌ها نزده است.

او گفت: از وقتی ۱۳ساله بودم گاهی قاچاقی به ایران می‌آمدم و برای مدتی کارگری می‌کردم و به افغانستان برمی‌گشتم. یک سال و نیم پیش با همسر و پسر کوچکم با کمک قاچاق‌برها به ایران آمدم و به‌عنوان کارگر ساختمانی کار می‌کردم. مدتی هم به‌دلیل اینکه یکی از آشنایانم که نگهبان یکی از پارک‌ها بود و دستش شکسته بود، به جای او نگهبانی می‌دادم و نمی‌دانم که شاکیان برای چی از من شکایت کرده‌اند.

اظهارات او در حالی بیان می‌شود که هر کدام از شاکیان جداگانه متهم را از بین چند متهم دیگر در اداره آگاهی شناسایی کرده و می‌گویند که هیچ شکی ندارند که او همان کسی است که به آن‌ها حمله کرده بود.

گفت‌وگو با یکی از شاکیان

دیروز در اداره ۱۶آگاهی تهران زنان و دخترانی که قربانی مرد شیطان‌صفت شده بودند در حالی او را شناسایی کردند که هنگام تشریح اتفاقی که برایشان رخ داده بود به گریه افتادند و از یادآوری روز حادثه می‌لرزیدند. یکی از آن‌ها زن جوانی بود که درست در آخرین لحظات موفق شد از چنگ متهم فرار کند، آن هم زمانی که متهم گلوی او را می‌فشرد و چیزی تا بی‌هوشی‌اش نمانده بود. گفت‌وگو با این زن را بخوانید.

شما متهم را به‌طور دقیق و کامل شناسایی کردید؟

بله. کاملا. خودش است. همان کسی که به من حمله کرد.

کجا به شما حمله کرد؟

در پارک مهرگان. ساعت ۳بعدازظهر ۳۰خرداد ماه بود.

در پارک چه کار می‌کردید؟

داشتم پیاده‌روی می‌کردم. هر روز برای پیاده‌روی به آنجا می‌رفتم. آن روز هم کمی پیاده‌روی کردم و بعد تصمیم گرفتم به خانه برگردم. نزدیک خروجی پارک بودم و حدود ۷یا ۸متر بیشتر با آن فاصله نداشتم. ناگهان این مرد (اشاره به متهم) به سمتم آمد و پرسید: خانم، ساعت چنده؟ ساعتم را نگاه کردم و گفتم ۳. بعد گفت شماره من را بزن توی گوشی‌ات. فهمیدم قصد مزاحمت دارد و گفتم مزاحم نشوید لطفا. اما ناگهان از جیب کتی که به تن داشت یک شیشه شکسته بیرون آورد و گفت: «اگر صدات دربیاید شیشه را می‌کنم توی چشمت.» ترسیده بودم و گفتم: «چی می‌خواهی؟» گفت: «کمی با من قدم بزن». چون در آن ساعت از روز پارک کاملا خلوت بود و در آن حوالی کسی نبود، گفتم: باشه. از طرفی چون خروجی پارک را می‌دیدم، گفتم: «اینجا آفتاب اذیتم می‌کند. بیا به آن سمت (با دست به سمت خروجی پارک اشاره کردم) که سایه است قدم بزنیم.» بعد برای اینکه خودم را کاملا خونسرد نشان دهم و کاری کنم که باور کند به وی اعتماد کرده‌ام، پرسیدم: «اسمت چیه؟» اما با شنیدن این سؤال به سمتم حمله کرد و گلویم را گرفت و گفت: «چرا اسمم را می‌پرسی؟ امشب می‌خواهم بروم شیراز و اگر اسمم را هم بلد باشی نمی‌توانی پیدایم کنی.» بعد چندبار مرا به میله‌های کنار محل پیاده‌روی کوبید و می‌خواست به من تجاوز کند اما چون لاغر اندام بود، چندبار توانستم او را هل دهم و کمی آنطرف‌تر پرتش کنم. همین کار من او را عصبانی کرد و بار آخر طوری گلویم را گرفت و فشار داد که داشتم بی‌هوش می‌شدم. اما در همان لحظه یک نفر که ظاهرا صدای مرا شنیده بود، فریاد بلندی سر داد و متهم با شنیدن آن صدا مرا رها و فرار کرد.

بعد چه کردی؟

به ۱۱۰زنگ زدم و وقتی مأموران آمدند همه‌چیز را گزارش کردند.

گفتی که همیشه برای پیاده‌روی به آن پارک می‌رفتی. قبلا هم متهم را آنجا دیده بودی؟

نه. نخستین بار بود که او را می‌دیدم.

حالا خواسته‌ات چیست؟

اینکه متهم به اشد مجازات برسد.

Share