عوارض ترافیک «چادر» در جنگلها / بحران زباله؛ بلای جان گردشگری در شمال
جنگلهای شمال که در تعطیلات تابستانی با ترافیک «چادر» مسافران مواجه بوده با عوارض جدی تولید انبوه زباله روبهرو شد که علاوه بر عدمآموزشپذیری لازم، دلیل اصلی را باید در سفر فقیرانه به طبیعت دانست.
به گزارش پایگاه اطلاع رسانی دیارمیرزا به نقل از دنیای اقتصاد، تابستان تمام شد و تعطیلات و سفرهای تابستانی نیز پس از یک شهریور شلوغ و پرمسافر به پایان رسید. اما ردپای گردشگران و مسافران با تولید انبوه زباله و رهاسازی آن در طبیعت، خیابانها، کوچهها و معابر باقی ماند و طبیعت زیبای شمال اینک بیشتر به یک زبالهدانی تبدیل شده است که دیگر نمیتوان در وصف زیباییهای بینظیر گیلان و مازندران نوشت. باتوجه به ورود هجومی گردشگران در تعطیلات سالانه به شمال، در رابطه با تولید انبوه زباله و اسکان در چادرها در هر نقطه از طبیعت و معابر شهری، یک مساله کهنه وجود دارد که به فرهنگ سفر به طبیعت، فرهنگ سفر به شمال و فرهنگ استفاده از منابع طبیعی برمیگردد که دارای اشکال است و از گذشته تا به امروز ادامه دارد. این مورد که در حال حاضر، دیگر محدود به طبیعت و محیطزیست نیست و حتی در معابر شخصی و شهرها نیز به وضوح قابل مشاهده است و منجر به وارد آمدن آسیب جدی به طبیعت شمال شده و در اصطلاح فعالان محیطزیست، حرمت محیطزیست از میان رفته است.
اما آنچه اکنون اضافه شده و تبدیل به مساله جدید بهویژه در سال گردشگری فعلی برای طبیعت شده، شکل جدید سفرهای چادرمانی است که در یکسال گردشگری گذشته (از تابستان پارسال تا آخر شهریور امسال) اتفاق افتاده است که گردشگران ضربه و خسارت جدیدی به محیطزیست بهویژه طبیعت شمال وارد کردند. اما آنچه در اینجا مورد توجه قرار میگیرد این است که آیا در این اتفاق جدید مانند گذشته، تنها گردشگر مقصر است؟ با بررسی وضعیت موجود باید گفت که متهم اصلی در این اتفاق سیاستگذاران اقتصادی هستند که بهدلیل ناتوانی در کنترل تورم و افزایش هزینههای زندگی ایرانیها، باعث شد سفرهای یکسال گذشته بهویژه در تابستان امسال با مسافرت فقیرانه روبهرو شود. این اتفاق عمدتا تاثیرات خود را روی محیطزیست و طبیعت نشان میدهد.
با وجود این، باید این موضوع را نیز درنظر داشت که اگرچه تعداد چادرمانی افزایش یافته و این باعث شده تا حجم سفرهای فقیرانه به شکل محسوسی افزایش یابد اما این به معنای کاهش اقامت در خانههای اقوام، ویلاهای شخصی و اجارهای، هتلها و اقامتگاهها نیست. سفرها به ویلاهای شخصی، اجارهای، هتلها و خانه اقوام همچنان به قوت خود باقی است و حتی براساس آمارهای ارائه شده از سوی صادق برزگر، مدیرکل میراث فرهنگی و گردشگری مازندران از ابتدای تیر ماه تا ۲۴ شهریور امسال استان مازندران پذیرای ۳۶ میلیون و ۵۲۳هزار و ۶۹۶ مسافر بوده است که این آمارها براساس ضریب اشغال مسافران در مراکز اقامتی رسمی و غیررسمی بر اساس اقامت نفر شب بوده است. برزگر تعداد مسافران ورودی به مازندران در نیمه اول سال را در حدود ۷۴ میلیون نفر برآورد کرد که در مقایسه با سال گذشته (با ۶۰ میلیون مسافر) رشد نسبی را تجربه کرده است. همچنین براساس اعلام ولی جهانی، مدیرکل میراث و گردشگری گیلان، در نیمه اول امسال گیلان پذیرای ۳.۵۷ میلیون مسافر بوده که در مقایسه با سال گذشته رشد ۲۴درصدی را تجربه کرده است.
