نشریه گاردین؛

آخرین میخ بر تابوت توئیتر

اگر در اکوسیستم رسانه ای کنونی ما توئیتر ابداع نشده بود، اکنون فرد دیگری باید آن را ابداع می کرد.

به گزارش پایگاه اطلاع رسانی دیارمیرزا، جان ناتُن در نشریه گاردین در یادداشتی با عنوان “اگر تریدز(Threads) آخرین میخ بر تابوت توئیتر است، روزنامه نگاران و فعالین سیاسی کجا خواهند رفت؟” به تحلیل شبکه اجتماعی تریدزپرداخته است.

“محمدحسن یاری” مترجم: ایلان ماسک در حال تخریب توئیترش است، اما  برآورد از دست دادن این پلتفرم به عنوان رسانه ای با صدای گیرا بسیار دشوار است.

تماشای ایلان ماسک در حال تخریب توییتر همان جذابیت عجیب و غریبی را دارد که یک بار طی ۴۴ روز در سال ۲۰۲۲ تجربه شد. لیز تراس و کواس کوارتنگ به شدت در حال آسیب به اقتصاد انگلیس بودند.

با این حال، یک تفاوت مهم بین این دو منظره وجود دارد. ماسک در واقع مالک توئیتر است در حالیکه تراس و کوارتنگ صرفا متولیان موقتی اقتصاد ملی انگلیس بودند.

در مورد توئیتر، فرایند تخریب حتی قبل از اینکه ماسک مالکیت آن را به دست آورد، با پیشنهاد خرید ۴۴ میلیارد دلاری( مسلما حداقل دو برابر ارزش واقعی آن بود) شروع شده بود. او

سپس تلاش کرد از معامله خارج شود اما مجبور شد به آن عمل کند.

وقتی به عنوان مالک مستقر شد، نیمی از کارمندان شرکت را اخراج کرد، از جمله بسیاری از افرادی که با چگونگی کارکرد زیرساختار فنی آن آشنا بودند و افرادی که درک خوبی از پیچیدگی های اداره کردن یک شرکت رسانه اجتماعی در دنیای قطبی شده امروز داشتند.

ماسک تصمیم گیری های خودسرانه و متناقض خود را آغاز کرد؛ لحظه ای، قوانین جدیدی اعلام می کرد و لحظه ای بعد، آنها را کنار می گذاشت.

او دونالد ترامپ را به بازگشت به پلتفرمی که نامزدی جمهوری خواهان را برایش به ارمغان آورده بود، دعوت کرد-  هر چند که ترامپ این دعوت را نپذیرفت. ترامپ هرگز نمی خواهد زبر بار تعهد کسی باشد، البته شاید به استثنای ولادیمیر پوتین! بنابراین او روی پلتفرم خودش باقی ماند- (Truth Social).

ماسک به آگهی دهندگان که منبع اصلی درآمد توئیتر هستند توهین می کرد. آنها نگران، پیام های تجاری شان بودند که در کنار جنجال های افراطیون سیاسی و متعصبان مختلفی که ماسک اجازه بازگشت آنها به توییتر را داده بود، ظاهر می شد.

وقتی برخی آگهی دهندگان  شک و تردید خودشان را در فضای آنلاین بیان کردند، در پاسخ، یک شکلک ناشایست(Imoji Poo) دریافت کردند.

سرانجام و بدون تردید چوب اشتباهات گذشته را باید خورد! نابودی تیم فنی شرکت به شدت احمقانه بود، و طی ماه های بعدی، کاربران متوجه شکننده تر شدن پلتفرم نسبت به گذشته شدند. در واکنش به  رشته موارد اضطراری اخیر سِروِر، ماسک تصمیم گرفت روی تعداد توئیت هایی که یک کاربر اجازه مشاهده داشت و روشی که می توانست آنها را مشاهده کند، محدودیت ایجاد کند. این کار، انتقادهای بسیاری به دنبال داشت و چارلی وارزل  خبرنگار قدیمی منتقد ماسک نوشت، این کار مثل بسته شدن یک رستورانِ شبانه روزی در ساعت ۷ عصر است!  تصمیم تجاری مبهم و گیج کننده برای پلتفرمی که تا سرحد امکان به جذب کاربران بیشتر و نمایش آگهی ها به آنها وابسته است.

