استاد لابیهای پنهان مجلس،از پشت صحنه سیاست به خط مقدم میآید
به گزارش پایگاه اطلاع رسانی دیارمیرزا انتخابات هم که نباشد، گویی دغدغههای اصولگرایان را پایانی نیست، فوت پدرمعنوی اصولگرایان که سالهای زیادی ستون اصلی وحدت و انسجام بین طیفهای مختلف جریان راست سنتی بود دغدغه این روزهای اصولگرایان شده است.
به گزارش پایگاه اطلاع رسانی دیارمیرزا انتخاب جایگزینی در اندازه و قواره حبیب الله عسگراولادی و در آستانه انتخابات مجلس دهم کار را برای این طیف سیاسی پرنفوذ کشور دشوار ساخته است. گمانهها درباره جایگزین پیرمرد اعتدال گرای اصولگرایان یک روز بعد از درگذشت او آغاز شد، امری که با دلخوری و ناراحتی اعضای جبهه پیروان و در راس آن حزب موتلفه به عنوان خاستگاه سیاسی عسگراولادی روبرو شد. و حال با نزدیک شدن به چهلمین روز از درگذشت حبیب الله عسگراولادی تحرکات برای انتخاب رییس جدید شدت یافته است و هر روز از احتمالات جدیدی سخن به میان میآید. امری که شاید حکایتگر اختلاف و رقابت درون گروهی طیفهای مختلف جبهه پیروان خط امام و رهبری برای تصاحب صندلی ریاست جبهه پیروان خط و امام رهبری باشد.
گرچه در آغازین روزهای گمانه زنی نام شیخ نور بیش از همه بر سر زبانها بود و بسیاری او را نزدیک فرد به تفکر و مشی اعتدالی حبیب الله عسگراولادی می دانستند، اما گویی شیخ چندان تمایلی برای پذیرش نقش بزرگتری اصولگرایان سنتی را نداشت. اولین بار همت بیگ مرادی، عضو شورای مرکزی جامعه اسلامی نمایندگان ادوار بود که خبر پیشنهاد دبیرکلی جبهه پیروان به ناطق نوری را مطرح ساخت. بنا به گفته وی پس ازدرگذشت عسگراولادی اعضای شورای مرکزی جبهه پیروان و بعضی از شخصیتهای سیاسی که نمیتوان نام آنها را اعلام کرد، به ناطق نوری رسماً پیشنهاد ریاست جبهه پیروان را دادند که وی قبول نکرده است. چندی بعد نیز خبر ارسال نامه ای از سوی شورای مرکزی جبهه پیروان به ناطق نوری رسانهای شد که محسن کوهکن این خبر را تکذیب کرد.
محمدرضا باهنر نایب رییس این جبهه نیز با تکذیب هرگونه دیدار شورای مرکزی جبهه با ناطق نوری، گفت« تاکنون بنده هیچ پیشنهادی به آقای ناطق نوری برای حضور در جبهه پیروان ندادهام، یکی از دلایلم نیز که این پیشنهاد را با ایشان مطرح نکردم این بود که میدانستم وی این مسئولیت را نمیپذیرد و به این مسئله یقین دارم.» وی در عین حال این را هم مطرح کرد که رئیس جبهه باید از میان اعضای جبهه باشد و طبق اساسنامه نمیتوان کسی را از بیرون آورد. ناطق نوری اما در نهایت خود خیال همه را راحت کرد و با قاطعیت اعلام کرد که رهبری جریان راست سنتی را نخواهد پذیرفت.
با کمرنگ شدن اظهارنظرها پیرامون شیخ نور، انگشت اشارات اینبار به سوی باهنر نشانه رفته است. مرد دوم جبهه پیروان که روزهای زیادی است از جایگاه نایب رییسی این جبهه در دوران بیماری حبیب الله عسگراولادی و بعد از فوت وی جلسات این جبهه را رهبری و اداره می کند حال گزینه اصلی طیف های زیادی از ۱۷ تشکل منسوب به جبهه پیروان برای دبیرکلی این جبهه است.
گویی اینبار باهنر که سال های زیادی است صحنه گردان اصلی پارلمان بوده است قرار است خارج از پارلمان نیز نقش آفرین اصلی دنیای سیاست باشد و از لایههای پنهان سیاست بیرون بیاید.
مهندس جوانی که استاد لابیهای سیاسی مجلس شد!
ابایی ندارد که بگوید در سایه نام برادر به سیاست راه یافته و در سایه همان نام نیز مراوداتش با بزرگان در روزهای آغازین شکلگیری نظام جمهوری اسلامی آغاز شده است. آنجا که بعد از ترور و به شهادت رساندن محمدجواد باهنر نخست وزیر وقت و از موسسان حزب جمهوری اسلامی به اصرار آیتالله خامنهای و آیتالله هاشمی رفسنجانی برادر کوچکتر نامزد شورای مرکزی حزب جمهوری اسلامی میشود تا اینگونه اسم شهید باهنر در عالم سیاست ماندگار بماند.
مهندس جوان اما فاصله بین برادر شهید محمدجواد باهنر بودن تا محمدرضا باهنر شدن را بسیار سریع طی کرد. او آنقدر هوش و ذکاوت سیاسی داشت تا اصول سیاست و سیاستمدار بودن و سیاست ورزی را به سرعت از بزرگانی چون آیت الله خامنهای، آیت الله هاشمی رفسنجانی، ناطق نوری، حسن روحانی، حبیب الله عسگر اولادی و …بیاموزد و خیلی زود به پشت صحنه سیاست کوچ کند تا از آنجا فرماندهی عملیات سیاسی را به دست گیرد.