این آمارها نشان میدهد که تعداد مسافران براساس اقامت نفر شب با رشد ۵.۲۵ درصدی به رقم ۵.۶۱ میلیون نفر رسیده است. باتوجه به آمارهای ارائه شده دو استان از نیمه اول سالجاری، تعداد مسافران نه تنها کاهش پیدا نکرده، بلکه در مقایسه با سال گذشته پس از دو سال محرومیت سفر، با توجه به هجوم مسافران در تعطیلات تابستانی، با افزایش نسبی همراه بوده است.
فقر اقتصادی عامل فقر گردشگری
اما چیزی که فرای افزایش ورود مسافران و ضریب اشغال مراکز اقامتی رسمی و غیررسمی مورد توجه قرار میگیرد، افزایش چادرخوابی چندروزه مسافران در سفر به شمال است که بهویژه در شهریور امسال بیش از هر زمانی افزایش یافته است. میزان چادرخوابی نسبت به دیگر شکلهای اقامتی افزایش نداشته بلکه در مقایسه با خود افزایش را تجربه کرده و تغییراتی اساسی در شکل خود داده است. چادرمانی در سالهای قبل به این شکل بوده که مسافران برای استراحت کوتاه چند ساعتی را در پارکها و مراکز تعیین شده در داخل شهرها و جادهها و معابر چادر میزدند و پس از آن به مسیر خود ادامه میدادند اما در تابستان امسال چیزی که در این شکل از اقامت چشمگیر بوده، این بود که مسافران به مدت چند شب در چادرها اقامت دارند. اگرچه در سالهای گذشته هم این امر وجود داشته اما تا این اندازه محسوس نبوده است.
«دنیای اقتصاد» براساس یک تحقیق و پایش میدانی از دو استان مازندران و گیلان به بررسی فاکتور فقیرانه سفر در طبیعت پرداخته است. براساس این مشاهدات در جاده عباسآباد بهعنوان یکی از محورهای توریستی و بسیار جذاب مسافران در خطه مازندران محل اقامت ساعتی یا ماشین سواری برای عبور بین شهری و روستایی بهشمار میرفت. اما آنچه که در تابستان امسال طی تعطیلات مناسبتی و آخر هفتهها براساس پایشهای «دنیای اقتصاد» مشاهده شده بیش از ۱۰۰ چادر مسافرتی طی مسیر و کنار جاده مستقر شدهاند که اقامت حداقل ۴۸ساعته داشتهاند. همچنین در شرق گیلان در دو شهر پرتوریست لاهیجان و لنگرود نیز این شکل از سفر به شکل محسوسی چشمگیر بود.
در بام سبز لاهیجان که یکی از مهمترین مقاصد تفریحی و گردشگری این شهر بهشمار میرود در تعطیلات شهریور، مملو از چادرهایی بوده که مسافران برای چند روز در آنجا اقامت داشتهاند و تمام معابر بهجای عبور افراد تبدیل به محل اسکان مسافران شده بود و بهجای زیباییهای طبیعت، آنچه قابل مشاهده بود، لباسهای آویزانشده بر بندها، زبالههایی که تمام مسیر را پوشانده و مسافرانی بود که گویی خانهشان را با خود به سفر آوردهاند. در جادههای توریستی لنگرود همچون جاده اطاقور به خرما، یا مسیر بلوردکان یا در کنار سواحل همچون امیرآباد لاهیجان یا چمخاله و چاف زیبایی طبیعت در حال حاضر فقط از دور قابل مشاهده است و از نمای نزدیک شاهد روی دیگر چهره شمال کشور هستیم که اکنون دامن این استانها را گرفته است.
