همه آن‌ها از خواب پریده و کاملا گیج بودند اما نمی‌دانستند که اتوبوس آتش گرفته است

شاگرد راننده اتوبوس در نقش دهقان فداکار؛ نجات جان ۳۰ مسافر از مرگ

اتوبوس آتش گرفته بود و درحالی‌که مسافران خواب و بیدار بودند، شعله‌های آتش هرلحظه بخش‌های بیشتری را دربر می‌گرفت. در این شرایط بود که کمک راننده با شکستن شیشه‌های اتوبوس یک به یک مسافران را از اتوبوس خارج کرد و آن‌ها را از مرگ حتمی نجات داد.

به گزارش پایگاه اطلاع رسانی دیارمیرزا به نقل از همشهری، «اتوبوس آتش گرفته بود و درحالی‌که مسافران خواب و بیدار بودند، شعله‌های آتش هرلحظه بخش‌های بیشتری را دربر می‌گرفت. در این شرایط بود که کمک راننده با شکستن شیشه‌های اتوبوس یک به یک مسافران را از اتوبوس خارج کرد و آن‌ها را از مرگ حتمی نجات داد.» آنچه خواندید چکیده‌ای از حادثه‌ای هولناک است که بامداد جمعه در سمنان اتفاق افتاد و بعد از آتش گرفتن یک اتوبوس با ۳۰ مسافر، شاگرد راننده با فداکاری جان همه آن‌ها را نجات داد تا پس از سال‌ها یادآور دهقان فداکار باشد.

روز پنجشنبه اتوبوسی با ۳۰ مسافر از شهرستان تایباد واقع در استان خراسان رضوی به‌سوی کرج به راه افتاد. سرنشینان این اتوبوس همگی از اتباع کشور افغانستان بودند. اتوبوس یکی یکی از شهرهای مختلف عبور می‌کرد تا اینکه بامداد جمعه به حوالی سمنان رسید. با اینکه جاده خلوت بود اما راننده تلاش می‌کرد با احتیاط رانندگی کند. در یکی از گردنه‌ها اما اتفاق تلخی رخ داد. در شرایطی که به جز راننده و شاگردش همه مسافران خواب بودند ناگهان اتوبوس از مسیر اصلی خارج شد و آتش گرفت. بخش جلویی اتوبوس، نزدیک به راننده، آتش گرفته بود و با وجود اینکه اتوبوس بعد از طی کردن مسافتی و کشیده شدن روی جاده در شانه خاکی متوقف شده بود اما شعله‌های سرکش آتش هر لحظه بخش‌های بیشتری از اتوبوس را دربر می‌گرفت. در این حادثه دست راننده چار سوختگی شد و فقط شاگرد او بود که می‌توانست مسافران را نجات دهد. او صحنه وحشتناکی را که با چشمانش می‌دید باور نداشت. مسافران در خواب بودند و از طرفی درهای اتوبوس نیز قفل شده بود. شاگرد راننده که سن چندان زیادی هم ندارد در این وضعیت با از خودگذشتگی شیشه‌های اتوبوس را یک به یک شکست و مسافران را که در اتوبوس آتشین گرفتار شده بودند بیرون کشید و از مرگ نجات داد.

دقایقی از این حادثه می‌گذشت که گروه‌های امداد و نجات خود را به محل حادثه رساندند و همزمان با انتقال حادثه دیدگان به بیمارستان، عملیات اطفای حریق آغاز شد. پژمان قرائیان، سرپرست اورژانس استان سمنان در این‌باره گفت: این حادثه ساعت ۵:۴۵ دقیقه صبح جمعه در ۲۵ کیلومتری سمنان اتفاق افتاد و ۳۰ مصدوم حادثه با ۳ دستگاه آمبولانس و یک دستگاه اتوبوس آمبولانس به مرکز آموزشی، پژوهشی و درمانی کوثر اعزام شدند و تحت درمان قرار گرفتند. در همین حال پیگیری همشهری از بخش اورژانس بیمارستان کوثر سمنان حاکی از آن است که تا ظهر دیروز (جمعه) همه حادثه‌دیدگان، با دریافت خدمات درمانی از بیمارستان مرخص شدند.

