جلال زاده در دستخط مطرح کرد؛

دو طرح برای تغییر سربازی وجود دارد | ماجرای خرابکاری نطنز و سقوط پهپاد کوهرنگ

رئیس کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس گفت: راهبرد دولت جدید کسب منافع حداکثری از مذاکرات پیش رو است؛ طرف مقابل هم این را تقریبا به صورت کامل دریافت کرده است.

به گزارش پایگاه اطلاع رسانی دیارمیرزا،  وحید جلال زاده رئیس کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس شورای اسلامی با حضور در برنامه تلوزیونی دستخط در رابطه با راهبرد دولت سیزدهم در خصوص مذاکره با ۴+۱ گفت: راهبرد دولت جدید کسب منافع حداکثری از مذاکرات پیش رو است؛ طرف مقابل هم این را تقریبا به صورت کامل دریافت کرده است و همچنین تاکید کرد؛ با همه انتقادات به برجام، اما برجام مبنای مذاکرات فعلی است.

متن گفت‌وگوی وحید جلال زاده در برنامه «دستخط» به این شرح است:

در این برنامه میزبان یکی از نمایندگان مجلس شورای اسلامی هستیم. متولد ۱۳۴۷ در ارومیه که در سوابق کاری‌اش استانداری آذربایجان غربی از سال ۸۸ تا ۹۲ در دولت دهم دیده می‌شود. معاون اطلاع‌رسانی دفتر رئیس جمهور، مدیرکل بین‌الملل دفتر رئیس جمهور و مدیرکل حراست وزارت علوم، تحقیقات و فناوری اشاره کرد و از افرادی است که در فضای سیاسی کشور به خصوص در این یک سال اخیر که سمت جدیدی گرفته، حرف‌هایشان بازخوردهای مختلف هم داخلی دارد و هم بین المللی. حرف های گفتنی برای ما خواهند داشت هم از امروزمان هم از گذشته و هم از آینده.

در خدمت آقای دکتر وحید جلال‌زاده رئیس کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس شورای اسلامی هستیم که من بخش هایی از سوابقشان را در آغاز برنامه اشاره کردم.

*سلام، خیلی خوش آمدید

سلام علیکم. خیلی متشکر و تشکر از اینکه من را هم به این برنامه بسیار پربیننده دعوت کردید.

* چه طور است اوضاع و احوال؟ در مقطع سختی هم رفتید و مسئولیت را عهده‌دار شدید. مقطعی که همه اگر می گوییم همه گزاف نگفتیم همه که میگوییم منظور اینکه هم مردم هم افکار عمومی و هم رسانه ها چشم هایشان به مذاکرات وین هست و هم اینکه تحولات خارجی که دارد اتفاق می افتد و مسائل مختلف امنیت ملی که ما با آن مواجه هستیم در این مقطع حساس مسئولیت را گرفتید اوضاع چه طور است؟ اول از مذاکرات بگویید حتما از پس مذاکرات شما اطلاعات بیشتری دارید.

دقیقا روزی که در کمیسیون برای سال دوم هیئت رئیسه رای‌گیری می کرد یک کمیته ای به نام کمیته تطبیق در شورای عالی امنیت ملی به دستور رهبری تشکیل می‌شد که قانون مجلس، تدابیر رهبری و مصالح کشور و مردم را در آن کمیته بررسی کنند و به مذاکره‌کنندگان آن دوره که آقای عراقچی مذاکره‌کننده ارشد بود یک پلت فرم جدیدی را ارائه بکنند و دستور حضرت آقا بود که این ترکیب، آن پلت فرم را تایید کنند.

ما به قالبی رسیدیم و قرار شد این در شورای عالی امنیت ملی مطرح شود و بعد از مصوبه آن و تایید رهبری – چون مصوبات شورای عالی امنیت ملی باید به تایید رهبری برسد – … که آقای رئیس جمهور وقت همان جلسه اول وقتی که مصوبات کمیته تطبیق را استماع کرد، دیگر اجازه جلسه دوم را ندادند و تا روزی که رئیس شورای عالی امنیت ملی بودند، مصوبات کمیته تطبیق در دستور کار قرار نگرفت.

آقای رئیس جمهور گفتند از دستور کار خارج کنید، ان‌شاالله دولت بعد! لذا دیگر آقای عراقچی مذاکرات را ادامه نداد و آن یک هفته که آقای روحانی می گفت اگر …

* این چه تاریخی بود؟

گمان می‌کنم ما از یک یا دو تیر شروع کردیم، چون انتخابات کمیسیون هم الان در ذهنم آن موقع بود، شما فرض کنید مثلا ما بیست روز بعد آماده کردیم و رفت شورای عالی و به آن بن‌بست رسیدیم.

مجلس کار مهمی را در سال ۹۹ انجام داد که در کمیسیون ما پخت و پز شد و آن هم قانون راهبردی لغو تحریم ها بود، ما آمدیم به جاده یکطرفه منافع برجام که به سمت غرب بود، پایان دادیم. گفتیم اگر تحریم ها لغو نمی شود اگر ما نفع اقتصادی نمی بریم، خب این برجام برای چه بوده است؟ آن برد برد این وسط مثلا چه تعریفی دارد؟ آمدیم آنجا در بند ۶ گفتیم که اگر تحریم ها لغو نشود، ایران به اجرای داوطلبانه پروتکل الحاقی پایان می دهد، یک زمان هم گذاشتیم برایش.

خب دولت وقت این را مضر بر سیاست خارجی و مذاکرات قلمداد کرد، آقای روحانی خیلی صریح، من شنیدم در یک روایتی که آقای ظریف گفته بود اگر این قانون تصویب بشود جنگ می شود. ما از این جنگ ها در طول این مدت خیلی شنیدیم غربی ها در این ایام فَترت به قول ما، اصرار داشتند که از آنجایی که مذاکرات تمام شده شروع شود، این یکی از منازعات مذاکرات جدیدی است که مذاکرات وین ۶ اولا که ما به مذاکرات وین ۶ اعتقادی نداریم یک و دو و سه، این مذاکرات یک مذاکرات جدید است چرا؟ چون اصلا دستورالعمل جدیدی دارد.

آنها می گویند که از آنجایی که تمام شده شروع کنیم و داخل پرانتزها فقط مورد بحث قرار بگیرد. داخل پرانتزها یعنی آنجایی که یا ما تحفظ کرده بودیم، یا ۱+۴ تحفظ کرده بودند. می گفتند به موارد دیگری نپردازیم. به تعبیری در مذاکرات سابق یک چیزهایی را ما دوباره پذیرفتیم که الان دولت جدید آنها را نمی پذیرد و حتی با قانون راهبردی مجلس هم در تناقض است.

