سید حجت مهدوی سعیدی

دانشگاه را ، دانشگاه نگه داریم

نه هر که طرف کله کج نهاد تند نشست کلاه داری و آئین سروری داند (حافظ) در تقویم مقرّر ما هرساله اول مهرماه، روز گشوده شدن دانشگاههای کشور اعلان شده است روزی که هزار هزار جوان برومند روانه کلاسهای درس می شوند تا احیاناً به مرور زمان ، آینده سازان این مرز و بوم گردند […]

نه هر که طرف کله کج نهاد تند نشست

کلاه داری و آئین سروری داند (حافظ)

دکتر-مهدوی

در تقویم مقرّر ما هرساله اول مهرماه، روز گشوده شدن دانشگاههای کشور اعلان شده است روزی که هزار هزار جوان برومند روانه کلاسهای درس می شوند تا احیاناً به مرور زمان ، آینده سازان این مرز و بوم گردند . سوال مطرح در این یادداشت کوتاه این است که : اساساً دانشگاه ها برای چه و چگونه ساخته می شوند ؟ در پاسخ به این پرسش باید گفت : در همه ی فرهنگ ها ،دانشگاها از عوامل مهم اعتلای بشر به حساب می آیند به نحویکه صلاح و فساد آنان به صلاح و فساد جامعه منتهی می گردد به تعبیر دیگر ، جوامع انسانی با دانشگاهها ی خود ،عزیز و حضیض می شوند ، از این جهت امام راحل همواره بر اهمیت بلافصل مراکز علمی و پژوهشی انگشت تایید و تاکید فشرده اند . محیط دانشگاهی ،محیطی نیست که از بد حادثه هر تازه رسیده ! چند صباحی در آن ، به گزاف و مجاز به تجمّل بنشیند و به تجمّل برود ! اگر یک نقطه جدّی در دنیا وجود داشته باشد بی تردید این نقطه تنها دانشگاه است و بس . لذا با دانشگاه نمی توان شوخی کرد . دانشگاه مضحکه و ملعبه ی دست این و آن نیست ! تا با آن هر گونه که خواستند رفتار کنند! دانشگاه ،دانشگاه است وهیچ گاه و تحت هیچ شرایطی شوخی های رفتار شوخمداران را بر نمی تابد، درواقع دانشگاه نه یک جا ، بلکه یک جایگاه است . با این اوصاف ،دانشگاه داری و آئین سروری بر جهان و جهانیان ،کاری به غایت دشوار است اساساً دانشگاه با علم و ایمان درست می شود نه با شانتاژ و سوبوتاژ! در احوالات ِ آیت الله کاشانی آورده اند ایشان هروقت که به اهل دغل و دغا برخورد می نمود فوراًدر بدایت سخن ،خطاب به آنان می گفت : چطوری بی سواد ؟! با صدها مدرک ، کسی اهل درک نمی شود ،چنان که با حلوا حلوا گفتن ! هیچ دهانی شیرین نمی شود؛ باید برای درک مطلب کوشید نه برای کسب مدرک ! بواقع این نگاه ،نگاهی مخدوش و مسموم است که در این برهه از زمان شورمندانه کشور ما را در دام خود فرو غلطانیده است نگاهی که بر طبق آن هرکس باید در جیب خود حداقل یک مدرک دانشگاهی مشعشعی ! از یکی از ده ها دانشگاه های بی نشان یا با نشان داشته باشد !اینکه همگان (خاصّه کارگزاران حکومت اعم از وزیر ، دبیر ،وکیل و مدیران ادارات ) حتما باید واجد مدارک توصیّه شده ! باشند،مدرک پوشالی ، گره از کار فرو بسته ما نگشاید . در این آشفته بازار مدرک سازیها! تصاحب مدارک تحصیلات تکمیلی بیشتر به یک پرستیژ و تبختر ، شبیه تر است تا هرچیز دیگر ! تجربه اثبات نموده است که متصدیان امور از تملیک این گونه از مدارک منشا ءی هیچ خلاقیت و (کمتر از آن) مصدر هیچ خدماتی نبوده اند ،بلکه با ابقای همه ی مشکلات بالفعل موجود، صدها گیر و گره دیگر نیز به کار نابسامان مملکت آویخته و افزوده اند که البته دود آن ظاهراً شود پایان کار ! متاسفانه تب فزاینده ی مدرک گرایی چنان در بین ما ایرانیان ریشه دوانیده است که حتی صنف محترم روحانیون نیز بعضاً ،بیشتر ترجیح می دهند با عناوین دکتر و … خطاب شوند تا اینکه حجه السلام یا آیت الله . اینکه چرا اوضاع چنین شده است ؟ و این همه مدارک به یدک کشیده می شود ؟ البته مستدعی بحث مستقلی ست که ” اگر بگوییم خُرد شان گردد دراز ” کوتاه سخن اینکه : ما مغلوب ظواهریم و جملگی بر فهرست ها قانع گشته ایم

