در گفتگو با دیارمیرزا:

روایت بازمانده واقعه تروریستی «افطار خونین» رشت از چگونگی نفوذ منافقین و نحوه ترور شهیدان ثابت قدم و اسلام پرست +تصاویر

اختصاصی پایگاه اطلاع رسانی دیارمیرزا فرشید اباذری با بیان اینکه در شب آن حمله تروریستی, دوستان برای ضیافت افطار میهمان بنده بودند اظهار کرد:همه دور سفره نشسته بودیم و در آن هنگام یکی از بچه ها که بعدا متوجه شدیم او از منافقان بوده از اتاق خارج شد و تنها چند لحظه بعد بود که توسط فرد دیگری نارنجکی وسط سفره افطار پرتاب شد و همه ی بچه ها به رگبار بسته شدند.

اختصاصی پایگاه اطلاع رسانی دیارمیرزا در تاریخ انقلاب اسلامی هفده هزار شهید ترور به ثبت رسده است و همه ساله به ماه مبارک رمضان که می رسیم یاد و خاطره «افطار خونین»رشت در ۲۱ رمضان سال ۶۰ و شهادت شهیدان ثابت قدم و کریم اسلام پرست برای ما زنده می شود.دیارمیرزا در گفتگو با فرشید اباذری پیشکسوت جبهه جهاد و عرصه انقلاب و از بازماندگان واقعه تروریستی «افطار خونین» رشت با بیان روایتی از آن شب تاریخی برای دقایقی برگی از تاریخ را ورق زد.
photo_2015-07-01_14-16-42
اباذری با اشاره به فعالیت گروه های مختلف سیاسی در اوایل انقلاب گفت:در آن سال ها جوانان حزب اللهی برای اینکه از گروه های چپ عقب نمانند تصمیم گرفتند تا با یکدیگر همگرایی بیشتری داشته باشند و تشکل منظمی را تشکیل دهند و در این راستا بود که هسته اولیه بچه حزب اللهی های رشت را ایجاد کردیم.
وی ادامه داد:در سال شصت با ترور استاندار وقت گیلان شهید علی انصاری و معاون عمرانی وی علیرضا نورانی گروهک منافقین رسما«فعالیتهای مسلحانه »خود را در رشت آغاز کرد و اعضای این سازمان در سراسر کشور سعی می کردند تا در گروه های اسلامی نفوذ کنند.
فرشید اباذری با بیان اینکه در شب آن حمله تروریستی, دوستان برای ضیافت افطار میهمان بنده بودند اظهار کرد:همه دور سفره نشسته بودیم اما از آنجایی که چای تمام شده بود مادرم برای ریختن چای به بیرون رفت و در آن هنگام یکی از بچه ها که بعدا متوجه شدیم او از منافقان بوده از اتاق خارج شد و تنها چند لحظه بعد بود که توسط فرد دیگری نارنجکی وسط سفره افطار پرتاب شد و همه ی بچه ها به رگبار بسته شدند.
این بازمانده افطار خونین اضافه کرد: وقتی به خودم آمدم همه جا پر از خون بود و دوستان سراغ همدیگر را می‌گرفتند و من یک نگاه که به خودم کردم متوجه شدم تیر به پایم خورده و شانه ام پر از ترکش نارنجک شده است و صدای داد و فریاد بچه ها که می گفتند مجید( ثابت قدم) شهید شده مدام به گوش می رسید.اما با همین وضع خودم را کشان کشان به بیرون از اتاق رساندم که دیدم مادرم با ضربه قنداق اسلحه آن منافق گوشه حیاط افتاده و از حال رفته است.
وی ادامه می دهد:غلام که نفوذی منافقین در بین ما بود پس از اینکه از اتاق خارج می شود درب حیاط را برای همدستانش باز می گذارد و در ادامه آن اتفاق رخ می دهد.
فرشید اباذری در خصوص چگونگی ترور کریم اسلامپرست نیز می گوید:در همان هنگام که مردم مشغول کمک به ما بودند غلام به سمت منزل «کریم»حرکت می کند و خبر ترور ما را به او می دهد و از وی می خواهد برای کمک به ما همراهش شود.
اباذری می افزاید:غلام به کریم می گوید لازم نیست که موتورت را بیاوری و از او می خواهد سوار موتورش شود و برای اینکه نقشه ی خود را عملیاتی کند از کریم می خواهد راننده موتور شود و خودش ترک موتور می نشیند و در این فاصله وقتی به کوچه ی حاج آقا بزرگ که مکان خلوتی بود می رسند از فرصت استفاده می کند و از پشت به سر کریم اسلام پرست شلیک می کند و برای اطمینان از مرگ او گلوله ای به سمت قلبش نیز روانه می کند.
فرشدی اباذری بازمانده ترور افطار خونین رشت در ادامه گفتگوی خود با دیارمیرزا در خصوص نحوه آشنایی با غلام می گوید:در آن سالها ما سن زیادی نداشتیم و از سوی دیگر منافقین حتی در نخست وزیری هم نفوذ کرده بودند و ترورهای متعددی انجام می دانند.غلام به ما گفته بود که ساکن یکی از روستاهای لاهیجان است و برای تحصیل به رشت آمده و دوست دارد با بچه های حزب اللهی آشنا شود و قبل از این حمله تروریستی فعالیت های زیادی با ما انجام داده بود غافل از اینکه ما نمی دانستیم او نفوذی سازمان منافقین است.
وی در خصوص سرنوشت غلام می گوید:از فردای «افطار خونین» در روزهای مختلف شاهد ترور جونان انقلابی و حزب اللهی در سطح رشت بودیم و در این بین آن دسته از افرادی که مجروح شده بودند اظهار می کردند آن کسی که ما را هدف قرار داده «غلام»بوده است.
اباذری در پایان می گوید:سرانجام «غلام»پس از چندین ترور دستگیر و بعدها محکوم به اعدام می شود.

Share