ما سه تا ستون تعیین کردیم؛ یکی ستون قرمز بود که گفتیم اینها قابل مذاکرات نیستند، یک ستون وسط بود، زرد گذاشتیم اسمش را، گفتیم اینها را مذاکره بکنید اگر مثلا بند ۲ ما را نمی پذیرند، شما هم در مقابل بند ۴ آنها را مثلا نپذیرید، در تقابل این درخواست ها و مطالبات بود. یک ستون سفید بود گفتیم چانه بزنید تلاش کنید اگر شد که خیلی خوب است و به نفع است، اگر نشد ما روی اینها دعوا نمی کنیم نمی ایستیم. مثلا طبق قطعنامه ۲۲۳۱ ما باید سال گذشته تقریبا آذرماه تحریم های تسلیحاتی متعارف ما در خرید و فروش باید برداشته می شد آمریکایی ها این را نمی پذیرند.

دولت هم خیلی اصرار نداشت روی این می گفت ما که کارهایمان را می کنیم بحث کار کردن نبود، بحث قلدری آمریکا بود، چیزی که پذیرفته دوباره می خواهد بزند زیرش. این یعنی چه، این یعنی دفعه بعد هم هر کجا دید که یک اتفاقی افتاده و خلاف حتی برجام است، آمریکا می خواهد دوباره بگوید چون شما فلان کار را کردید، کجا یک چنین حرفی را زدید، در منطقه هر کجا… ما مثلا فلان تحریم را برمی گردانیم. پس موضوع خرید و فروش سلاح نبود موضوع حقوقی قصه بود.

یا مثلا در لیست قرمز آمریکایی ها از تحریم های باقیمانده، ۱۵۰۰ تحریم اشخاص حقیقی و حقوقی باقی مانده بود. یک کلاهبرداری سیاسی کرد می‌دانست دولت بعدی اگر دموکرات باشد، می‌خواهد برگردد به برجام یک تعداد از تحریم های هسته ای ما را لیبلش را برداشت کرد، تحریم های حقوق بشری بانک مرکزی را از هسته ای درآورد برد در تروریست ما در برجام تحریم های برجامی را قرار شده طرف مقابل بردارد آمریکای جدید دولت جدید می گوید این بانک مرکزی الان دیگر در هسته ای نیست، در تروریسم است، پس اگر می خواهید بانک مرکزی را بردارید، شما باید در تروریسم هم وارد مذاکره شوید، ما هر چه قدر به اینها می گوییم دوستان قبل هم همین را گفتند که آقا شما که می دانید این خود ترامپ این کار را کرد و اصلا این ربطی به تروریسم و حقوق بشر ندارد، ولی آنها تصویب کردند و از این نمی‌گذرند لذا اینها مواردی است که بعضی وقت ها می گفتند که ما ۹۰، ۹۵ درصد کار را تمام کردیم، حجمی نگاه کنیم وزنی نگاه کنیم این ۵ درصد کدام ها بوده است که مانده است؟

آخرین گزارشی که آقای ظریف خطاب به من نوشتند و دیگر آخرین گزارشی بود که نوشتند یک فصل مبسوطی را از منافع برجام بعد از تصویب آورده بودند که نمی دانم خرید هواپیما چه شد، من دارم می گویم ثم ماذا؟ الان محصول کجاست؟ هواپیما کجاست؟ سرمایه گذاری توتال کجاست بله یک مقدار ما نفت فروختیم یک مقدار ارز به کشور وارد شد بقیه ارز ما کجاست و در کدام بانک هاست؟ سوئیفت خاطرتان است چه قدر در تلویزیون و در برنامه های شما دلواپسان با مسئولان آن موقع بحث می کردند که سوئیفت باز شده یا خیر و آخرش آقای سیف رفت بانک جهانی گفت تقریبا منافع برجام برای ما هیچ بود.

* یک جمله ای از شما خواندم که گفته بودید هر جریان سیاسی تاکید می کنم هر جریان سیاسی داخلی در ایران بخواهد موضوع پرونده هسته ای را نفیا یا اثباتا به نفع خود مصادره کند خیانت آشکار و غیرقابل بخشش در حق منافع ملی جمهوری اسلامی است! هم قبلی ها زحمت کشیدند هم الان ولی الان مردم دنبال این هستند که چه می شود؟ آقای رئیس جمهور چند روز پیش صحبتی کردند که بعضی ها می خواهند با بالا بردن قیمت دلار و سکه و … اقتصاد را دوباره گره بزنند به مذاکرات که حالا الان که دیگر مجلس و دولت تقریبا با همدیگر هم جهت هستند و بروند پیدا کنند که چه کسانی هستند دیگر؟ خارج از این دایره که نیست که مردم این را نمی پذیرند که بگوییم با نهایت احترام به آقای رئیس جمهور و تلاش هایی که می کنند، این را باید ما بپذیریم فشارهای اقتصادی از طرف دیگر هنوز جهش قیمت دلار که دارد اتفاق می افتد، پس بنابراین باید نه اینکه با عجله با یک استراتژی مناسب هم این سمت را داشت و هم آن سمت از منافع ملی کشور دفاع کرد الان مردم خیلی پرسششان این است که استراتژی ما و راهبرد ما در مذاکرات چیست؟

راهبرد دولت جدید کسب منافع حداکثری از مذاکرات پیش رو است؛ طرف مقابل هم این را تقریبا به صورت کامل دریافت کرده است. آقای امیرعبداللهیان که رفته بودند برای اجلاس سالانه سازمان ملل در نیویورک، آمریکایی ها پیام داده بودند که ما حاضریم – با همین ادبیات –  حاضریم ۱۵ درصد بیشتر از قبلی ها به شما بدهیم! لذا خیلی درخواست کرده بودند که آقای وزیر خارجه ایشان اینها را در آمریکا ملاقات بکند که چون ایشان نه دستورالعمل داشت و نه مجوز مذاکره، خب این را نپذیرفته بود و لذا آنها هم این پیام را دریافت کردند که آن دو صدایی که ما در دوره قبل از آن سوء استفاده می کردند و از آن شکاف بهره برداری سیاسی می کردند، دیگر آن دو صدایی در کشور نیست، لذا راهبرد اصلی این است که ما بتوانیم در این مذاکرات منافع کشور را تامین بکنیم.

نکته دوم، من خودم هم به برجام ایراد دارم، اما ما تعهد داریم به چیزی که دولت جمهوری اسلامی آن را پذیرفت. مقام معظم رهبری آن موقع که برجام امضا شد ۹ بند تعریض زدند به آن بحث ها. با همه آن پکیج با بسته ای که بسته شده، ما الان داریم روی آن برجام مذاکره می کنیم؛ این را عنایت کنید. امیدوار هستم که نتیجه مذاکرات این دوره که اصلا نباید فرسایشی باشد، اصلا نباید مذاکره برای مذاکره باشد، این هم درخواست آقای رئیس جمهور است از تیم و هم اتفاقا طرف مقابل هم دنبال همین است، می گوید آقا فرسایشی نکنید.

