عمارتی که برای ثبت ملی شناسایی شده بود؛

تخریب بخشی از عمارت آقاخان کوچصفهانی؛ کسی که تلفن را به گیلان آورد

اخیرا بخشی از تزئینات آجری خانه آقاخان کوچصفهانی واقع در سبزه میدان رشت تخریب شده است. عمارتی که برای ثبت ملی شناسایی شده بود.

به گزارش پایگاه اطلاع رسانی دیارمیرزا تا زمستان پیش هم سالم بود. اما ماه گذشته که برای چندمین بار برای دیدن این عمارت رفتم، دیدم تزیینات دیوارهای آجری و ستون‌هایی با آجرهای مورب و گلدسته فرم، بشدت آسیب دیده و تخریب شده است. آن‌هم برای ایجاد فضایی تجاری.

مهری شیرمحمدی در شبستان نوشت: حالا کرکره‌ای بجای آن آجرنماهای زیبا نشسته است. معلوم نیست آیا مالک از شهرداری منطقه ۲ مجوز برای تغییر کاربری گرفته یا نه! و اگر مجوز داشته، طبق ضوابط بنایی که قدمت آن به ۱۰۰سال می‌رسد، می‌باید از اداره کل میراث فرهنگی هم استعلام شود.

«خانه آقاخان کوچصفهانی» در بازارچه سبزه میدان رشت را خیلی‌ها دیده‌اند. بنایی بلند با تزئینات آجری و درهای چوبی قطور با تزئینات خاص که اکنون هم ابهت یک تاجر اعیان‌نشین را به رخ می‌کشد.

اگرچه در سال‌های پیش این عمارت دو پاره و به دو مالک جدید فروخته شده است، ولی باز هم باشکوه‌ترین عمارت در کوچه «خواجو»، متعلق به تاجری است که تلفن را به گیلان و قزوین آورد.

پدربزرگ‌ها و مادربزرگ‌ها حتما «سرای محتشم» در خیابان بحرالعلوم (شهناز سابق) را می‌شناسند، زمانی که در طبقه سوم به انتظار می‌نشستند تا با دوستان و آشنایان تماس بگیرند. اما کمتر کسی می‌داند که آقاخان کوچصفهانی داماد میرزا خلیل رفیع، نخستین شهردار رشت بود که با تنها دختر وی ازدواج کرده بود.

وراث آقاخان که رفتند، عمارت نیز فروخته شد. اما این بار مالکان جدید که به گفته همسایه‌ها از اقوام ترک زبان هستند، پشت به دیوارهای بلند عمارت آقاخان زندگی می‌کنند.

با اینکه این بنا طی سال‌های ۱۳۸۸ و ۱۳۹۶ از سوی سازمان میراث فرهنگی گیلان شناسایی شده، ولی عدم ثبت ملی این بنا موجب شده هربار یک بخش از بنا دچار آسیب شود.

مالکان فعلی علاقه‌ای ندارند کسی از ملکشان دیدن کند. این را فالوده‌پزی که روبروی عمارت مغازه دارد نیز یادآور می‌شود.

وقتی برای چندمین سال پیاپی دستم روی زنگ عمارت رفت تا از مالک اجازه عکاسی از داخل بنا بگیریم، باز هم پاسخ بانوی خانه منفی بود. و تذکر دوباره رشته‌پز که؛ گفتم اجازه نمی‌دهد، حق هم دارد از بس دانشجوهای معماری و از میراث فرهنگی می‌آیند، در را بروی احدی باز نمی‌کند.

با این حال اداره کل میراث فرهنگی گیلان، پرونده‌ای برای این بنا تهیه کرده است که تاکنون جنبه شناسایی اثر را داشته است. طبق نظر کارشناسان میراث فرهنگی، قدمت عمارت آقاخان کوچصفهانی به اواخر دوره قاجار یا اوایل دوره پهلوی برمی‌گردد.«پلان زیر بنای آن چهارضلعی است و بنا دو طبقه با بام شیب‌دار ساخته شده است. ارتفاع تخمینی آن ۱۰متر و بیشترین طول نمای بیرونی آن حدود ۳۱متر است. مصالح اصلی به کار رفته در آن آجر و چوب است و بدنه بیرونی بنا تا ارتفاع یک و نیم متری با سیمان پوشش داده شده است. عمده‌ترین عناصر تزیینی آن تزیینات آجری و در بخش زیر سقف تزئینات چوبی است. چهار ورودی برای آن درنظر گرفته شده که درب‌های چوبی با قاب‌بندی مستطیلی و حکاکی به شکل تزئینات گیاهی است؛ یک دروازه فلزی بعدا به بنا افزوده شده است. در تزئینات آجری به صورت مورب در بالای ورودی است. این بنا در نمای بیرونی دارای هفت پنجره کوچک و بزرگ در ضلع شرقی است.»

اکنون پوشش بیرونی بنا از کف تا ارتفاع یک و نیم متر سیمان زده شده است. ولی بعید است در اصل بنا سیمان زده شده باشد.

متاسفانه در ماه‌های اخیر با تخریب بخشی از بنا بمنظور ایجاد سازه تجاری، دو نیم ستون تزئینی با سرستون کرنتی از آجر و آجرهای پیش‌بر در سر ستون‌ها از بین رفته است.

