سناریوی قدیمی منافقین در حذف اعضای ناراضی+عکس
به گزارش پایگاه اطلاع رسانی دیارمیرزا سایت گروهک تروریستی مجاهدین خلق (منافقین) در روزهای اخیر با انتشار خبرهایی ادعا میکنند که برخی از عناصر این گروهک جنایتکار در کشورهای مختلف مانند فرانسه، آلمان و آلبانی بر اثر بیماریهای مختلف میمیرند. سایت منافقین در این نمایش نخنما شده، با مظلومنمایی اعلام میکنم که این اعضا به […]
به گزارش پایگاه اطلاع رسانی دیارمیرزا سایت گروهک تروریستی مجاهدین خلق (منافقین) در روزهای اخیر با انتشار خبرهایی ادعا میکنند که برخی از عناصر این گروهک جنایتکار در کشورهای مختلف مانند فرانسه، آلمان و آلبانی بر اثر بیماریهای مختلف میمیرند.
سایت منافقین در این نمایش نخنما شده، با مظلومنمایی اعلام میکنم که این اعضا به سبب تحریم و محاصره لوازم دارویی و پزشکی “شهید” شدهاند، اما سابقه جنایتکارانه این گروهک تروریستی که حتی به اعضای خود نیز رحم نمیکند، چیز بسیار متفاوت با آن چیزی است که از سوی منافقین عنوان میشود.
با بررسی سابقه گروهک تروریستی منافقین درمییابیم که در دفعات مختلف اعضا و حتی از نیروهای ارشد منافقین که نسبت به عملکرد سرکردگان این گروهک اعتراض داشته و قصد جدایی از آنها را داشتند، به بهانههای مختلف مانند بیماری کشته شده و در مکانهای مشخصی دفن گردیدهاند.
حقیقت آن است که سازمان منافقین که اکنون از سوی شبکههای ماهوارهای همچون «بیبیسی فارسی» و «صدای آمریکا» یک گروه صرفا سیاسی و حقوق بشری معرفی میشود معادلات پیچیده و مناسبات هولناکی را در درون و بیرون خود رقم زده است. خشونتهای اعمال شده سازمان نسبت به افراد درونیاش مسئله مهمیاست که شاید خیلی به آن پرداخته نشده است. مسئله شکنجهها و زندانهای مخفی تنها از سوی اعضایی مطرح میشود که زمانی را در آن محلها سپری کرده باشند. از منظری دیگر یکی از رویههای ثابت سازمان توجیههایی است که برای امور خاص بالاخص تسویههای درون سازمان و کشتن اعضای ناراضی ابراز میکند.
شهیدسازی و معرفی اعضای کشتهشده سازمان بهعنوان شهید در حالی طی سالیان متمادی از سوی سازمان به اعضایش معرفی میشود که اغلب افراد میدانند که معادلات درونی سازمان است که افراد را به ورطه نابودی میکشاند.
حبسها و شکنجههایی که سازمان منافقین علیه اعضای ناراضی اعمال شده است شامل حبس طویل المدت (بدون ارتباط با دنیای خارج)، حبسهای انفرادی، ضرب و جرح، آزارهای روانی و زبانی، اعترافهای اجباری، تهدید به اعدام و شکنجههایی که در دو مورد به مرگ منجر شده اند، میشود.
اظهارات اعضای جداشده سازمان حاکی از آن است که منافقین از سه نوع زندان در داخل کمپهای خود در استفاده میکردند، نوع اول واحدهای مسکونی کوچک میباشد که به مهمانسرا مشهورند. کسانی که متقاضی ترک سازمان بودهاند در این واحدها نگهداری میشدند که عمدتاً در حبس مجرد بودند ، آنها مجاز نبودند که برای صحبت و ملاقات با کسی در داخل کمپ و یا تماس با بستگان و دوستان خود در دنیای بیرون از واحدهای شان خارج شوند. سازمان دور این واحدها دیوار بلندی کشیده بود و سیم خاردار از سمت داخلی کشیده بود و برج نگهبانی و گشت داشت ، در طول این مدت جیره غذایی مان را کم کردند ، کتک میزدند و فحش میدادند و ترس از اعدام میکردند.
نوع دوم حبس در داخل کمپهای سازمان مجاهدین «بنگالی شدن» نام داشت. بنگالی شدن نامیاست که اشاره به سلولهای کوچک انفرادی در درون اتاقهای پیش ساخته دارد . اعضای ناراضی که خواستار ترک سازمان بودند و سایر افراد در بنگالها محبوس میشدند، حبس در بنگال نوعی مجازات برای افرادی بود که از دیدگاه رهبری سازمان مرتکب خطایی شده بودند ، این افراد در مدت حبس باید درباره خطاهای خود تفکر و تأمل کرده و گزارشهایی در انتقاد از خود مینوشتند.
