همزمان با تاسیس انجمن شعر و ترانه رشت

شاعر پیشکسوت گیلان تجلیل شد | ادبیات گیلان مدیون موسوی است

رحمت موسوی شاعر معاصر گیلانی همزمان با مناسبت فرخنده تاسیس انجمن شعر و ترانه رشت در پژوهشکده گیلان شناسی مورد تجلیل قرار گرفت.

به گزارش پایگاه اطلاع رسانی دیارمیرزا  به نقل از ایرنا، این آیین شنبه هفدهم شهریور ۱۳۹۷ با حضور جمعی از شاعران و اهالی فرهنگ دیار میرزا ، مدیرکل ارشاد گیلان و معاون حوزه هنری در پژوهشکده گیلان شناسی همراه بود.

*ادبیات مهمترین ثروت ایرانیان

مدیر پژوهشکده گیلان شناسی گفت: ادبیات مهمترین ثروت جامعه ایرانی است.
سید هاشم موسوی، ادبیات فارسی و آشنایی با متون ادبی را معبری برای آموزش و پرورش انسان و جامعه معنویت مند عنوان و اظهار کرد: از این نظر مدیون شاعران هستیم .
وی خاطرنشان کرد: گرچه وطن در طول قرون گرفتار حوادث و بلایای بسیار گشته شاعران وطن معنوی ما را از دستبرد حوادث در امان نگاه داشته اند.

*ادبیات گیلان مدیون موسوی است

در ادامه برنامه جلیل واقع طلب از شاعران بنام گیلان از استاد رحمت موسوی بعنوان سرمایه ای معنوی نه فقط برای گیلان که برای کشور یاد کرد.
وی اظهار داشت: ادبیات معاصر گیلان گوشه ای از گذشته اش را به ایشان بدهکار است.
وی از شیوه غزلسرایی موسوی بعنوان سبک جمهوری اشاره و از زحمات وی برای فرهنگ گیلان یاد کرد.
واقع طلب سپس شعری از خود را برای حاضران قرائت کرد: مگر بهار گذارش به این دیار بیفتد/ وگرنه از تبر این باغ از تبار بیفتد/پس از تهاجم سرما و کوچ قوم قناری/ به جای زمزمه غوغای غار غار بیفتد.

در ادامه ویدئو کلیپی از استاد رحمت موسوی برای حاضران نمایش داده شد که وی در آن ضمن خوانش شعرهایی از خود به دلبستگی اش به طبیعت و فضای گیلان و علاقمندی برای به کارگیری نمادهای بومی از پل خشتی لنگرود گرفته تا زیتون رودبار و ماهی و ابریشم و دریا در شعرهایش سخن گفت.
عاصیم از بید مجنونی که سر خم می کند / می زنم بر ریشه خود گر تبر می داشتم/ مثل گوهر رود برگ خشک همراهم نبود/ پارسا ابری چه می شد همسفر می داشتم.

*خوانش شعر در تجلیل از موسوی

آرش فرزام صفت مدیرکل هماهنگی امور اقتصادی استانداری گیلان که برای خوانش شعر آمده بود چنین سرود: حضور هستی ناممکنی است در ذاتم / در آستان حضورت خسی است میقاتم/ تو پایبند به تقدیر آسمانی و من / به هرچه غیرزمینی است بی مبالاتم.
آرش پور علیزاده دیگر شاعر گیلانی خواند: زخم است این که بر لب من نقش بسته است / هرچند هم خیال کنی شکل خنده است / تا زندگی امان بدهد ساعتی به عشق / عمر من و تو عقربه های دونده است.
پونه نیکوی شاعر نام آور گیلان بر صحنه رفت و خواند: جنگی میان شاخه و باد است بعد از این /آتش بیار معرکه شاد است بعد از این/انسان همیشه نان دلش را نمی خورد/نان خور به نرخ روز زیاد است بعد از این.
اشکان صمصام از شاعران دیگری بود که شعر خوانی داشت: بگو به عشق که تسلیم عقل گردد از این پس / بگو ز چاله در آید درون چاه بیاید.

*ادب مرد به ز دولت اوست

استاد جواد محقق نماینده بنیاد شعر و ادبیات داستانی در این آیین از ادب نفس بزرگواری و مهربانی استاد موسوی سخن گفت.
وی ابراز امیدواری کرد که انجمن شعر و ترانه رشت در بالندگی هرچه بیشتر فرهنگ سرزمین گیلان و حمایت از شاعران این دیار موثر باشد.

*باز باران با شعر و ترانه

مرضیه فرمانی دبیر انجمن شعر و ترانه رشت با اشاره به آیین تجلیل از استاد موسوی بعنوان نخستین فعالیت این انجمن گفت: قصد داریم قدمهایی در مسیر نکوداشت پیشکسوتان شعر گیلان برداشته باشیم و از شاعران جوان حمایت کنیم. انجمن شعر و ترانه رشت قرار است همایش فصلی باز باران را همراه نکوداشت شاعران پیشکسوت استان داشته باشد.

*نامه ی زندگی رحمت

رحمت موسوی، شاعر معاصر گیلانی، متولد اردیبهشت ۱۳۱۵ در شهر رشت است. وی، فعالیت ادبی اش را از سال ۱۳۳۳ با نشریاتی نظیر هفته نامه ادبی سایبان به مدیریت عبدالحسین ملک زاده و هفته نامه روئین به سرپرستی جهانگیر سرتیپ پور آغاز کرد و به تدریج شهرت سروده های این شاعر به پایتخت نیز رسید و نشریاتی مانند یغما، فردوسی، سیاه و سپید، حافظ، آیندگان به چاپ سروده های وی پرداختند. از جمله ویژگی های شعری رحمت موسوی به کارگیری واژه های گیلکی و نمادهای مربوط به طبیعت سرسبز گیلان؛ نظیر کاربرد اماکن مشهور رشت، ماهی سفید، جنگل، دریا، سبزه و رود است. از آثار وی می توان مجموعه شعر گلدسته های رحمت (۱۳۴۳)، باران رحمت، ارمغان رحمت، غزاله های غزل (غزلیات ۷۰ سال شاعران گیلان ) سال ۱۳۷۰ و گیله سو (مجموعه مقالات) در سال ۱۳۷۱ را نام برد.

از جمله اشعار ارزشمند این شاعر می توان به این شعر پر معنا اشاره کرد: بعد از تو ظاهر شد، آغاز بازی ها/هم دست بُردن ها، هم پادرازی ها/چندین نفر بودند، دنبالِ یک گردو/سرگرم مان کردند، با توپ بازی ها/بعد از تو ای قاصد، با نامه ی توحید/ما را به صد نیرنگ، دادند بازی ها/تاراج شد رایج، در نزد جمعی جور/با این همه گفتیم، از بی نیازی ها.

Share