رویکرد اقلیت‌ محور و ناپخته مدیریت فعلی تلویزیون تأسف‌بار است

انتقاد تند از بذرپاش، حدادعادل و رائفی پور در دیدار دانشجویان با رهبری

نماینده اتحادیه انجمن های اسلامی دانشجویان مستقل در دیدار با رهبری گفت: عدم تحزّب و سیاست‌ورزی تشکیلاتی، انتقال نسلی در امر سیاسی را با ابتذال مواجه کرده؛ تا آنجا که سخنران درجه چندم بحث‌های فرعی، به مصاف واقعیت‌های سیاسی می‌رود و یک عضو کابینه، با بستن فهرست، برای آینده سیاسی خود بذرپاشی می‌کند!

به گزارش پایگاه اطلاع رسانی دیارمیرزا به نقل از تسنم، دیدار ماه مبارک رمضان رهبر معظم انقلاب با دانشجویان و فعالان دانشجویی دانشگاه‌های مختلف در حسینیه امام خمینی (ره) برگزار شد.

بنا به روایت تسنیم، در این دیدار ۶ تن از دانشجویان به نمایندگی از تشکل‌های دانشجویی به بیان سخنان و دیدگاه‌های خود پرداختند.

بخش‌هایی از سخنان نماینده اتحادیه انجمن‌های اسلامی دانشجویان مستقل به شرح ذیل است:

*انقلاب اسلامی ایران، مقدمه شکل‌گیری حکومت «الله» بود. تدبیر امام خمینی در به‌رأی گذاشتن نوع نظام حکومتی، نشان داد جمهوری اسلامی، نظامی است که «مردم» در آن مرکز ثقلِ تصمیمات اساسی و تعیین‌کننده هستند. انسان ایرانیِ انقلابی، به‌جای «امارت اسلامی»، «جمهوری دموکراتیک» و پیشنهادات دیگر، نظام سیاسی‌ای را برگزید که در کنار اسلامیت، جمهوریت را به رسمیت می‌شناخت؛ انتخابات‌های متعدد در چهار دهه اخیر نیز شاهدی بر این مدعاست که جمهوری اسلامی همواره انتخاب‌های متنوع مردم از سازندگی و اصلاحات تا عدالتخواه و اعتدالی و دولت فعلی را به رسمیت شناخته و به آن احترام گذاشته است. چالش جدی در مشارکتِ مردمی در سه انتخابات اخیر، اتفاقاً با همین مقدمه‌ای که ذکر شد، نگران کننده، و از چند منظر قابل بررسی است:

*بخشی از مردم به درست یا غلط، به این تصوّر رسیده‌اند که نماینده‌ای در فرآیند انتخابات‌ها ندارند. یکی از دلایل افزایش رأی سفید، مواجه نبودن جامعه با گزینه‌های نو و تحول‌خواه است. نوع نگرش به مسئله احراز یا تأیید صلاحیت‌ها-که خود هنوز موضوع سؤال برانگیزی است-از این منظر تهدیدی برای جمهوریت است. تهدید هم با ح جیمی، هم با ه دوچشم!

*مردم به جای آنکه به رقابت ایده‌ها نگاه کنند و به استقبال راهکارهای حل چالش و مسائل اساسی کشور بروند، با فضای سیاسیِ منسوخ شدهِ لیست‌های انتخاباتی طرف‌اند که فاقد مؤلفه‌های گفتمانی و ایده‌های عملیاتی مشخص هستند و هیچ محرکی برای مشارکت سیاسی آن‌ها بوجود نمی‌آورد. لیست‌ها، به حقیقت یک شبه‌اند؛ هم «چنارها» و هم «پاجوش‌ها».