نوع سوم بازداشتهایی که جداشدهها گزارش کردهاند شامل حبس، شکنجه فیزیکی و بازجویی در زندانهای مخفی کمپهای سازمان میشود. از این زندانها عمدتاً برای آزار ناراضیان سیاسی استفاده میشود. بیشتر اعضای سازمان اطلاعی از وجود این زندانها نداشتند ، افرادی که در این بازداشتگاهها حبس شده اند اظهار میکنند که تا قبل از تجربه شخصی از وجود آنها بی اطلاع بوده اند.
یکی از شاهدان به نام محمد حسین سبحانی عنوان میکند: مدت هشت سال و نیم یعنی از سپتامبر ۱۹۹۲ تا ژانویه ۲۰۰۱ را در سلولهای انفرادی درون کمپهای سازمان سپری کرده است. شاهد دیگر ، جواهری یار از نوامبر ۱۹۹۵ تا دسامبر ۲۰۰۰ به مدت پنج سال در زندانهای سازمان به طور انفرادی محبوس بوده است. هر دوی این افراد اعضای ارشد مجاهدین بوده که قصد ترک سازمان را داشتند اما به آنها گفته شد که به علت اطلاعات داخلی زیادی که دارند به آنها اجازه خروج داده نخواهد شد. آنها زندانی شده و نهایتاً به مسئولین عراقی تحویل و به زندان ابوغریب منتقل شدند. چهار شاهد دیگر در دوران چک امنیتی سالهای ۱۹۹۴ و ۱۹۹۵ و به علت آن که مشکوک به نارضایتی بودند ، زندانی شدند.
علی قشقاوی ، علی رضا میر عسگری ، اکبرری و عباس صادقی نژاد تحت شکنجههای شدید و بازجوییهای خشن قرار گرفته و وادار به امضای اعتراف نامههای دروغین مبنی بر ارتباط با عوامل اطلاعاتی ایران شدند. عباس صادقی نژاد ، علی قشقاوی و علی رضا میر عسگری همچنین شاهد مرگ پرویز احمدی در درون یکی از زندانهای سازمان در فوریه سال ۱۹۹۵ بودند ، این سه تن در دستگیریهای چک امنیتی در فوریه ۱۹۹۵ در یک سلول محبوس بودند.
چندی پیش بود که «مجید روحی» یک عضو جداشده گروهک تروریستی منافقین در مصاحبه با رسانهها گفته بود: “مریم رجوی به خاطر خواهرش که سیانور خورد و مرد، دارای امتیاز در سازمان شد. او فقط ۱۵ روز در فرانسه بازداشت شد درحالیکه در آن ۱۵ روز حتی یک سیلی هم نخورد که اگر میخورد، درک میکرد دستور زندانی کردن و شکنجه و اعدام یا اعدام مصنوعی اعضای سازمان از سوی او یعنی چه و آنها چه کشیدند. او بود که فرمان زندانی کردن اعضا و شکنجه کردن اعضا و اعدام اعضا را صادر میکرد. او فرمان سر به نیست کردن اعضا را به شکلها و سناریوهای مختلف صادر میکرد. او نفرات ناراضی فرقه رجوی را به زندان ابوغریب میفرستاد در قسمت امانتیهای فرقه (!) او با انقلاب ایدئولوژیکش در فرقه رجوی نسلکشی به راه انداخت. رجوی جوانان را مغزشوئی میکرد و برای اعمال تروریستی به داخل ایران میفرستاد.”
وی افزوده بود: “مریم رجوی به تیمهای حذف دستور میداد نفرات ناراضی را در مرز روی میدان مین رها کنند اگر کشته نشد از پشت به رگبار ببندند. او حتی فاجعه انسانی در اسارتگاه اشرف به راه انداخت و تعدادی از نفرات را بیگناه به کشتن داد. سرکرده فرقه از تحریم مردم ایران با دمش گردو میشکند و از خوشحالی درخودش نمیگنجد.”
در همین حال یکی دیگر از جداشدگان گروهک تروریستی منافقین در مصاحبهای دیگر گفته بود: “چرا مسعود رجوی فراری است و محل اقامت او نامعلوم است؟ آیا او به خاطر زندانی و شکنجه کردن بیش از ۵۰۰ عضو ناراضی سازمان در اشرف در سال ۱۳۷۳ و ارتکاب جنایات و ترورهای فراوان و متنوع در سطح ایران و جهان، از ترس دستگیر شدن، فرار را بر قرار ترجیح داده است و آیا این فرار، به معنی تأیید همه اتهامات نیست؟”
/امپراتوری دروغ
دیدگاه