درست است ما الان دولت را حمایت می کنیم کمک می کنیم اما آن نظارت مجلس سر جای خودش هست. شما بیینید ما در لحاظ اقتصادی که یک اشاره ای کردید مکررا وزرای مربوطه در حوزه بورس، صنعت، بانک و مباحث کالاهای اساسی به مجلس خواسته‌ایم و صریح و خیلی محکم با آنها حرف زدیم.

امروز در مجلس خیلی شفاف نماینده ها اعتراض خودشان را به برخی از مسائل می گویند. حمایت ما از دولت هیچ منافاتی با نظارت ما و پاسخگویی دولت در مقابل مجلس ندارد. ما مدافع منافع ملت هستیم، ما نماینده هستیم.

* به نوعی در فضای رسانه ای کار می شود که گویی این تیم مذاکره کننده رفته که هیچ کاری نکند؛ این تیم جدید رفته که یک سدی مقابل آنها قرار بدهد و برگردد، براساس آن چیزهایی که برخی ها می گویند.

آقای باقری بارها آمده در تلویزیون در شبکه های مختلف و در دانشگاه ها از برجام انتقاد کرده به تیم مذاکره کننده قبلی ایرادات مختلف گرفته، خود ما ببینید چه قدر حرف زدیم، شما مصاحبه من را با کلید واژه برجام بزنید، من در بخش قبل گفتم با همه ایراداتی که من و خیلی از دوستان داشتیم، اما الان ما روی این برجام داریم صحبت می کنیم.

آقای باقری هم که تشریف بردند برای مذاکرات با همه ایرادات که به برجام داشتند آن قالبی که ایشان روی آن جلو می رود و مذاکره می کند، برجام است. لذا این به نظر من بیشتر جنگ روانی آن طرف آب است. آقای وزیر خارجه به این نکته شما اشاره کردند گفتند بعضی ها… ما هم به آقای باقری گفتیم که این حرف است و این جنگ روانی است آقای باقری با همه ایراداتی که به برجام داشتند اما تعهد داریم نسبت به برجام و الان داریم روی تعهدات برجامی دو طرف مذاکره می کنیم.

حضرت آقا چه فرمودند؟ لغو تحریم، راستی‌آزمایی، برگشت جمهوری اسلامی به تعهدات برجامی. آن مباحثی که ما با اروپایی ها و مخصوصا با آمریکایی ها درگیر هستیم بحث گام دوم است یعنی راستی‌آزمایی؛ آنها می گویند که ما به شما یک روز فرصت می دهیم ما را راستی آزمایی کنید، دولت قبل می خواست با این یک روز کار را تمام کند.

می‌گویند لانگ دی؛ لانگ دِی یعنی چه؟ اینها نمی خواهند از یک روز عدول کنند، بعد می گویند خب ما بگوییم یک روز طولانی! می گوییم روز طولانی یعنی چه می گویند مثلا شما بگویید ۴۸ ساعت! در ۴۸ ساعت شما چک بانکی را می توانید وصول کنید که ما نفت مان را بفروشیم، پولش را بگیریم، در یک بانکی بخوابانیم، بعد تبدیل به کالا کنیم و وارد کشور کنیم؟ درباره سوئیفت خودشان می گویند نرم افزاری که شما دارید قدیمی است ما اگر سوئیفت شما را باز کنیم تبادلات بانکی را خودشان می گویند تا آن نرم افزار تا آن آموزش بیاید شما دو ماه کار دارید! خب می گوییم ما چه کار کنیم می گویند ما یک دانه آزمایشی مشقی در می کنیم، یک مبادله بانکی شما را مثلا بدون نوبت و بدون این مباحث اداری… اینها را می گویند که ما این چک را می آوریم به یک باجه می گوییم این را سریع ضرب کن شما ایرانی ها می بینید ۲ میلیارد دلار آمد به حساب.

گفتیم مگر شما با بچه طرف هستید؟ مقام معظم رهبری می گویند راستی آزمایی در کوتاه مدت امکانپذیر نیست. اروپایی ها به عهدشان وفادار نبودند. کدام تعهد اروپایی ها در مورد برجام عملی شده است؟ حتی وقتی که ترامپ خارج شد اروپایی ها به ما سریع پیام دادند و گفتند عصبانی نشوید، ما تمام تعهدات آمریکا را به عهده می گیریم! یکی می خواهد تعهدات خود اروپایی ها را انجام بدهد! دولت قبل بارها تلویزیون از شبکه های ملی پخش کرده که در دولت گفته می شد که شما اعتماد کنید و … یک هفته کار دارد که… راست هم می گویند اگر ما لانگ دی را می پذیرفتیم اگر آن پرانتزها را می پذیرفتیم به نظر من یک هفته زیاد بود.

* نکته بعدی اینکه قانونی که مجلس برای لغو تحریم ها تصویب کرده که دیگر این دولت به آن پایبند است آن چه می گوید اگر مثلا مذاکرات به نتیجه نرسد ما چه کار خواهیم کرد.

آقای روحانی اگر خاطرتان باشد وقتی ترامپ آن طرف برنامه خبری گذاشت و آن امضای معروفش را کرد و خارج شد بلافاصله رئیس جمهور ایران هم با یک تیمی…

* ایشان گفت از شر مزاحم اصلی راحت شدیم.

بله، بعد یک فرصتی داد، گفت ما دو هفته فرصت می دهیم آن دو هفته بعدش با اروپایی ها رفت شد دو ماه بعد دو ماه شد هشت ماه شش ماه خدمت شما عرض شود که شورای عالی امنیت ملی تصمیم گرفت که گام های برگشت به توانمندی هسته ای را بردارد ۵ گام را تعبیه کردند که در دولت قبل ۵ گام به صورت کامل هم برداشته نشد.

دقیقا وقتی که شهید فخری زاده وقتی ترور شد دیگر مجلس به پا خاست. لذا ما قانون را تصویب کردیم که یک بخشش توانمندی های صلح‌آمیز هسته ای ما بود، آن جا چه گفتیم؟ ما گفتیم اگر تا دو ماه، پیشنهاد من این بود که بلافاصله خب بلافاصله ۴ رای کم آورد یک پیشنهاد دوم یک ماه بود که تصویب شد، شورای نگهبان آن را برگرداند، دو ماه بالاخره در مجلس رای آورد دو ماه تمام شد. یک اتفاقی افتاد دوباره در دولت قبل بدون اینکه مجلس را در جریان بگذارند آقای گروسی آمد ایران با آقای صالحی مذاکره کردند، ما متوجه شدیم که در آن بیانیه دو جانبه ای که صادر شده دوربین ها همچنان به تصویربرداری خودشان ادامه می دهند.

