فقدان بینش ملی و ناتوانی در ارائه برنامهها برای توسعه تالش بزرگ
اینکه تالش بزرگ دارای بیشترین وسعت جغرافیایی در گیلان با آن موقعیت استراتژیک و ژئوپولوتیک باشد اما بهره حداقلی از اعتبارات ملی و حتی استانی را ببرد به هیچ وجه زیبنده مردم این دیار نیست.

به گزارش پایگاه اطلاع رسانی دیارمیرزا، متأسفانه در سالیان اخیر به دلیل ناتوانی در ارائه برنامههای توسعهای در شهرستان، بسیاری از نمایندگان مردم در مجلس شورای اسلامی سوار بر موج خدمات روزمرهای میشوند که سطح آن در حد مدیریت محلهای است.
ادعای صدای مردم تالش بودن در مجلس شورای اسلامی بسیار متفاوت از داد و فریادهای دلخوشکنک یک نماینده مجلس است که باید سطح پیگیریها تا حصول نتیجه متقن باشد؛ البته بماند که همین دادوفریادهای بیثمر نیز بعضا در برخی امور آنقدر دیرهنگام است که عملا شنیده نمیشود مانند ماجرای تلخ واردات برنج خارجی!
جایی که شاید میبایست نماینده تالش بزرگ در مجلس شورای اسلامی به دلیل دارا بودن بیش از ۱۶ هزار هکتار اراضی شالیکاری و بیش از ۲۴ هزار کشاورز در این شهرستان خیلی پیشتر از برخی نمایندگان استانهای شمالی بر سر مافیای واردات فریاد میزد نه اینکه در سیل وعدهها و تشرهای توخالی برخی گم.
یا جدای از اینکه نهضت آسفالت یک طرح ملی بوده و در قالب تهاتر نفت صورت گرفته، بسیاری از نمایندگان مجلس، از آسفالت معابر شهری و روستایی به عنوان سرلیست خدمات خود یاد میکنند در حالی که شهرستانی مثل تالش با این همه الزامات توسعهای فاقد یک کمربندی است.
البته شاید این نوع گزارشها بیشتر به دلیل فقدان بینش توسعهای و همچنین ناتوانی در پیگیری ابعاد ملی است که به جای سرریز اعتبارات ملی برای پروژههای زیرساختی مثل کمربندی تالش، خلاصه در آسفالت گزینشی برخی معابر روستایی و شهری میشود.
با اینکه تالش نسبت به شهرهای اطراف، زیباترین، گستردهترین و غنیترین منطقه و تاریخ آن به بلندای تاریخ ایران را دارد عملاً به دلیل نبود امکانات در حوزه مانایی گردشگران تبدیل به یک معبر گردشگری شده و فرصت مغتنم خدادای با ناکارآمدی تبدیل به تهدید در حوزه کمبودهای اولیه مردم همین منطقه شده است.
بطوریکه از شهرستان تالش بزرگ با بیش از ۹۰ کیلومتر نوار ساحلی (بیشترین میزان در تمام استان) و رضوانشهر با ۲۱ کیلومتر نوار ساحلی تنها چند طرح سالمسازی دریا دیده میشود و این یعنی سالهاست که بهرهای از سفره پربرکت دریا در تالش بزرگ برده نشده است.
در کنار این موارد یکی از دلایل ضعفهای مشهود نظارتی و بعضا نقش آفرینی در برنامههای توسعهای فقدان استفاده از ظرفیت جوانان نخبه و فضای مشورتی است و این نقیصه در حالی رقم میخورد که ضریب هوشی جوانان منطقه از متوسط کشوری بالاتر است.
از طرفی لابیگری در برخی انتصابات در شریانهای اصلی اقتصاد منطقه از جمله چوکا ظرفیتهای بالفعل منطقه را نیز به هدر داده و درست زمانی که انتظار پشتیبانی از این گلوگاههای اقتصادی برای خدمت گرفتن در حوزه نشاط اجتماعی و ورزش از جمله تیم فوتبال چوکا میرفت، متأسفانه مردم تالش بزرگ به تماشای مرگ تدریجی امیدهای جوانانشان نشسته اند.
جمیع این عوامل منجر شده تا تالش بزرگ به دور از نگاه ژرف توسعهای درگیر روزمرگی و برخی اقدامات در سطح شورای شهر و محلات شود و در چنین شرایطی نگاه مسئولان کشوری به تالش بزرگ نیز در پایینترین سطح اعتباری و زیرساختی باشد.
اینکه تالش بزرگ دارای بیشترین وسعت جغرافیایی در گیلان با آن موقعیت استراتژیک و ژئوپولوتیک باشد اما بهره حداقلی از اعتبارات ملی و حتی استانی را ببرد به هیچ وجه زیبنده مردم این دیار نیست و در چنین شرایط تقلیل مطالبات مردم به اندازه یک آسفالت قطعاً به دور از شأنیت است.
دیدگاه