سرقت موبایل یا انگیزه ناموسی؛ انگیزه قتل مرد جوان چه بود؟
مردی که متهم است برای سرقت موبایل آدم کشته، ادعا کرد مقتول به او تعرض کرده و گفت: او برایم چای ریخت وقتی چای را خوردم بیهوش شدم. به خودم که آمدم دیدم محمود من را لخت کرده و مورد تعرض قرار داده است.

به گزارش پایگاه اطلاع رسانی دیارمیرزا به نقل از اعتمادآنلاین، یک سال قبل پلیس جسد بیجان مردی را در خانهاش پیدا کرد. وضعیت جسد نشان میداد او با وارد آمدن ضربه جسمی سخت به سرش جان باخته است. فردی که وقوع قتل را به ماموران گزارش کرده بود، گفت: نام مقتول محمود است. او اهل افغانستان است. من و محمود هر دو در افغانستان زندگی میکردیم و به ایران آمدیم که کار کنیم. من روز حادثه سر کار بودم. تصمیم گرفتم سری به محمود بزنم. تلفنش جواب نداد. به خانهاش آمدم و دیدم جسدش در خانه است.
به دستور بازپرس جسد به پزشکی قانونی انتقال یافت. تحقیقات نشان داد تلفن همراه محمود دزدیده شده است. با ردیابیهای انجام گرفته مشخص شد تلفن در استان یزد روشن شده است. بلافاصله ماموران به محل نقطهزنیشده رفتند و مردی را که تلفن در دستش بود، دستگیر و به تهران منتقل کردند.
متهم پرونده به نام ضیاء به قتل محمود اعتراف کرد و گفت: من محمود را کشتم و تلفنش را دزدیدم و فرار کردم.
با توجه به اینکه اولیایدم مقتول شناسایی نشدند، کیفرخواست به درخواست دادستان صادر و به دادگاه کیفری استان تهران فرستاده شد.
در جلسه رسیدگی که در دادگاه کیفری استان تهران برگزار شد ابتدا کیفرخواست علیه متهم خوانده شد. در ادامه متهم در جایگاه قرار گرفت. او گفت: اتهام را قبول دارم اما به خاطر اینکه مقتول به من تجاوز کرده بود، این کار را کردم. مدتی قبل از حادثه به صورت غیرقانونی به ایران آمدم. خیلی اتفاقی یکی از دوستان قدیمیام به نام عمار را دیدم و با هم رفت و آمد میکردیم. عمار من را با محمود آشنا کرد و چندباری به خانه ضیاء رفته بودم. روز حادثه محمود با من تماس گرفت و گفت عمار حالش بد است و او را به بیمارستان برده و حالا در خانه است. از من خواست برای مراقبت از عمار به خانهاش بروم. وقتی به خانه محمود رفتم، دیدم عمار نیست. گفتم پس عمار کجا رفته که جواب داد بیرون رفته و برمیگردد. او برایم چای ریخت وقتی چای را خوردم بیهوش شدم. به خودم که آمدم دیدم محمود من را لخت کرده و مورد تعرض قرار داده است. وقتی پرسیدم چرا این کار را کردی گفت من کاری نکردم و اشتباه میکنی. او دوباره با خوراکی من را بیهوش کرد. کمی که گذشت به خودم آدم.
متهم گفت: خیلی ناراحت شده بودم از شدت ناراحتی با قلیانی که وسط اتاق بود به سر محمود کوبیدم و او را کشتم و فرار کردم.
قاضی پرسید اگر مساله تجاوز بوده چرا موبایل مقتول را دزدیدی که متهم جوابی نداد و دوباره ادعایش را تکرار کرد.
در پایان هیات قضات برای تصمیم گیری وارد شور شدند.
دیدگاه