نهایتا آن چیزی که الان در ارتباط با دوربین هاست من عرض می کنم. دوربین ها آفلاین داشتند ضبط می کردند، دوربین های پروتکل الحاقی را عرض می کنم آفلاین به این معنا که اینها مموری دارند و ذخیره می شد ولی بازرسان آژانس می آمدند مموری ها را تعویض می کردند، مموری جدید می گذاشتند.

الان در دوربین ها ضبط صورت می گیرد اما مموری ها به آژانس تحویل داده نمی شود. اینها در ذخیره یا مخازن خودمان نگهداری می شود. چرا این اتفاق می افتد؟ یک بحث این بود که هم آقای گروسی این را می گفت، هم به نظر من عقلانی بود، که اگر مذاکرات به نتیجه برسد و این دوربین ها قطع بوده و تصویربرداری نمی شده، این یک بهانه ای به دست دشمنان ایران می افتاد که این دو ماه سه ماه شش ماه یک سالی که ضبط صورت نگرفته، چه اتفاقاتی در مراکز هسته ای ایران رخ داده است.

* نکته دیگر اینکه بالاخره همه مردم می دانند که ما در یک جنگ آشکاری با رژیم صهیونیستی و آمریکا هستیم ماجراهایی در نطنز به وجود آمد و اخیرا هم باز یک اتفاقی در نطنز داشتیم که خیلی شفاف گفته نشد…

من یک مورد عرض کنم در خرابکاری نطنز دو، من به همراه یک تیم از کمیسیون فردای آن حادثه رفتیم نطنز. متوجه شدیم که چند تا بازرس هم آنجا هستند. ببینید خرابکاری چه زمانی انجام شده بود؟ دقیقا فردایش موعد… می دانید که زمان را از قبل می دهند، آمده بودند که ببینند چه کار کردند! نتیجه گرفتند یا خیر، از این روشن تر بگویم؟ من به نظرم اینکه ما در بسیاری از موضوعات متاسفانه بسته رسانه ای نداریم این یک ایراد اساسی است بنزین ۹۸ از کجا آسیب دید؟ همین طرح صیانت مجلس خودمان؛ خیلی روشن بگویم ما قبل از اینکه آن حملات به نظر من نمی‌خواهم بگویم یک درصد محدودی اش ممکن است مغرضانه بوده باشد اماعمده آنها از روی ناآگاهی بود اصلا نمی دانند ما اطلاع رسانی نکرده بودیم ما اقناع نکرده بودیم شما در بنزین ۹۸ دیدید چه شد.

آقای رئیس جمهور صبح جمعه را گفتند و من به شما عرض کنم، مستند اینجا عرض می کنم در برنامه شما آقای روحانی گفته بودند شما کجا وقتی که می خواهید بنزین قیمتش را اعلام کنید، شما کجا تشریف دارید، اول قرار بود ایشان در ساختمان سپید … بعد گفته بودند نه من می روم، یعنی تا اینجا مطلع … بعد گفتند آقای واعظی هستند شما اطلاعات را به ایشان بدهید پس رئیس جمهور کشور بیاید بگوید من جمعه متوجه شدم لذا ما در بسته های رسانه ای عملیات های اقتصادی مان عملیات های سیاسی مان متاسفانه یک ضعفی داریم این را باید نظام جبران کند.

اما در موضوع اخیر نطنز ما بعد از اینکه حوادث را در نطنز و مراکز دیگر هسته ای مان داشتیم در تسا کرج که الان آژانس آنجا حساس است، جالب است به جای اینکه بگویند چه کسی این دوربین ها را از کار انداخته می گویند بگذارید دوربین ها را ما کار بیندازیم، می گوییم اول بپرسیم چه کسی این دوربین ها را زده شما اصلا با او کار ندارید و چسبیدید به اینکه راه بیندازید.

ما بعد از اینکه آن اتفاقات افتاد، یک طرح جامعی برای حفاظت از مراکز هسته ای تهیه شد و پیشنهاد کمیسیون امنیت ملی بود. آن خبری که خود صدا و سیما پخش کرد در امرای ارتش در حوزه پدافند، پدافند نطنز که آنجا مستقر است برای اینکه آمادگی خودش را امتحان کند و احیانا اگر شیء و پهپاد و یا هر چیز دیگری که می تواند به مجتمع نطنز آسیب بزند، ببیند می تواند برخورد کند یا خیر، نسبت به آن آمادگی خودش را چک کرده بود، با سلسله مراتب خودش این را هماهنگ کرده بود اینکه مثلا باید قبلا اطلاع داده می شد ببینید ما در این موضوع که می خواهیم دو تا موشک ضد هوایی شلیک کنیم، آیا این را باید قبلا اطلاع رسانی کنیم الان من این را نمی توانم خیلی اینجا نظر بدهم که این اتفاق باید بیفتد یا خیر. بعد دیدید دو روز بعد پهپادی را در کوهرنگ لاشه اش را داشتند جمع می کردند، گفتند این موشک خورده بود. به این اولا اگر خورده بود که منهدم می شد این یک پهپادی بود برای باروری ابرها روز پنجشنبه قبل آن شنبه در آن منطقه با مجوز به پرواز درآمد، آن سیستمی که این را بازگشت می دهد به آن جایی که پرواز کرده از کار افتاده بوده این فرود عمودی کرده بود و چون دیگر نمی توانست پرواز کند و برگردد به جای قبلی آمدند این را با جرثقیل و هلی کوپتر بردند و دیدید که سالم بود و هیچ ارتباطی با آن شلیک موشک نداشت.

* مسئله آب مسئله فقط ایران نیست مسئله کل دنیاست و کم آبی ما در این قضیه هم کمیسیون امنیت ملی کار کرده و الان ما کجاها مشکل داریم.

فقط بحث اصفهان نیست، الان تنش آبی اکثر استان های ما را در بر گرفته است، من نماینده ارومیه هستم دریاچه ارومیه لازم نیست که در اینجا توضیح دهم. الان ما نزدیک به ۱۵ سال است درگیر دریاچه ارومیه هستیم، می دانید که آذربایجان غربی دومین استان آب‌دار کشور است بعد از خوزستان، الان ببینید به جایی رسیده که برخی از روستاهای ارومیه الان با تانکر دارند آب می برند.

من به نظرم یکی از کارکردهای حکومت، پیش‌بینی است؛ این همه دستگاه های عریض و طویل، می دانید ما چه قدر پژوهشکده داریم فقط وزارت علوم ۲۰، ۳۰ پژوهشکده دارد در موضوعات مختلف، وزارت نیرو می دانید چند تا پژوهشکده دارد؟ می دانید ما چه مقدار اندیشکده داریم؟ من نمی دانم این خروجی اینها نباید پیش‌بینی کند ۱۰ سال بعد چه اتفاقی در کشور خواهد افتاد؟ من یک نکته بگویم ببینید ما آب کم داریم ولی به نظر من بیشتر از کم آبی بی‌مدیریتی است، بی عرضگی ماست.