*جامعه ایرانی در سپهر سیاسی چهره‌های نو نمی‌بیند. عدم تحزّب و سیاست‌ورزی تشکیلاتی، انتقال نسلی در امر سیاسی را با ابتذال مواجه کرده؛ تا آنجا که سخنران درجه چندم بحث‌های فرعی، به مصاف واقعیت‌های سیاسی می‌رود و یک عضو کابینه، با بستن فهرست، برای آینده سیاسی خود بذرپاشی می‌کند!

*فقدان بسترهای مشارکتی، موجب شده تا مردم، نقش روشنی در اداره کشور نداشته و مسیر مشخصی برای طرح مطالبات آن‌ها ترسیم نشود؛ درحالی که فضای مجازی و ساختارهای نوین، امکان این مهم را فراهم کرده که مردم نظرات خود را در خصوص برخی ایده‌ها و طرح‌ها در قالب کارزارهای اجتماعی به گوش مسئولین برسانند؛ امّا نه حرکت جدی‌ای برای تحقّق اصلِ «حق اعتراض» صورت گرفته و نه تشکل‌های صنفی، تخصصی و اجتماعی به رسمیت شناخته می‌شوند. آقایان مردم سالاری مساوی صندوق رای نیست! مردم سالاری مشارکت مردم در اداره کشور است. همیشه و همه جا!

*طی سالیان اخیر، شاهد صدها مصوّبه غیرقابل اجرا یا مصوّباتی بوده‌ایم که به آن اعتنا نمی‌شود. موضوع واردات خودرو، شاهدی برای نادیده گرفتن قانون در کشور است. از سوی دیگر، شوراهای موازی و حتی موقتی و مصلحتیِ حالا دائمی شده مانند «شورای اقتصادی سران قوا»، «شوراهای عالی انقلاب فرهنگی و فضای مجازی» و دستگاه‌های نوظهوری مانند «هیأت نظارت بر حُسن اجرای سیاست‌های کلی نظام» که مداخله‌های عجیب و غریبی مثل موضوع خودرو دارند، موجودیت مجلس را به مخاطره انداخته‌اند.

*وضعیت معیشتی؛ که نیاز به توضیح ندارد.

*مواردی که عرض شد، در توضیح دلایل مشارکت حداقلی بود و بیم آن می‌رود که با نادیده گرفتن خسارت کاهش مشارکت، این موضوع عادی‌سازی شود. بعد از تخلیه اجتماعی که با عادی کردن مشارکت پایین رخ می‌دهد، یکی از پروژه‌های دشمن، «تخلیه گفتمان انقلاب، از محتوای خود» است. این پروژه سه ضلع دارد؛ نخست، دشمنان هستند که طراحی دقیقی دارند. دوم، شیفتگان منصب و قدرت هستند که اولویتشان رسیدن به مطامع سیاسی خود است. سوم، مسئولینی هستند که با قصور و تقصیر راه را برای دو ضلع دیگر فراهم می‌کنند.

*با توجه به شعاری که حضرتعالی برای سال جدید تعیین کردید، همه‌ی این گزاره‌ها درباره‌ی «مشارکت مردم در حوزه اقتصاد» هم مصداق دارد. هر اقدام مهم و تصمیم حیاتی‌ای، چه در اقتصاد، چه در سیاست کشور، بدون ترمیم شکاف‌های اجتماعی ممکن نیست. اگرچه مسئله اقتصاد و مشارکت مردمی در آن لازمه دیگری نیز دارد و آن ثبات و پایداری شرایط اقتصادی است که به مردم اطمینان مشارکت دهد؛ این مهم با تغییر روزانه قیمت‌ها عملا وجود ندارد.

