علی علیزاده ازبری در یادداشتی نوشت؛

تراز شوراها از تراز کف جامعه پائین‌تر است؛ هر دوره بدتر از دوره قبل!

شوراها از مظاهر دموکراسی هستند. نماد مدنیت یک جامعه پیشرو هستند. اعضای شورا باید متوجه باشند که عضوی از یک نهادی مدنی هستند بنابراین باید رفتار و عملکردی هم‌شان آن داشته باشند. اینها بیشتر بر می‌گردد به نحوه انتخاب شهروندان.

به گزارش پایگاه اطلاع رسانی دیارمیرزا، علی علیزاده ازبری، روزنامه‌نگار در یادداشتی نوشت؛

شورا و استفاده از مشورت و خرد جمعی  با تاکیدی که در قرآن، روایات و حتی سیره پیامبر شده است مورد توجه و تاکید انقلابیون ایدئولوژیک انقلاب اسلامی ایران از جمله آیت‌الله سید محمود طالقانی بود که با دستور رهبر انقلاب در تاریخ و تصویت شورای انقلاب قانونی شد.

پس از انقلاب اسلامی با هدف تمرکززدایی از حاکمیت ملی و در راستای افزایش مشارکت مردم در تصمیم گیری‌ها و مدیریت محلی، شوراهای شهر و روستا در اصل ۱۰۰ از فصل هفتم قانون اساسی جمهوری اسلامی گنجانده شده بود که بعد از سال‌ها مسکوت ماندن، در دولت اصلاحات و ریاست جمهوری سید محمد خاتمی با برگزاری انتخابات اولین دوره شوراهای اسلامی شهر و روستا در ۷ اسفند سال ۱۳۷۷ اجرایی شد. البته لازم به یادآوری است که ۲۰ مهر سال ۱۳۵۸ اولین انتخابات شورای شهر در مراکز شهرستانها برگزار شده بود که به دلیل شرایط جامعه چندان دوام نیاورده و شوراها منحل شدند.

شوراها به عنوان یکی از مظاهر مدنیت می‌بایست و می‌باید که مورد توجه و احترام همه اقشار جامعه از حاکمیت تا مردم عادی باشند. اما با توجه به کارنامه‌ی شش دوره‌ای شوراها، از روند انتخابات تا عملکردها، می‌توان مدعی شد که شوراها روند رو به رشد در جهت تقویت مدنیت یا حتی تقویت خود شورا نداشته‌اند.

در حالی دوره‌ی ششم شوراها به پایان خط نزدیک می‌شود که می‌توان ادعا کرد در ادوار گذشته عملکرد شورانشینان نتوانسته است رضایت عموم را بدست آورد. در واقع هر چه تجربه شورا بیشتر شده از کیفیتِ ترکیب و عملکرد شوراها کاسته شده و تقریباً هر دوره نسبت به دوره‌های قبل تر، شوراهایی با کیفیت پایین‌تر تشکیل شده است تا جایی که دوره‌ی ششم شورا و انتخابات کم استقبال آن در سال ۱۴۰۰ را شاید بتوان مصداق بارز این ادعا دانست. دوره‌ای با کمترین تعداد رای، زمانی که انتخاب کنندگان چندان امیدی به بهبود اوضاع شهری از جانب شوراها نداشتند و کمترین مشارکت را رقم زدند.

اگر بخواهیم دنبال علت‌ها بگردیم شاید بتوان گفت که بزرگترین علت آن، نوع انتخاب رای دهندگان بوده اند. در طول این سال‌ها پروسه‌ی انتخابات دچار آسیب‌های زیادی شده است که قابلیت بررسی کارشناسی و آسیب‌شناسی دارند. اما به نظر می‌رسد در این ماجرا مسئولیت انتخاب کنندگان بیشتر از انتخاب شوندگان باشدکه البته انتخاب کنندگان خیلی متوجه مسئولیتی که بر عهده دارند نبوده، مسئولانه رفتار نکرده و افرادی را برگزیده‌اند که نه اعتبار شورا را افزایش داده‌اند و نه در آبادانی شهرها موفق عمل کرده‌اند.

شوراها از مظاهر دموکراسی هستند. نماد مدنیت یک جامعه پیشرو هستند. اعضای شورا باید متوجه باشند که عضوی از یک نهادی مدنی هستند بنابراین باید رفتار و عملکردی هم‌شان آن داشته باشند. اینها بیشتر بر می‌گردد به نحوه انتخاب شهروندان. آنان باید افرادی را بعنوان منتخب خود به پارلمان محلی بفرستند که از عقلاء، بزرگان، تحصیل کردگان و افرادی پاکدست و خوش فکر باشند اما متاسفانه این معیارهای مهم خیلی دغدغه بسیاری از شهروندان نبوده است. در نتیجه‌ی غلبه‌ی احساسات، قومیت گرایی، دسته‌بندی‌های جناحی، معامله‌گری و متاسفانه دخالت مستقیم پول در انتخابات (شما بخوانید خرید رای) و… افرادی به شوراها فرستاده شده‌اند که تراز علمی و شخصیتی آنان از تراز کف جامعه بالاتر نبوده، بلکه خیلی مواقع پائین‌تر هم بوده است. افرادی که قدرت تصمیم گیری و نیز توان به میدان آوردن ظرفیت‌های ملی و مردمی را در مدیریت شهری نداشته‌اند و نارضایتی‌های حال جامعه را نیز رقم زده‌اند.

Share