همه دنیا می دانند که این آبیاری که ما الان در ایران می کنیم که به تعبیر کشاورزان می گویند غرق آبی؛ غرق آبی یعنی محصول در آب غرق می شود دیگر، شما با بیل آن آبراه را باز می کنید آب می آید فردا صبح می آید می بندید بعد می بینید سیب تا کمر در آب است. الان سیب آنهایی که آبیاری قطره ای کردند، هم کیفیت محصول و هم کمیت محصول و هم کاهش مصرف آب دارد.

ما باید یک بسیج عمومی کنیم هر چند دولت از سال ها قبل آمده گفته ۸۵ درصدش رایگان است ۱۵ درصدش وام قرض الحسنه، ولی در همین ارومیه از ۸۵۰ هزار هکتار آبی حوزه آبریز دریاچه ارومیه، من به شما می گویم به ۱۰۰ هزار هکتار نرسیده آبیاری مدرن و قطره ای، شما باور می کنید؟ یعنی ما امروز که غرق در کم آبی هستیم همچنان داریم آبیاری غرق آبی می کنیم.

در همه جای ایران دارند زمین های زراعی را افزایش می دهند آن هم بعضا با محصولاتی که مصرف آبشان بالاست و این را چه کسی باید جلویش را بگیرد؟ ما باید ۱۰ سال قبل فکر می کردیم ۵ سال قبل فکر می کردیم، مثل برقی که قطع شد، چرا برق قطع شد در کمیته امنیت آب، دوستان وزارت نیرو و دستگاه های دیگر را آوردیم متاسفانه دیدیم نوشته ها همه به آقای رئیس جمهور به دولت که چه زمانی اواخر سال ۹۹ من گزارشات را دارم به دولت اطلاع داده شده که آقای دولت ما در خرداد ما در تیر ماه مشکل برق خواهیم داشت. چرا چاره جویی نشد؟ این ترک فعل که جناب آقای رئیسی در قوه قضائیه به واژگان آن اضافه کرد، اگر در جای خودش بنشیند دیگر مدیران بعدی جرات نمی کنند چون می دانند ۱۰ سال بعد هم می کشانند پای میز محاکمه می گویند چرا این کار را شما کردید.

*ترکیه ای چه قدر آب و برق…

اتفاقا گزارش سفیر ترکیه با آقای امیرعبداللهیان را می خواندم اخیرا آمده بود آقای چاوش اوغلی ابر پروژه سد سازی! یک دانه نیست دو تا نیست ۵، ۶ سد دارد روی حوزه آبریز ارس در خاک ترکیه زده می شود و با لوله دارند آب را در خاک خودشان به یک منطقه دورتر می برند برای کشاورزی و توسعه شرق ترکیه.

لذا من اینجا در برنامه شما می گویم کشت صنعت مغان، کشت و صنعت پارس، کلا کشاورزی سه استان آذربایجان غربی، آذربایجان شرقی و اردبیل و گیلان و حق آبه خزر  دارد، تهدید می شود و از کمیسیون ما این را پیگیری کردیم، یک جلسه گذاشتیم و دستگاه های مربوطه و وزارت نیرو و وزارت خارجه بیایند توضیح بدهند که در مقابل این کار با دولت ترکیه چه کار خواهند کرد.

* یک جلسه ای داشتید شهریور ماه برای قضیه سربازی با ستاد کل نیروهای مسلح ما دیگر الان فروش سربازی نداریم؟

نخیر. ما الان در مجلس دو تا از نمایندگان محترم دو تا طرح آوردند، برای اصلاح نظام وظیفه. ما الان یک تعداد از جوانهایمان به دلایل مختلف سربازی نرفته‌اند، لذا بعضی می گویند سربازی حرفه ای، مثل بعضی از کشورها. مثلا طرف می رود ۵ سال حقوق می گیرد و ۵ سال دیگر اگر می خواهد می ماند در نیروهای مسلح، اگر نخواست می رود بعضی ها می گویند که خرید خدمت کنیم که یادتان باشد زمانی این بود که بچه هایی که پدرشان و خانواده شان نمی‌توانست ۱۵ میلیون آن موقع را پرداخت کنند با حسرت و با آه نگاه می کردند که همسایه بغلی رفت بعد از ۲۵ روز آموزش، دنبال کار و زندگی اش، این باید دو سال برود به نظر من تبعیض بود. حتی بعضی ها می گویند سربازی را بفروشید پولش را بدهید به اینها که می آیند سربازی یعنی من ۱۵ میلیون، ۲۰ میلیون، ۸۰ میلیون بدهم به شما که می خواهید بروید سربازی به جای اینکه به شما یک و نیم میلیون دو میلیون بدهند پنج میلیون میدهند.

همه اینها مطرح است ولی یک طرف طرح سربازی ستاد کل نیروهای مسلح است ما قرار شد که یک جلسه ای در سطح فرماندهان و رئیس محترم مجلس و کمیسیون گذاشته شود و به یک راهبرد برسیم و نهایتا در کمیسیون این را قطعی کنیم.

(بخش دوم برنامه)

* متولد ۱۳۴۷ در ارومیه؛ پدر چه کاره بودند؟

پدرمان متولد ۱۳۰۷ است در قید حیات هستند سایه شان بالای سر من و خانواده است. وارد ارتش شدند سال ۵۳ بازنشسته شدند.

*مادر چه طور.

بله ایشان هم در قید حیات هستند و سایه و محبت و لطف شان بر سر ما همچنان است و خانه دار بودند.

* چند تا خواهر و برادر هستید؟

ما سه برادر بودیم و یک خواهر که هر سه برادر پاسدار بودیم من دبیرستان سپاه بودم بعد از یک مدت به خاطر رشته تحصیلی آمدم بیرون و دو برادرم همچنان ادامه دادند و خدمت را تمام کردند.

خواهرمان هم خانه دار بودند.

* چه زمانی ازدواج کردید.

سال ۷۶ در تهران.

* چه طور آشنا شدید.

من دانشگاه تهران درس می خواندم یک مسجدی است در کارگر شمالی مسجد حضرت امیر علیه السلام.

*شیخ حسین انصاریان زیاد آنجا می روند.

من باید بگویم آیت الله علوی. آنجا مسجد آیت الله علوی بود شیخ حسین انصاریان عزیز هم آنجا ماه رمضان منبر دائمی داشتند چون حیف است اسم آیت الله علوی آنجا نیاید شاگرد حضرت امام و مجتهد بودند و انسان واقعا وارسته ای بودند. بین کوی دانشگاه و دانشگاه بود من در آن مسجد شروع به فعالیت های فرهنگی و دانش آموزی کردم آیت الله علوی گفت شما دیگر کوی نرو اینجا یک اتاق به شما بدهیم شما می خواهی ۱۰، ۱۱ شب چرا می روی خوابگاه. من در همان ایامی که من آنجا به کار فرهنگی مشغول بودم یک طیفی از معلمین از دانشگاه و غیر دانشگاه آنجا با ما همکاری داشتند، خانم من هم آنجا اعلام همکاری کرد برای تدریس، لذا ما با خودشان و خانواده شان که پدرشان هم امیر ارتش هستند و فرمانده تیپ ویژه نوهد و بعد لشکر ویژه ۲۵ تکاور و یک فرد بسیجی و خیلی انقلابی با خانواده شان هم آشنا شدم می گویند هم کفو باید باشید پدر من هم خودشان نظامی بودند لذا تصمیم به این وصلت گرفته شد.