ناگفته پیداست که هیچ کس بُخل بر اخذ مدارکِ بالای دانشگاهی این و آن ، روا نمی دارد بلکه بحث بر سر این نکته است که جلوی سیل رانت سازی ها و رقابت بازی های بی ثمر در این کشور گرفته شود باری این است آنچه که ما از آن در شکنج و شکوه ایم . همه به خاطر داریم که چند سال پیش پاره ای از دست اندرکاران دانشگاه های معتبر کشور به سهم و زعم خود جهت تقدیر ،خواهان اعطای درجه ی دکترای افتخاری به رهبر انقلاب بودند که ایشان از پذیرش این مدرک ، سخت اجتناب نمودند ای کاش این شیوه به یک الگو تبدیل می شد ! نگارنده که گاه برای پاره ای از اموربه مجلس شورای اسلامی مراجعه می نماید با کمال شگفتی می بیند و می شنود که آنجا همه یکدیگر را با عنوان دکتر فلان ! و دکتر بهمان ! مورد خطاب قرار می دهند گویا فقدان مدرک دکترا در این کشور یک گناه نابخشودنی ست که حتی دربان یک موسّسه دولتی یا غیر دولتی نیزباید آن را به هر قیمت ، درفراچنگ خود درآورد! حالا بماند که در این فرمالیسم گمراه کننده ، هر گونه ضابطه ومعیارجهت تمایز صاحبان مدارک حقیقی و صاحبان مدارک جعلی در کسب مناصب و مشاغل حسّاس و کلیدی از میان رخت برخواهد بست. در این نقض غرض آنگاه فلسفه ی واژه ی مدرک نیز زیر سوال خواهد رفت! چرا اینک در وضوح معنایی ، مدرک یعنی : دلالت. یعنی اینکه فرد آنقدر درس خوانده که بتواند مسائل حوزه ی تخصصی خود را ادراک و حل و فصل نماید. زمانی بر ما گذشت که در این کشور، شخصیت هایی چون ” بدیع الزمان فروزان فر ” ” محیط طباطبایی ” ” جلال همایی” و … وجود داشته اند که نه تنها تمایلی به بکارگیری واژه هایی پر طمطراقی چون دکتر ، و مهندس و … نشان نمی دادند بلکه احیاناً با نفرت از آن اجتناب می نمودند ! در واقع آن سلوک علمی بود که امروز هزاران تحصیلکرده افتخار می کنند که در مکتب آن فرزانگان به تلمّذ نشسته اند . احترام امام زاده را باید متولّی آن نگه دارد، پیشرفت در زمینه های علمی و فناوری به درس و دَراست و اخلاق علمی نیاز دارد

مخلص کلام اینکه ، حقیقت گرایی استاد ،تکاپو و پرسش گری دانشجوست که دانشگاهها را می سازد و شئونات آن را جلو می برد وگرنه در فقدان این واقعیّت مسلم ،دانشگاه به مثابه ی یک سازمان اداری یخ زده می شود ! به تعبیرریاست محترم جمهوری: دانشگاه مسئله نیست که از آن مراقبت کنیم بلکه دانشگاه حل کننده ی مشکلات جامعه است. تحقیقاً ، گوی سبقت در توسعه جهانی را مللی ربوده اند . که در پرتو تعهد و سلامت علمی بیش و پیش از هر چیز دانشگاه ها ی خود را به نحو جدّی ،جدّی گرفته اند با مشق بطالت نوشتن و درس جهالت دادن جامعه ما را در قعر قهقرا، گرفتار خواهد افتاد خدا بیامرزد آن شاعر عصر مشروطیت را که در وصیت به فرزند خود می گفت :

پا برون منه ز دانشگاه

تا پزشک خجسته فر نشوی

دانشگاه را دانشگاه نگه داریم .بازگشایی دانشگاه را بر همه جویندگان علم و ادب ( خاصه گیلانیان عزیز ) تبریک عرض می نمایم .

سید حجت مهدوی سعیدی

پایگاه اطلاع رسانی دیارمیرزا: انتشار مطالب خبری و یادداشت های دریافتی لزوما به معنای تایید محتوای آن نیست و صرفا جهت اطلاع کاربران از فضای رسانه‌ای منتشر می‌شود.

Share