«مرد لابیهای مجلس»؛ عنوانی که سالهای زیادیست همراه و همزاد او شده است، چه به تحسین چه به نقد. باهنر اما نه تنها لابی گری خود را انکار نمیکند که آن را از اصول و شرایط اصلی وکیل ملت بودن و امر به معروف و نهی از منکر میداند.
سیاستورزیهای باهنر در همه سالهای حضورش در پارلمان آنقدر تاثیرگذار بوده است که که هر کس سودای ریاست بر مجلس را در سر داشته است بداند یک راه رییس مجلس شدن از محمدرضا باهنر میگذرد، فرقی ندارد غلامعلی حدادعادل باشد یا علی لاریجانی. تاثیرگذاری باهنر در حساسترین تصمیمات مجلس چون رای به وزرای دولت یا به جریان انداختن استیضاح یا سوال یا تصویب و رد یک طرح و لایحه در نحوه تاثیرگذاری بر میزان آرا به خوبی مشهود بوده است.
باقی ماندن باهنر در اندازه نایب رییسی مجلس اما همیشه یک سوال بوده است، اینکه چرا وی تلاشی برای قرار گرفتن در سطح یکی از سران سه قوه را هیچگاه از خود نشان نداده است. وی اما این فداکاری سیاسی خود می داند و می گوید« اینکه من همیشه نایب رییس مجلس می شوم نه رییس، یکی از فداکاری های سیاسی است! در مجلس هفتم مسلم بود که اگر نامزد بشوم، رئیس مجلس هفتم می شوم، اما نشستیم و با دوستان حرف زدیم و بعضی دوستان گفتند که مصلحت این است که آقای حداد رئیس بشوند، من هم قانع شدم و من یک ماه کار شبانه روزی کردم که طرفداران خودم را قانع کنم که به آقای حدادعادل رای بدهند.»
وقتی باهنر از پشت صحنه سیاست به خط مقدم سیاست میآید
مرد لایه پنهان سیاست هم که باشی اما روزی هنر سیاست ورزی ات را باید به خط مقدم سیاست بیاوری و خود صحنه گردان باشی. گویی باهنر نیز دیگر تمایلی به ماندن در اندرونی سیاست ندارد، انتخابات ریاست جمهوری یازدهم اولین گام از تلاش باهنر برای ترک رویه سال های پیشین و قرار گرفتن در زمره مردان اصلی سیاست بود. انتخابات ریاست جمهوری یازدهم اما گویی فرصتی تام و کامل برای او نبود و در نهایت در احترام به تصمیم جبهه پیروان خط امام و رهبری از کاندیداتوری انصراف داد.
او که در ایام انتخابات با عناوینی چون«مرد اعتدال» و « مرد میدانهای سخت» از سوی طرفدارانش نامیده میشد گویی قرار است این روزها نیز عهده دار نقشی مهم و تاثیرگذار در جریان راست سیاسی کشور را برعهده گیرد. باهنر که با وجود سیاست ورزی نیک میداند تاثیرگذار بودن و چهره اصلی شدن در سیاست پر فراز و نشیب ایران راهی فراتر از ژنرال مجلس بودن میطلبد بی میل نیست که خارج از پارلمان نیز دیگر مرد دوم نباشد و حال فوت عسگراولادی و فقدان نیرویی در حد و اندازه پیرمرد میانجی گر اصولگرایان گویی نگاه ها را به سمت و سوی او چرخانده است تا شاید بتواند بعد از حبیب سیاست او صحنه گردان اصلی جریان راست سنتی باشد.
انتشار برخی اخبار مبنی بر آغاز رایزنیهای وی با جبهه پایداری و طیف ایثارگران برای انسجام بین اصولگرایان و اظهارنظرهای برخی اعضای شورای مرکزی جبهه پیروان مبنی بر تمایل آنها بر پذیرش دبیرکلی جبهه پیروان از سوی باهنر احتمال انتخاب شدن وی در این جایگاه را پررنگ تر کرده است.
در این میان اما شاید آنچه بیش از همه کار را برای باهنر سخت کند، انتظارات از دبیرکل آینده این جریان درخصوص باقی ماندن بر همان مشی حرکتی رییس پیشین است.چه آنکه حبیب سیاست در همه سالهای حضورش در سیاست ایران و در جایگاه دبیرکلی این جریان پرنفوذ راست سنتی تلاش زیادی برای حرکت در مسیر اعتدالی و انسجام بخشی بین طیف های درونی و بیرونی این جبهه داشت. تلاشی که تا واپسین روزهای حیات وی با طرح پیشنهاد تشکیل حزب فراگیر نیز دنبال شد. و حال محمدرضا باهنر در صورت انتخاب شدن در دبیرکلی این جبهه باید بر همان مدار و بر همان سعه صدر و مشی عسگراولادی حرکت کند تا شاید اینگونه خود را به عنوان ریش سفید و بزرگتر اصولگرایان مطرح سازد.
ماجرای این روزهای جبهه پیروان و باهنر هرآنچه که باشد اما بی شک باهنر تلاش های خود را برای قرار گرفتن در کنار بزرگان سیاست این کشور و مطرح شدن در طراز یکی از سران قوا را اینگونه آغاز کرده است و انتخابات مجلس و ریاست جمهوری آینده شاید میدانی دیگر از حضور نقش آفرین او باشد./نامه نیوز
دیدگاه