* مهریه چه قدر است.

مهریه من واقعیتش به عهده ایشان گذاشتم همسرم و خانواده شان که خیلی اصرار نکردند خلاصه بعد از تعارفات خدا رحمت کند آقای رسولی محلاتی یک نسبتی با خانواده همسرم داشتند، رفتیم بیت آنجا ایشان عقد را قرائت کردند آنجا یک مقدار به تعارف و … یک چیزی اعلام کنید ۵ سکه اعلام کردند، پدر من یک حج هم اضافه کردند و این شد مهریه خانم.

خدا رحمت کند آقای رسولی را به همه کتاب قصص خودشان را هدیه می دادند.

*در این برنامه هم ما خدمت شان بودیم خدا رحمت شان کند.

از والیبال از ایشان سوال کردید خاطرم است.

* خاطرات ناب از حضرت امام داشتند. حاج خانم فرهنگی هستند؟

نخیر، ایشان درس شان تمام شد مدتی به تدریس مشغول شدند بعد ما به کرمانشاه صدا و سیما رفتیم قطع شد و برگشتیم دوباره رفتیم ارومیه دیگر چون این نظم زندگی خیلی برقرار نبود ایشان خانه دار هستند و مشغول تربیت فرزندان.

* چه قدر با هم رفیق هستید.

بیینید کار ما من از همان زمان دانشجویی که با ایشان آشنا شدم، به ایشان روز اول گفتم عین همین کلمه که اینجا می گویم گفتم من یک آدم معمولی نیستم معمولی یعنی آدمی که منظمی که صبح برود، چهار برگردد و واقعا هم تا به امروز این طور بوده، یعنی شما یک اشاره ای به سوابق کردید ابتدا ما الان هم که در بحث مجلس هستیم من می گویم که قطعا ساعت ۸ خانه هستم یک برنامه ای داریم یک اتفاقی پیش می آید می شود ساعت ۱۲ می شود، صبح می‌شود، می رویم ارومیه می گویم جمعه عصر برمی گردم بعد نمی توانم برگردم شنبه برمی گردم. لذا صدا و سیما بودیم فرستنده ها می رفتیم برگردیم، می رفتیم نمی گشتیم. لذا غیر معمول بودن زندگی ما از ابتدا بوده، لذا اگر رفاقت نباشد در کار قطعا برای من سخت می شود ایشان که تحمل می کنند.

* دو تا بچه دارید.

بله، دو تا فرزند پسر دارم یکی پارسال دیپلم گرفتند یکی هم کلاس یازدهم هستند.

* تفریح آقای جلال زاده چیست.

من دوره دانش آموزی کاراته کار بودم تا کمربند قهوه ای هم رفتم پدرم تشویق کردند که ادامه بدهم، آمدم دانشگاه و آن غیرمعمولی بودن و غرق در کارهای دانشجویی شدن آن ورزش را از دست دادم، اما به خاطر اینکه با اردوهای دانشجویی کوه می رفتیم کوهنوردی را حفظ کردیم، قبل از مجلس که در صدا و سیما بودیم و کارمند صدا و سیما و مشاور بودم، پنجشنبه ها با حاج خانم حتما کوهنوردی می کردیم مگر وضعیت جوی خاصی بود یا مسافرتی بود.

* انقلاب که ۱۰ ساله تان بود فعالیتی که از شما برنمی آمد؟

چرا، دو تا سنگ زدم به شیشه بانک صادرات محله سید جواد در حافظ، چون سنم اقتضا نمی کرد. یک بار هم برادر بزرگترم من را برد مسجد اعظم که مرکز انقلاب ارومیه بود. شهربانی حمله کرد من از در پشتی با یکی از فامیل ها فرار کردم.

* جبهه رفتید چند سال تان بود. جنگ تمام شد شما ۱۹، ۲۰ سال تان بود.

هر زمانی شرایط خودش را دارد، اطراف ارومیه چون ما مرز با ترکیه و عراق داشتیم ضد انقلاب آن اوایل در اطراف شهرهای آذربایجان غربی شروع به حرکت های ضد انقلابی کرد ما و یک عده دانش آموزانی که مثل من بودند اولین کاروان دانش آموزی بسیج اعزام شد به کردستان. ولی اقتضای آن موقع این طوری بود که ما شب کمین رفتیم.

* اولین مسئولیتتان را نگاه می کردم رئیس حوزه ریاست روابط عمومی نهاد نمایندگی رهبری در دانشگاه ها بود.

اجازه بدهید بگویم اولین مسئولیت من فرمانده بسیج دانشجویی دانشکده حقوق بود که آقا محسن که آن موقع که در سپاه بود، آقای دکتر محسن رضایی آمدند در دانشکده حقوق، من اولین فرمانده بسیج دانشجویی بودم، آقای معین که تشریف آوردند ما را مرخص کردند و ما آمدیم خدمت شما در صدا و سیما.

* پس زمان آقای هاشمی گلپایگانی بودید. یک جا می خواندم رفاقت با آقای معین داشتید.

نه، آقای معین آمد گفت که من دیدم شما خیلی محکم و خیلی قوی کار کردید گفتم چه کار کنیم گفت رابطه ات را با بچه های دانشکده حقوق قطع کن! اولین مدیری که در وزارت علوم جابجا شد بنده بودم.

یک مدت کوتاه مجلس رفتم یک سال آقای ضرغامی می‌خواست بازسازی کند استان ها را، معاون پارلمانی بودم نمی دانم چه طور شده بود چه کسی معرفی کرده بود من خودم با شخص آقای ضرغامی ارتباط نداشتم، من در همان حیاط مدرسه قدیم گفت داستان اینطوری است، اما اول نمی توانم مدیر کل بزنم چون شما سازمانی نیستید بیایید بروید یک جایی قائم مقام تا بعد ببینیم چه کار کنیم همان موقع مصادف شد با ورود آقای جهرمی به شورای نگهبان به عنوان معاون اجرایی ایشان من را می‌شناخت از قبل گفت بیا روابط عمومی شورای نگهبان.