آقاخان کوچصفهانی که بود؟

«عمده التجار و الاعیان حاجی آقا کریم اف»، فرزند حاج محمد کریم، تاجرزاده‌ای بود که تجارتخانه پدرش را رونق داد و با باکو تردد داشت.

وی نخستین فردی بود که امتیاز تلفن گیلان را خریداری و مرکز تلفن را در ملک خود واقع در «سرای محتشم» براه انداخت.

به گفته مهندس روبرت واهانیان، حاج آقا کوچصفهانی، معروف به «کریم اُف» داماد میرزا خلیل رفیع، اولین شهردار رشت بود. میرزا خلیل رفیع، پسر حاج ملا رفیع بود. وی با بانویی از خانواده معین الاطبا ازدواج می‌کند که به او «خانم بزرگ» می‌گفتند. خانم بزرگ ۳ فرزند به نام‌های محمد، بتول و درخشنده داشت که درخشنده و محمد در اپیدمی وبای رشت از دنیا می‌روند. بتول ابتدا با یکی از عمو زاده‌های خود یعنی پسر محمد ابراهیم ازدواج می‌کند و ازدواج دوم وی با حاج کریم اُف کوچصفهانی است.

کریم اُف سه فرزند به نام‌های «نساء الملوک، کریم و رحیم» داشت. «رحیم کوچصفهانی» طی مقاله ای در گیلان ما جلد نهم و مصاحبه درج شده در مجله داخلی مخابرات، ضمن معرفی پدرش، درباره چگونگی آوردن تلفن به گیلان تا ولایات قزوین توسط کریم اف توضیح می‌دهد. «جد مادری‌ام میرزا خلیل رفیع بود و جد پدری که اهل کوچصفهان بود، به تجارت پارچه اشتغال داشت و پدرم را به دلیل تولدش در روز عید قربان «حاج آقا» نام نهادند. معیرالممالک امتیاز تلفن ایران را از ناصرالدین شاه برای مدت ۶ سال گرفت.

در ابتدا شرکتی به نام شرکت سهامی کل تلفن ایران را در تهران تشکیل داد. پس از آن توجه به ولایت گیلان کرد. رضا تهرانچی یکی از متمکنین تهران را که سال‌ها بعد نماینده مجلس شد به رشت فرستاد تا بتواند با فروش سهام، شرکت تلفن گیلان را تاسیس کند. اما مرحوم پدرم با خرید سهام مخالفت کرد و سهام بفروش نرفت. در سال ۱۲۹۴ ه. ق در رشت هشت دستگاه تلفن به کار انداخته شد که گویا بدوا یکی از حجره‌های سرای محتشم را مرکز این کار قرار داده بودند، ولی تلفن در تهران ۱۷سال زودتر دایر شده بود. کم کم که مردم با فواید تلفن آشنا شدند ناگزیر شبکه تلفن گسترش یافت. از این زمان بود که نام حاج آقا (معروف به کریم اف) که شناسنامه کوچصفهانی گرفته بود با تلفن همراه شد.

مشارالیه ساختمان محکمی تحت نظر معماران آلمانی ساخت و مرکز تلفن و امور اداری آن در یکجا قرار گرفت و دفتر شخصی کوچصفهانی نیز در همان ساختمان مستقر شد و در زیر ساختمان نیز چند باب مغازه احداث کرد. کوچصفهانی مردی دانا، کارآمد و علاقمند به کارهای جدید و تازه بود و در رشت مردی شاخص و محتشم و مورد وثوق بود. این مرد با ذوق و همت با دریافت ماهی ۶ تومان (شصت ریال) بابت اشتراک، به مردم ولایت خود تلفن داده بود. و این نرخ و راه و رسم تا حکومت دکتر مصدق ادامه داشت. در آن زمان با رعایت موازین قانونی و پرداخت خسارت تلفن‌خانه رشت از حالت شخصی و خصوصی به مالکیت ملی درآمد.

می‌گویند کوچصفهانی برای آوردن دستگاه تلفن به آلمان سفر کرده بود و زمان این مسافرت خیلی پیشتر از جنگ بین‌المللی اول است که ویلهم پادشاه آن سرزمین بود. بهر جهت پدرم دستگاهی از روسیه خریداری کرد و کار خود را با دو نفر با نام‌های گریشا و سیمون به عنوان سیم‌کش تلفن و راننده شروع کرد. در آغاز سه رشته سیم در شهر رشت کشید که این سیم‌ها به منزل سردار معتمد، سپهدار رشتی (آخرین رئیس الوزراء قاجار) در محل استقرار نماینده دولت مرکزی در رشت متصل شده بود. اولین محل نصب هم سرای محتشم و زیر تجارتخانه پدرم بود. مردم برای تماشای دستگاهی که صدا را منتقل می‌کند و طرفین صدای یکدیگر را بشنوند از هم سبقت می‌گرفتند. بعد فوت پدرم من (رحیم) و برادرم مسئولیت اداره تلفن‌خانه گیلان را عهده‌دار شدیم. در سال ۱۳۲۱ بازرسی تلفن گیلان به من سپرده شد وقتی تلفن ملی شد من و برادرم طبق قانون کارمند دولت شدیم.»

Share