مشکل افزایش چادرخوابی چند روزه در سفرهای شمال نیست بلکه اصل ماجرا اینگونه است که تا شعاع ۱۰۰ متری، در هر چادری که وجود دارد، انواع زبالههای تولیدی ۲۴ساعته خانواده از دستمالکاغذی گرفته تا پسماندهای غذایی رویت میشود. زبالههایی که تقریبا تمام مسیر حتی لابهلای سنگها نیز رسوخ کرده است و به دلیل حجم بیش از اندازه زباله تولیدی مسافران، بومیها و دوستداران محیطزیست مجبور به جمعآوری بخش عظیمی از زباله شدند تا دیگر مسافران بتوانند از طبیعت برخوردار شوند و مجبور به اسکان در فضایی مملو از زباله نباشند؛ هرچند در اوج شلوغیها این اتفاق امری بعید به نظر میرسد.
به گزارش «دنیای اقتصاد»، این چالش جدید گردشگری در شمال را باید از دو منظر اقتصادی و محیطزیستی مورد بررسی قرار داد. از بعد اقتصادی باید گفت که متهم اصلی این ماجرا، سیاستگذاران اقتصادی هستند که معیشت و اقتصاد خانوارها را با چالشهایی جدی مواجه کردهاند. براساس آمارهای ارائهشده «رشد هزینه سالانه زندگی خانوارها» دستکم طی دو سال گذشته در مقایسه با سه دهه گذشته دو برابر شده است و میانگین تورم طی سه دهه گذشته تقریبا ۲۰ تا ۲۵درصد بود. این در حالی است که طی سهسال اخیر این رقم از ۴۰درصد عبور کرده است. این فشار اقتصادی مضاعف بر خانوارها باعث شده است تا خانوادهها برای فرار از هزینههای اضافی، مخارجی که بهگمان خود غیرضروری هستند همچون سفر و گردشگری را از سبد هزینههای خود حذف کنند تا این بودجه را برای تامین خوراک و مسکن خود ارائه دهند. در حالی که براساس نظر کارشناسان متخصص سفر و گردشگری خوراک روح و سلامت انسان است و اگر آن را نادیده بگیرند افراد دچار فقر روحی میشوند که آسیبهای اجتماعی، سیاسی و اقتصادی به مراتب بیشتر را برای جامعه ایجاد خواهد کرد.
بحران زباله؛ بلای جان گردشگری
به همین منظور باتوجه به اینکه نمیتوان سفر را از زندگی افراد حذف کرد و متناسب با شرایط اقتصادی اکثر خانوارها، چادرخوابی و تولید انبوه زبالهها و ایجاد چهره زشت و نامناسب به شهرها و روستاها و طبیعت امری اجتنابناپذیر است باید بهدنبال راهحلهایی در جهت حل چالشهای زیست محیطی بهوجود آمده، برآمد. از این رو، «دنیای اقتصاد» در گفتوگو با محمد درویش، فعال و پژوهشگر محیطزیست و عضو هیات علمی موسسه تحقیقات جنگلها و مراتع ایران به چرایی تغییر شکل سفرها به سمت چادرخوابی بهویژه در شمال کشور و آسیبشناسی مخاطرات تولید انبوه زباله از جانب گردشگران و راهحلهایی در جهت کاهش این چالش زیستمحیطی میپردازد.
