دو قدم مانده به صبح نخوابیم!

جریانات سیاسى ( چه در قالب حزب و چه قالب جناح و…) با مکانیزم انتخابات به دنبال کسب قدرت یا تاثیرگذارى بر قدرت هستند. خاصیت انتخابات این است که با برنده شدن و یا بازنده شدن در هر موضوع انتخاباتى، خودبه خود استراتژى ها و تاکتیک هاى به کار رفته هریک ازجریانات سیاسى و اجتماعى مورد محک قرار مى گیرند.
استراتژى هایى موفق خواهند شد پیروز از کارزار انتخابات خارج شوند که رویکرد واقع بینانه به محیط بیرون و برآوردى منطقى از ظرفیت هاى درونى خود داشته باشند. بى تردید عدم واقع بینى چه در حوزه محیطى و چه در حوزه درونى اثر نامطلوب بر امکان پیروزى خواهد گذاشت.
جریان اصول گرایى به دلیل شکست هاى پیاپى در چند انتخابات اخیر ، استراتژى روى آورى به بخش خاکسترى راى دهندگان را در دستور کار خود قرار داد. به دلیل اینکه تحلیل و آنالیز درست و واقع بینانه از بخش خاکسترى جامعه ندارند در انتخابات به سمت ” لمپنیزه کردن” کنشگرى سیاسى پیش رفتند( دعوت از افرادى با شکل و شمایل کلاه مخملى ، دعوت از تتلو و…)
اکنون سوال اینجاست جریان اصول گرایى آیا از اتخاذ چنین استراتژى عایدى خواهد داشت؟
جریان اصول گرایى در تشخیص و تحلیل عدم موفقیت خود در انتخابات دچار نوعى ا عوجاج ذهنى شده است. علت عدم راى آورى این جریان به واسطه شدت ، غلظت و تراکم عناصر هویت مدارى آن است.
جریان اصول گرایى نمى تواند بپذیرد که جامعه ایرانى در دوره کنونى زایش انسان مدرن و فردیت خاص آن را آغاز نموده است ، این انسان عناصر خاص هویتى خود را دارد. جریان اصول گرایى به عوض روى آورى به استراتژى ” لمپنیزه کردن” کنشگرى سیاسى ، مى بایست به سمت اصیل کردن خود پیش برود.
نمونه اى از اصیل بودن در تفکر سنتى را مى توان در سید حسین نصر یافت که توانست تفکر سنتى خود را در متن جامعه مدرن و انسان مدرن پیش ببرد و مخاطب و پشتوانه اجتماعى خود را گسترش دهد و پایدار کند.
در حوزه اجتماعى و سیاسى آیت ا… سیستانى در تحولات عراق بدون افتادن در عناصرغلیظ و پر تراکم هویت مدار و با تکیه بر اصالت محورى توانست ظرفیت اجتماعى و سیاسى خود را در عراق همچنان پایدار نگه دارد.
بنابر این جریان اصول گرایى راهى که برگزیده ممکن است آنها را به هر جایى ببرد اما به پایدارى این جریان در فضاى اجتماعى نخواهد برد!
البته ناگفته نماند جریان مدرن و اصلاح طلبى نیز به نوعى در معرض این اعوجاجات ذهنى قرار دارد اما از نوع دیگرش!
برخلاف جریان اصول گرایى ، جریان اصلاح طلبى در ایران از حیث برخوردارى از مفاهیم اصیل مشکلى بالنسبه ندارد بلکه مشکل این جریان در شدت و غلظت و تراکم عناصر هویت مدارى آن است و اگر جریان اصلاح طلبى این خطاى خود را تصحیح نکند قطعا دچار مشکلاتى خواهد شد.
مثال مشخص این موضوع را میتوان در انتصابات مدیران و سیاست گذارى هاى اجرایى دید.
اصل شایسته سالارى از اصول تفکر مدرن و اصلاح اصلاح طلبى است اما چند درصد از انتصابات مبتنى بر شایسته سالارى است و چند درصد مبتنى بر خویشاوندى و جریانى و…؟
یا مثلا شفاف سازى و درست بینى و درست گویى از اصول تفکر مدرن و اصلاح طلبى است، اینکه با آمارگویى مرتب وضعیت اقتصادى را مناسب توصیف کنیم و واقعیات جامعه را در پس غلظت و سیطره این آمارها نبینیم چه چیزى بر ظرفیت اجتماعى و پایدارى اصلاح طلبى خواهد افزود؟
جریان اصلاح طلبى باید بداند که در کنشگرى مدیریتى و اجرایى آنچه که موجب پایدارى مى گردد افزودن بر عناصر هویت مدارى خود است.
استراتژى هاى هر دو جریان باید به اعوجاجات ذهنى خود آگاه باشند وگرنه این غلط نوشتن هاى مکرر هم چنان ما را در قدمى صبح به خواب خواهد برد و طلوع را نخوهیم دید!

مختار جباری

پایگاه اطلاع رسانی دیارمیرزا: انتشار مطالب خبری و یادداشت های دریافتی لزوما به معنای تایید محتوای آن نیست و صرفا جهت اطلاع کاربران از فضای رسانه‌ای منتشر می‌شود.