من با یکی از دوستان مشورت کردم گفت جلال زاده یک دور رفتن به استان ها برای شما لازم است یک تجربه ای است و من الان دارم می گویم آن حرف درست بود و جالب است من بعد از اینکه از کرمانشاه برگشتم، رفتم پیش آقای جهرمی و هم زمان با صدا و سیما، در مجلس انتقالی که با شما محشور شدیم در انتقال مجلس ششم و هفتم من مدیر کل روابط عمومی شورای نگهبان بودم، هم زمان مدیر کل آموزش صدا و سیما، به خاطر اینکه مشکل قانونی پیدا نکند یک راهی پیدا کردند من را مشاور زدند، من آمدم شورای نگهبان بعد از اینکه ماموریتم تمام شد، آمدم و آقای ثمره هاشمی که معاون آموزشی بود جا را برای ما نگه داشت ما دوباره برگشتیم.

*در مجلس هفتم عضو آن هیات نظارت شورای نگهبان بودید.

بله، در انتقال مجلس ششم به هفتم که شما با دو سه تا از دوستان سه قلوهای رسانه ای جبهه انقلاب بودید.

* انتخابات عجیب و غریبی بود انتخابات مجلس هفتم سخت بود.

تحصن مجلس ششم… یک خاطره به شما بگویم اینها تحصن کرده بودند علیه شورای نگهبان و شعار می دادند آنجا آنهایی که رفتند دیدند یک نرده ای هست بین ساختمان اصلی شورای نگهبان و مجلس، یک درب هم دارد که ترددها حاصل می شود، چندین بار ما احساس کردیم که ممکن است بیایند و نرده را خم کنند بیایند این طرف شورای نگهبان، چون خیلی آنجا داغ کرده بودند و شعارهای ساختارشکنانه می دادند.

* شبانه روز آنجا بودند.

خیلی دوره حساسی بود آن دوره مکررا آقای کروبی و خاتمی می آمدند از افراد خاصی دفاع بکنند، شورای نگهبان را متقاعد کنند، رفت و آمد رجال خیلی بود که من اینجا باید واقعا بگویم که آقای جهرمی خیلی در آن دوره مقاومت و تلاش کرد، خود حضرت آیت الله جنتی تنهایی ایستاد و اجازه نداد آنهایی که دل در گرو انقلاب ندارند ولی می خواهند از منافع نظام استفاده کنند ولی پشت به مردم.

* متاسفانه بعضی هایشان اپوزیسیون شدند.

ما رفتیم نیویورک دو تا از افرادشان را آنجا ملاقات کردیم در بین ضد انقلاب روبروی هتل هیئت ایران.

* از انتخابات ریاست جمهوری نهم بگویید فکر می کردید آقای احمدی نژاد رای بیاورد؟

خاطرات شیرینی دارم من چون مدیر صدا و سیما بودم نتوانستم بروم ستاد چون می دانید که صدا و سیما بخشنامه می کند و ممنوعیت دارد، خب ما نرفتیم آنجا ولی ارتباط داشتیم من یک روز چند تا نظرسنجی دستم رسیده بود خلاصه هایش، زنگ زدم آقای دکتر دستشان بند بود یکی از خانواده گوشی را برداشت گفتم من می خواهم اطلاعات این نظرسنجی ها را بدهم دکتر، از آن طرف گفت که من می شنوم بگویید، من گفتم که نفر اول چه کسی و نفر دوم چه کسی است و آقای دکتر نفر پنجم بود و گفت من هم یک نظرسنجی دارم شما بنویسید؛ احمدی نژاد اول… دقیقا نظرسنجی که ایشان گفت درست از آب درآمد آقای هاشمی دوم آقای کروبی سوم و بقیه. لذا ایشان با یک اعتقادی در آن دوره وارد شد و من لازم نیست این را اینجا عرض کنم دولت نهم یک دولت استثنایی بود در این سریال ها و فیلم ها اگر تصدیق بفرمایید می زنند که با رونمایی از بازیگری جدید دولت نهم و دهم از این رونمایی ها به انقلاب اسلامی بسیار داشت و نمی خواهم اسم ببرم.

چه رجالی را در دولت های نهم و دهم آوردند در مناصب و امروز اینها برجسته هستند خودی نشان می دهند واقعا یک عده ای رو آمدند که اگر آن مسیر قبلی طی می شد هیچ کدام از اینها دیده نمی شد و الان در مناصب جمهوری اسلامی چه در دولت و چه در خارج از دولت کار می کنند، یعنی آن بخشدار فرزند شهید در دولت نهم و دهم نقش داشت تا وزرا و اینها. پس دولت ما در یک نفر و چند نفر خلاصه نبود اما آن اتفاقاتی که در اواخر دولت افتاد، به نظر من زیبنده آن زحمات و مجاهدت و خدمات نبود و باید دعا بکنیم که ان شاالله همه عاقبت بخیر شویم و دعای آن پیرزن ها و آن روستایی ها و آنهایی که از خدمات و زحمات آن دولت ها استفاده کردند، ان شاالله بدرقه راه همه ما باشد.

*شما معاون اطلاع رسانی بودید بعد مشاور مدیر کل امور بین الملل و سفرهای خارجی داشتید می رفتید سمت وزارت امور خارجه.

بله من یک سال و اندی معاونت ارتباطات و اطلاع رسانی بودم به دلایلی از آنجا جدا شدم، می خواستم برگردم سازمان آقای دکتر گفتند نه دفتر نروید ما حوزه بین الملل دفتر را برعهده گرفتیم، آقای دکتر یک کار بدیعی کرد و گفت سفرا را قبل از اینکه نامه شان را بیاورد در بین الملل با اینها مصاحبه کن، آقای متکی گفت این روال نیست اصلا در وزارت خارجه که وزیر معرفی کند و غیر از رئیس جمهور کسی… اول مقاومت کردند بعد ما را تست کردند دو سه نفر آمدند که ما با آنها گپ و گفت داشته باشیم آنها خیال می کردند می خواهیم تاریخ و جغرافیا بپرسیم، مثل همین کاری که شما می کنید، از دوستان و رفقا و کدام دانشگاه ها و اینها دستم می آمد و مستندات دستگاه های نظارتی هم پیوست می شد از آنها هم که ثقه هستند سوال می کردیم و خدمت آقای رئیس جمهور خیلی مختصر می گفتم.

آقای متکی بعدها از این روش استقبال کرد، بعد با هم رفیق شدیم، من بعد با بچه های وزارت خارجه خیلی رفاقت کردم از جمله آقای دکتر امیرعبداللهیان که آن موقع رفتند بحرین. آقای متکی گفت شما بیا در دولت بعدی به وزارت خارجه من هم اعلام آمادگی کردم، بعد اتفاقاتی در دفتر افتاد شدیدا من دیگر اصرار کردم که بروم و آقای عراقچی معاونت آسیا بودند، ما قرار بود برویم وزارت خارجه.

* شما معاونت کجا می رفتید.