نمایندگان آگهی دهندگان همچنان با احتیاط نظاره گر هستند، از فوریه امسال بیش از نیمی از هزار آگهی دهنده اصلی توییتر، پخش آگهی در این پلتفرم را متوقف کردند.

مطابق گزارش نیویورک تایمز درآمد تبلیغاتی توئیتر در امریکا به مدت پنج هفته از اول آوریل تا هفته اول می، ۸۸ میلیون دلار بود، که نسبت به سال گذشته ۵۹ درصد کاهش داشت. همه این موارد باعث وسوسه می شود تا آنچه برای  توئیتر در حال وقوع است را بعنوان شروع یک مارپیچ مرگ تفسیر کنیم.

همچنین واقعیت این است که افزایش هرج و خرج در این پلتفرم، موجب مهاجرت کاربران به سایر پلتفرم ها مانند Mastodon، Reddit، Discord، LinkedIn، Substack’s Notes و Bluesky Social پلتفرمی شبیه توییتر که توسط جک دورسی (یکی از بنیانگذاران توییتر) توسعه یافته است – و نهایتا از هفته گذشته، تریدز متعلق به اینستاگرام، با نشانِ مِتا .

ناگفته پیداست که همه این پلتفرم های جایگزین معایب و مزایایی دارند.همه آنها یکسری ویژگی‌های شبیه توییتر را دارند اما به نظرم هیچ کدام آنها جایگزین مناسب توییتر نیستند. ضمن اینکه، محصول مِتا با نظارت جامع و متداول این شرکت همراه است. از این نظر، مهمترین نکته درباره مهاجرت کاربران از توئیتر این است که طبقه خاصی از کاربران وجود دارد که به نظر نمی رسد که سایر پلتفرم ها را جایگزین توییتر کنند: روزنامه نگاران حرفه ای و سیاستمداران، که برای این دسته افراد، توئیتر یک سرویس کاملا ضروری به نظر می رسد.

اولین سیاستمداری که بطور غریزی به اهمیت توئیتر در اکوسیستم رسانه ای شبکه ای پی برد، ترامپ بود. او با استفاده از توئیت ها کارزار انتخاباتی راه‌اندازی کرد و در واقع از طریق آنها حکومت کرد. تا جایی که راسل نایس یک کارآفرین علاقمند به فناوری رُباتی تهیه کرد که هر یک از توئیت های ترامپ را به عنوان رئیس جمهور بر می داشت و آنها را به عنوان بیانیه های رسمی مطبوعاتی کاخ سفید بازنویسی می کرد.

ترامپ همچنین از توئیتر برای هدایت دستورکار خبری جریان اصلی رسانه‌های آمریکایی استفاده کرد، کاری که هیچ یک از اسلاف او قادر به انجام چنین کاری نشدند.

با این کار، او چالش‌های اخلاقی و حرفه ای برای روزنامه نگاران پیگیری ایجاد کرد که از یک طرف می دانستند تحت کنترل او قرار گرفته اند و از طرف دیگر، احساس می کردند، بخاطر پیگیری مطالب ترامپ باید در توییتر باقی بمانند. چرا که در هر صورت، او ریس جمهور ایالات متحده آمریکا بود!

همه این موارد به این فکر منتهی میشود که، اگر در اکوسیستم رسانه ای کنونی ما توئیتر ابداع نشده بود، اکنون فرد دیگری باید آن را ابداع می کرد. توئیت به چکیدهِ محتوا، در دنیای معاصر تبدیل شده است و اگر ماسک سرانجام موفق شود که توییتر را به سمت ورشکستگی هدایت کند، برخی عوامل سیاسی باهوش آن را خواهند خرید و از خاکسترش چیزی خواهند ساخت.

Share