درویش درباره سبک کمپ زدن و چادرخوابی میگوید: سبک سفر با چادر در بسیاری از مناطق جهان رواج دارد و فقط محدود به ایران نیست و عمدتا قشر متوسط جامعه از این روش در سفرهای خود استفاده میکنند و لزوما این شیوه اقامتی چیز بدی نیست. در حقیقت حتی میتواند ارزشمند باشد. اما چیزی که برای این سبک از سفر خطرناک است اینکه برخی از مسافران ترجیح میدهند تمام مایحتاج خود را همراه خود بیاورند که این امر نه تنها به اقتصاد مقصد کمکی نمیکند بلکه فقط منجر به افزایش زباله و اضافه شدن آلودگی میشود. این امر زمانی تغییر خواهد کرد که تمهیداتی در جهت بهبود وضعیت مسافران و موضوع زباله در شمال در نظر گرفته شود و از همه مهمتر وضعیت اقتصادی کشور شرایط بهتری به دست آورد.
با توجه به تورم چشمگیر و گرانی و افزایش هزینههای سفر، مسافرت به ترکیه برای گردشگران ایرانی مقرون به صرفهتر است تا سفر به جزیره کیش. همین عاملی است تا گردشگران مقاصد سفر خود را براساس ارزانی سفر و کاهش هزینههای خود انتخاب کنند. با توجه به اینکه قیمتها مدام در حال افزایش است، ترجیح سفرهای خارجی به سفر داخلی افزایش مییابد. درویش در ادامه به آسیبشناسی خطراتی که زبالههای رهاشده در طبیعت شمال کشور را تهدید میکند پرداخت و گفت: در حال حاضر، معضل زباله جدی شده که بخش قابلتوجهی از آن به جایگاه دفن زباله و سرازیر شدن شیرابه در مسیر آبها برمیگردد که این مساله باعث شد تا بخش قابلتوجهی از آبهای زیرزمینی از دسترس خارج شوند و با کمبود آب شرب و کشاورزی در کشور مواجه شویم که دلیل اصلی و عمده آن را باید در سیاست سدسازی بهویژه در شمال کشور دانست که طبیعت شمال قربانی ساخت سدهای غیرضروری همچون لاسک و. . شده است.
از نظر این کارشناس محیطزیست در شمال کشور آب هست اما کیفیت برخورداری از آن وجود ندارد و هزینههای مربوط به نگهداری آب، خرج پساب و پسماندها میشود. معضل اصلی در نبود ارائه بودجه لازم در جهت مدیریت آب است، اما چند برابر این هزینهها صرف سدسازی شده است. در حالی که با یکپنجم هزینههای سدسازی میتوان به ساخت تصفیهخانه دفع زباله، تصفیه خانه انرژی و… اقدام کرد که در حدود ۴۰۰میلیارد پول لازم است. حضور مافیاهای سدسازی شاید یکی از دلایل مهم عدمتوجه به مدیریت بحران آب و زباله در شمال کشور است. براساس قوانین مربوط به پسماند زباله، برای هر سکونتگاه بالای ۳۰۰هزار نفر داشتن یک تصفیهخانه ضروری است اما نه تنها دولت در این زمینه اقدامی نکرده، مجلس نیز از دولت مطالبه نمیکند.
این در حالی است که در شرایط موجود، اولویت در شمال کشور وجود تصفیهخانه برای شیرابه، تفکیک زباله، کمپوست کردن، مدیریت پسماند و… است. در صورت حل این بحران در شمال کشور، معضل زباله در کل کشور حل خواهد شد. چرا که در حال حاضر شمال کشور بهویژه گیلان بهشدت درگیر بحران دفع زباله و آلودگیهای زیستمحیطی ناشی از تولید انبوه زباله است. درویش راهحل رفع بحران زباله را تبدیل زباله «تر» به کمپوست میداند. او در اینباره گفت: ۵۰درصد زبالهها «تر» هستند که اگر کمپوست شود دیگر نیازی نیست از کود شیمیایی استفاده شود. در حال حاضر اولویت بر تفکیک زبالهتر و خشک است که با کمپوستشدن زباله تر، زبالههای خشک به صورت علمی بازیافت خواهند شد.
دیدگاه