مادری که تا ابد آزمون مادری می‌دهد + تصاویر

به گزارش پایگاه اطلاع رسانی دیارمیرزا مادرم نه زبانی برای از تو گفتن دارم، نه بازوانی برای در آغوش کشیدنت و نه حتی پایی که بتوانم در مقابل شکوهت به سجده بیفتم، اما هر بار که صبورانه جسم ناتوانم را با آب پاک متبرک به وضو می‌سازی ذکر و حمدم برای توست. مادرم وقتی مرا […]

به گزارش پایگاه اطلاع رسانی دیارمیرزا مادرم نه زبانی برای از تو گفتن دارم، نه بازوانی برای در آغوش کشیدنت و نه حتی پایی که بتوانم در مقابل شکوهت به سجده بیفتم، اما هر بار که صبورانه جسم ناتوانم را با آب پاک متبرک به وضو می‌سازی ذکر و حمدم برای توست.

مادرم وقتی مرا زادی تمام خستگی‌هایت در انتظار مرد شدن و به امید روزی که سایه سرت گردم در کنار گهواره‌ام آرام گرفت، اما امروز که ۲۴ سال از آن روز می‌گذرد سایه تر و خشک کردن‌های تو، سایه مراقبت‌های تو، سایه پرورش و شب بیداری‌های تو، روز به روز بر سر من و برادرم بیشتر گسترده می‌شود اما هرگز سایه‌ای از من و یا حتی از برادرم برای تو سایبان نشد.

مادرم آموزش ندیده شاگرد مکتب تو شدم، سال‌هاست در کلاس اول زندگی مانده‌ام اما هرگز صدایی از اخراجت و فریادی از شکایتت مرا تنبیه نکرد.
13930129000445_PhotoL

مادرم نور خدا را در چهره‌ات لمس کردم و عظمتش را در نگاهت دیدم، که تمامی این دردها را از زادروز من می‌کشی اما هرگز خستگی و ناامیدی را به من ارزانی نداشتی، مهرت باقی است و شکوهت پابرجاست.
13930129000442_PhotoL

بانو پروین از زندگی با دو کودک معلولش می‌گوید: من دو کودک دارم که به تقدیر الهی هر دو معلول جسمی و حرکتی هستند، کیوان پسر بزرگم و سیروان پسر کوچکم است.

کیوان وقتی به دنیا آمد مشکلی جسمی نداشت تا اینکه یرقان (زردی) گرفت، یرقان کیوان با مراقبت‌های پزشکان بهبود یافت اما کسی به ما نگفت که خون کودک ما باید عوض شود و دست تقدیر اینگونه سرنوشت کودکم را تغیر داد و زردی کودکانه اینگونه جسم کیوان مرا ناتوان ساخت، اما سیوان از همان کودکی اینگونه بود.
13930129000446_PhotoL

خودم از هر دو مراقبت می‌کنم. کیوان تمامی کارهایش از حمام و وضو و مسواک گرفته تا کوتاه کردن ناخن و پوشیدن لباسش را باید خودم انجام دهم، اما سیروان خوشبختانه می‌تواند لباسش را بپوشد و خودش غذا بخورد.

من باید همیشه در کنار کیوان باشم، او عاشق فیلم و فوتبال است و تمام روزش را اینگونه سر می‌کند.

 

13930129000443_PhotoL

 

او چنان وابسته تلویزیون است که عوض کردن کانال و یا خاموش کردنش او را عصبی و ناراحت می‌کند.

کیوان بدون اینکه مدرسه‌ای رفته باشد و یا کسی به او آموزش داده باشد، اسم خود و حتی نتیجه فوتبال را با پایش راستش بر روی پای دیگرش می‌نویسد.

13930129000452_PhotoL

بهزیستی همیشه به ما کمک می‌کند اما اگر کمک بهزیستی هم نباشد برای مراقب از کودکانم که هدیه زندگیم هستند هیچ کوتاهی نخواهم کرد چون من آنها را به دنیا آوردم هرگز ناراحتشان نخواهم کرد و همیشه حرمت بودنشان را نگه خواهم داشت.

کیوان چون بزرگ شده و من رو به دوران کهولت زندگیم می‌روم، نگه داشتن و انجام کارهایش برایم بسیار سخت شده است، اما من ناراحت امروز نیستم چون هنوز کمی از توان جوانی‌ام را به حرمت کودکانم در تنم باقی گذاشته‌ام اما ترس من از فردای روزگار است که کیوان بزرگتر و من پیر شده‌ام. می‌ترسم که آن روزها چگونه فرزندانم را تر و خشک کنم؟!!

تا زمانی که ناداشته باشم از فرزندانم مراقبت می‌کنم و آنها را در سخت‌ترین شرایط معیشتی و بدنی به هیچ ارگانی نخواهم سپرد چرا که خوب می‌دانم مهر مادریم بهترین پرستار آنهاست حتی اگر توان جسمی‌ام را از دست بدهم.

مادر این دو کودک معلول چشمانش نم اشک گرفت و ادامه داد: تنها روزی که در این دنیا نباشم اجازه می‌دهم کودکانم را به بهزیستی بسپارند تا آن روز چشمم به دنیا نباشد و نگران کودکانم نباشم و مطمئن باشم که کسی از آنها مراقبت می‌کند و در دهانشان لقمه نان می‌گذارد.

بانو پروین در مورد سیروان پسر کوچکترش ادامه داد: سیروان عاشق گردش و تفریح است، عاشق نشستن در کنار برادرش، گاهی با او دعوا می‌کند و گاهی او را در بغل می‌گیرد و او را می‌بوسد.
13930129000444_PhotoL

متأسفانه مدت دو سال است سیروان مشکل اعصابش حاد شده و با وجود اینکه همیشه صبورانه با او رفتار می‌کنم اما وقتی عصبی می‌شود من و حتی برادرش را کتک می‌زند.

رنج من از کتک‌هایی که سیروان به من می‌زند نیست رنجم از درد اعصاب و خشمی است که سیروانم را می‌آزارد.

ای مادر، ای شکوه پابرجا برای زیستن کودکانت، تمام هم و غمت کودکانی هستند که شاید هیچگاه نفهمند که برای بودن آنها، بودنی دارد تلف می‌شود، چه باشکوه است این خصلت مادرانه‌ها….

امروز همه ما معلولان درگاه مادری، مادران هستیم./فارس

 

Share