همان آسیا جای آقای عراقچی. بعد در وزارت خارجه یک روالی است می گویند ایشان می خواهد برود ژاپن یا ممکن است الان اشتباه بگویم در همین اثنا ما برای آذربایجان غربی مطرح شدیم.

* آقای رحیمی معاون اول؟

نه آقای حسنی شخصا آمدند خدا رحمت شان کند شخصا به ساختمان سفید آمدند و گفتند از بین این سه چهار نفری که مطرح شدند من جلال زاده را می خواهم و من ایشان را قبل از آن موضوع از نزدیک به عنوان جلال زاده ندیده بودم به عنوان نمازگزار و بسیجی دیده بودم، ولی اینکه من جلال زاده باشم… ولی آقای حسنی شنیده بود که یک جلال زاده با این شرایط و دفتر رئیس جمهور هم هست، چرا آقای احمدی نژاد آن موقع پذیرفت گفت آذربایجان غربی اینکه همه متفق شدند کسی مخالف نیست، آقا این برای ما یک امتیاز است.

* شما آنجا کاری که کردید آقای حضرت آیت الله نوری همدانی که آمده بودند آشتی برقرار کردید بین آقای حسنی و آقای قریشی.

بله. مرحوم آقای حسنی و حضرت آیت الله قریشی به دلایلی با هم اختلافاتی داشتند اطرافیان بعضی ها به این اختلافات دامن می زدند. رفتیم قم آیت الله نوری همدانی را دعوت کردیم در اثنای این کار آیت الله سید احمد خاتمی هم به ارومیه سفر کردند. من با آقا سید احمد مشورت کردم، گفتم بهترین موقع این است که سر ناهار من و آیت الله نوری که تشریف دارند شما هر دو تا بزرگ را بگویید بیایند من تماس گرفتم و آقای حسنی زودتر رسیدند چون ایشان مسجد خاصی ندارند نماز را همان امام جمعه بودند، آیت الله قریشی ۵۰، ۶۰ سال در مسجد اعظم نماز می خوانند، ایشان با تاخیر رسیدند من راننده و محافظ را فرستادند که ایشان را بغل کنند بیاورند، یک دفعه نروند جای دیگر آقای قریشی وارد شدند آقای حسنی را دیدند پا پس کشیدند.

فهمیدند که می خواهد اتفاقی بیفتد اینجا برای اولین بار می گویم چهار پنج نفر بودیم چهار نفر بودیم، رفتم خدمت آقای قریشی گفتم من از شما می‌خواهم، زشت است مهمان هستید نشاندیم آیت الله نوری گفتند که آقای حسنی سیف‌الاسلام است شمشیر اسلام است شما هم قلم اسلام هستید چون آیت الله قریشی اهل کتاب و ۴۵ جلد کتاب دارند قاموس قرآن و نهج البلاغه و تفسیر قرآن گفت در این شهر در این اوضاع، شما هر دو ولایی هستید یک نقطه در پرونده این دو بزرگوار نیست در این ۴۵ سال، خلاصه با همدیگر مثل مذاکرات یک درخواست هایی از هم کردند آقای حسنی پذیرفت آقای سیداحمد خاتمی یک یادداشتی نوشت و آقای حسنی عین آن را در نماز جمعه قرائت کردند.

این خاطره را بگویم؛ آقای سیداحمد خاتمی از ارومیه که برمی گشتند آقای گلپایگانی را در فرودگاه می بینند، با هم صحبت می کنند کجا بودید ارومیه ایشان می گویند چه اتفاقی افتاد، ایشان خدمت آقا نقل می کنند سیداحمد زنگ زدند و گفتند آقای گلپایگانی تماس گرفتند گفتند آقا گفته من دعا می کنم که این اتفاق افتاده است و تا روزی که آقای حسنی در قید حیات بودند، این ارتباط وجود داشت و الحمدالله آن اختلاف دیگر بعد از آن آشتی برنگشت.

* برخی ها معتقدند که سال ۹۲ هم اگر آقای رئیس جمهور اسبق در واقع یکی از همین وزرایی که شما گفتید را به جای آن نفر معرفی می کردند اصلا احتمال…

خب تعدادی پرونده به دست در وزارت کشور حاضر شدند، چند تایی با پرونده آمده بودند آن لحظات آخر ایشان منع کرده بود و گفته بود به جای همه ایشان ثبت نام کنند، البته من نمی توانم به قطعیت شما بگویم چون ببینید دو سال آخر دولت به گونه ای دیگر اداره شد.

* ولی این را نمی توانیم کتمان کنیم که موفقیت دولت های نهم و دهم بخش ویژه ای از آن، هم از دعای حضرت آقا و هم از هدایت های ایشان بود.

حضرت آقا هیچ دولتی را به اندازه دولت های نهم و دهم تایید و حمایت نکردند. خود حضرت آقا می گویند از دولت من هم … چرا چون آن زمانی که حضرت آقا رئیس جمهور بودند دولت دستشان نبوده من نمی خواهم خاطرات آن موقع را بگویم، کارمندان نهاد می گویند حضرت آقا برای یک هیئت خارجی که مهمانش بودند از بازار قرض گرفتند، آقای موسوی گفته بود من صلاح نمی دانم این سفر انجام بگیرد. اصلا قابل مقایسه نیست با دولت های قبل و بعد خودش. البته امیدواریم که در دولت سیزدهم با برنامه ای که حضرت آیت الله رئیسی ارائه کردند با آن تجربه بسیار خوبی که در حوزه قضائیه کسب کردند به مردم ارائه کردند.

* با اخلاصی که دارند.

واقعا من این را کاملا حس می کنم، امیدوارم ان شاالله با عقلانیت و با اخلاص، با نگاه به منویات رهبری و با یک نگاه جدید به بیانیه گام دوم، بتوانیم دولت سیزدهم را دولت اول نظام جمهوری اسلامی ببینیم، ما هم در مجلس هر حمایتی که لازم باشد از دولت می کنیم.

* هم مجلس و هم دولت و این مردم شایسته بهترین ها هستند. سپاسگزارم، برنامه ما با دستخط آقای جلال زاده پایان می‌یابد.

«بسم الله الرحمن الرحیم

باید از امام بگویم، آنکه ملت ایران را با آسمان آشتی داد باید از شهدا بگویم که راه آسمانی ایران را وسعت و رونق بخشیدند. انقلاب اسلامی ناشناخته مانده و در غربت این ناشناخته ها فرو رفته است.

برنامه دست خط پنجره ای به سوی این ناشناخته هاست. ثبت و ضبط تاریخ شفاهی این ۴۳ سال کاری بس ارزشمند است. به همه شما درود می فرستم و بار دیگر یاد همه شهدای آسمانی ملت ایران خصوصا شهدای باکری، شهید حججی، شهید دل‌ها حاج قاسم سلیمانی را گرامی می دارم.

یاشا ایران، یاشا آذربایجان»

Share