گفت‌وگو

اگر شما جای من بودید چه کار می‌کردید؟

سهیل زحمت‌کش، جوان ۲۳ساله اهل تایباد، همان کمک راننده فداکاری است که جان ۳۰ سرنشین اتوبوس را نجات داد تا بار دیگر یاد ریزعلی خواجوی، دهقان فداکار در اذهان زنده شود. او در گفت‌وگو با همشهری جزئیات بیشتری از این حادثه را شرح داد.

از چه زمانی شاگرد راننده شدی؟

من ۲۳سال دارم و از حدود ۵، ۶ سال قبل به‌عنوان شاگرد راننده کار می‌کنم و خدا را شکر از شغلم راضی هستم.

اتوبوسی که صبح جمعه دچار آتش‌سوزی شد چند سرنشین داشت و مبدا و مقصدش کجا بود؟

این اتوبوس ۳۰مسافر داشت که همه از اتباع افغانستان بودند. ما روز پنجشنبه از تایباد به سمت کرج به راه افتادیم اما درگردنه‌ای در حوالی سمنان اتوبوس دچار حادثه شد.

چه حادثه‌ای؟

فکر می‌کنم حادثه حدود ساعت ۶صبح اتفاق افتاد. آن زمان همه مسافران خواب بودند و فقط من و راننده بیدار بودیم. جاده خلوت بود و در حال حرکت بودیم که ناگهان یکی از لاستیک‌ها ترکید و اتوبوس تعادلش را از دست داد. به‌خاطر این اتفاق بخشی از بدنه اتوبوس که هنوز در حال حرکت بود به زمین می‌کشید و جرقه می‌زد و همین شد که اتوبوس از قسمت جلو و سمت راننده آتش گرفت. این در حالی بود که اتوبوس از جاده خارج و وارد خاکی شده بود.

در آن لحظه مسافران چه وضعیتی داشتند؟

همه آن‌ها از خواب پریده و کاملا گیج بودند اما نمی‌دانستند که اتوبوس آتش گرفته است. در این وضعیت تلاش کردم در اتوبوس را باز کنم اما درها باز نمی‌شدند. به همین دلیل با لگد و وسایلی که جلوی دستم بود چند شیشه اتوبوس را شکستم و مسافران را چندتاچندتا از اتوبوس بیرون انداختم تا نسوزند. آن زمان هنوز آتش به وسط اتوبوس نرسیده بود. من اول مسافرانی که جلو و به آتش نزدیک‌تر بودند را بیرون انداختم و در ادامه نوبت به بقیه رسید و آخرین نفر هم من و راننده که دستش سوخته بود خودمان را نجات داده و از اتوبوس بیرون پریدیم. آن زمان دیگر تقریبا بیشتر اتوبوس شعله‌ور شده بود.

بعد چه اتفاقی افتاد؟

چند دقیقه بعد اورژانس و پلیس برای کمک رسیدند. همه تقریبا حال‌شان خوب بود و فقط دست راننده دچار سوختگی شده بود. اتوبوس هم در آتش می‌سوخت و با دست خالی نمی‌شد آن را خاموش کرد. زمان زیادی طول کشید تا آتش‌نشانی رسید اما بعد از کمی آب ریختن روی آتش گفتند آب تمام‌شده و رفتند و دوباره برگشتند که آن زمان دیگر چیزی جز اسکلت اتوبوس باقی نمانده و همه‌اش سوخته بود.

در این حادثه خودت هم آسیب دیدی؟

آتش در نزدیکم بود اما خدا را شکر من هیچ آسیبی ندیدم و سالم هستم.

چه شد که به فکر نجات مسافران افتادی و برای این کار جان خودت را به خطر انداختی؟

نمی‌توانستم نسبت به مسافران بی‌تفاوت باشم. همه‌شان خواب بودند و آتش هم هر لحظه بیشتر می‌شد. نمی‌توانستم ببینم که ۳۰نفر زنده زنده در آتش بسوزند. شما خودت اگر جای من بودی چه کار می‌کردی؟ خودم اگر چیزی هم می‌شدم فدای سر مسافران. بالاخره هرچه باشد آن‌ها دست ما امانت بودند.

بعد از این حادثه واکنش مسافران چه بود؟

همه‌شان تشکر کردند. از طرف راهداری هم از من تشکر کردند. راستش پدرم به من یاد داده که اول باید به فکر دیگران بود و بعد به فکر خود. اینطوری برکت زندگی بیشتر می‌شود و خدا همیشه کمکم می‌کند.

Share