*کلان ایده؛ «بازگشت به گفتمان انقلاب با همه دقایق گفتمانی آن و مبنا قرار دادن منافع ملی است»، اما باید اقدامات عاجلی هم برای آن اندیشید؛ هر چه صاحبان تریبون‌ها، عاقلانه و با مدارا تصمیم بگیرند، ترمیم شکاف ساده‌تر می‌شود و هرچه در تصمیمات اجتماعی و فرهنگی، «قانون» بیشتر از قبل، ملاک و مبنا قرار بگیرد، «وحدت اجتماعی» بیشتر حاصل می‌شود. هرچه مرجعیت رسانه خصوصاً رسانه ملی بیشتر به داخل برگردد، ترمیم این شکاف‌ها شدنی‌تر است. رویکرد اقلیت محور و ناپخته مدیریت فعلی تلویزیون-که به اختراع مجدد چرخ منجر شده-تأسف‌بار است. تلویزیونی که یک‌روز پرمخاطب‌ترین سریال جهانِ اسلام را ساخته بود، به روزگاری افتاده که طبق آمار خود صداوسیما، با افت ۲۳ درصدی مخاطب طی دو سال، مواجه شده است.

*امروز رویکردهای عدالت‌خواهانه وَجه پوپولیستی پیدا کرده است و ما در دام تناقض میان عمل و شعارهایمان گیر افتاده‌ایم. به عنوان مثال حاکمیت در برخورد با برخی از فریب خوردگان بلوای حجاب به جای نگاه تربیتی، شدت عمل به خرج می‌دهد و در مواجه با اشتباهات برخی از کارگزاران نسخه «برخورد مومنانه» برای جامعه تجویز می‌کند. البته این ضعف، تنها وَجه حاکمیتی ندارد و برخی از ژورنالیست‌های اصطلاحاً تحقیقی یا بهتر است بگویم تحویلی دچار چنین تناقضی‌اند؛ همان پروژه بگیرانی که در فقدان شفافیت، عرصه عدالتخواهی را تا حد تسویه حساب‌های شخصی خود مبتذل کرده‌اند.

*فقدان شفافیت نباید بهانه‌ای برای انتقام‌جویی‌های سیاسی شود. اینکه فردی یا مجموعه‌ای با اهداف و اَغراض سیاسی، اطلاعاتی را به شکل هدفمند و در قالب پروژه‌های سیاسی منتشر کنند ضد ایده شفافیت است. چنین رویه‌ای ضد اخلاق و منافع ملی و حتی مخل امنیت ملی است.

*با توجه به جایگاه مشروعیت‌بخشِ عدالت در نظام اسلامی، اقدام قاطع و عاجل برای تعدیل این ذهنیت اجتماعی، حیاتی است. در همین رابطه فرزندان شما، سوالاتی دارند و پاسخ‌های شما می‌تواند تا حد زیادی راهگشای مسیر حرکت جنبش دانشجویی باشد:

-آیا گزارش منتشره مجمع تشخیص درباره‌عدم تحقق ۸۰ درصدی سیاست‌های کلی اصل ۴۴، باتوجه به دعوت مجدد حضرتعالی برای مشارکت دادن مردم در اقتصاد، از سوی مدیران امر، مطالعه و آسیب‌شناسی شده و منجر به تغییر جدی خواهد شد؟

-سال‌هاست که مسئله مدارس پولی و تبعات بلند مدت آن بر عدالت آموزشی را در این جلسه مطرح کرده‌ایم. حال از حضرتعالی سوال می‌کنیم، آیا زمان آن فرا نرسیده است که در سیاست طبقاتی کردن آموزش عمومی و ساختار تبعیض‌آمیزی که نتیجه‌اش موفقیت ۹۵ درصدی از مدارس پولی در نفرات برتر کنکور است؛ بازنگری شود؟

-از یک سو نسل مدیران نیازمند تغییر است اما از سوی دیگر فرآیندها به گونه‌ای طراحی و اجرا می‌شود که تصمیم سازان به جای تحول عقلایی، ساده‌سازی را تجویز می‌کنند. حاصل کار آن‌ها در درازمدت انباشت معضلات کشور از یک سو و ناامیدی عموم مردم از ایده‌های اصطلاحاً انقلابی از سوی دیگر شده؛ جمع بین این دو چطور ممکن است؟

Share