دکتر محمد خوش چهره مطرح کرد:

پیشنهاد بی‌شرمانه یک مسئول در بانک مرکزی|مشکلات ارز ریشه در ساختار و نقش آمریکا دارد

خوش چهره گفت: یک مسئول بانک مرکزی در یک دوره ای به من پیشنهاد داد و سفارش کرد که ارز (دلار) بخر که قیمت آن در حال افزایش است! متاسفانه مسئول بانک مرکزی که باید امانت دار مردم باشد، این گونه عمل می کرد! بانک مرکزی، وظیفه اش حفظ ارزش پول ملی است.

به گزارش پایگاه اطلاع رسانی دیارمیرزا به نقل از تابناک، از اواخر اردیبهشت ماه سال جاری بود که فنر قیمت دلار یک بار دیگه آزاد شد و قیمت این ارز خارجی از کانال ۱۶ هزار تومان به کانال ۲۵ هزار تومان در تیرماه سال جاری وارد شد. ارزش پول ملی روز به روز کاهش یافت و این موضوع بر روی قیمت کالا‌ها تاثیر بسزایی گذاشت. چه شد که قیمت دلار به یک باره افزایش یافت؟

اقتصاد ایران دو سالی است دوباره زیر ضربه شدیدترین تحریم ها قرار گرفته و دولت به دنبال راهکارهایی بوده تا به نحوی تاثیرات این تحریم ها را کاهش دهد. از جمله کارهایی که دولت در این مدت انجام داده این که بودجه را تا حد امکان از درآمدهای نفتی جدا کند. البته برخی کارشناسان معتقدند که دولت در این زمینه موفق عمل نکرده است.

در این شرایط، از اواخر بهمن ماه سال گذشته شیوع ویروس کرونا در ایران، اقتصاد را بیش از پیش تحت فشار قرار داد. درآمدهای نفتی به شدت کاهش یافت و تحقق درآمدهای مالیاتی نیز در هاله ای از ابهام قرار گرفت.

با سخت شدن صادرات و عدم بازگشت ارزهای صادراتی اوضاع در بازار ارز هم بهم ریخت و این موضوع به سایر بازارها تسری پیدا کرد. نرخ دلار از اواخر اردیبهشت ماه، یکباره از کانال ۱۶ هزار تومان به کانال ۲۵ هزار تومان در تیرماه وارد و موجب شد تا اقتصاد ایران با چالش های بسیاری رو به رو شود.

البته در چند روز اخیر اوضاع در بازار ارز گویا مساعد است و روند کاهشی آغاز شده است. حالا این پرسش مطرح است که آیا دولت در این افزایش و کاهش قیمت دلار نقش آفرینی کرده است؟ عوامل خارجی در افزایش قیمت دلار چه نقشی داشته اند؟ وضعیت اقتصاد ایران به کدام سمت و سو خواهد رفت؟ آیا اوضاع بدتر از قبل خواهد شد یا اینکه دولت می تواند این کشتی اقتصاد گرفتار در توفان های پیاپی تحریم ها و شیوع ویروس کرونا را به یک ساحل امنی برساند؟

آنچه پیش رویتان قرار دارد، بریده‌هایی از گفت‌وگو با دکتر محمد خوش چهره، استاد اقتصاد دانشگاه تهران است که به صورت تصویری انجام شده است:

♦اقتصاد ایران به مثابه بیماری است که دچار عوارض متعددی از جمله نرخ تورم بالا، نرخ بیکاری بالا، کاهش نرخ رشد اقتصادی، شکاف طبقاتی گسترده و … شده است.

♦فهرست علائم اقتصادی از جمله نرخ بیکاری بالا، نرخ تورم بالا و … کار ساده ای است و هر کسی این موارد را تشخیص می دهد و باید پا را فراتر از علائم گذاشت و به سراغ ریشه های ایجاد شدن این موارد رفت.

♦چقدر از وضعیت کنونی اقتصاد به عوامل برون زا (مثل تحریم ها و…) و چقدر به عوامل درون زا (عملکرد داخلی) مربوط است؟ قطعا هر دو عامل در وضعیت کنونی اقتصاد موثر بوده اند. مجموعه ای از عوامل درون زا ناشی از سوءمدیریت ها، وابستگی به نفت و … موجب وضعیت کنونی اقتصاد شده است. همچنین عوامل برون زا نیز در این وضعیت موثر بوده است. اما اینکه چند درصد عوامل درونی و چند درصد عوامل بیرونی در ایجاد وضع کنونی اقتصاد موثر بودند، نیازمند تحلیل های عالمانه است.

♦خیلی از اظهارات در مورد اقتصاد، خرد ورزانه نیست و سطحی نگرانه است.

♦خیلی ها به برجام بسیار امید بسته و معتقد بودند برجام موجب پیشرفت خواهد شد و برخی ها هم به شدت دلواپس برجام بودند. مقصود این است که برخی فکر می کردند با بهبود عوامل برون زا همه چیز حل خواهد شد که تفکر درستی نبود.

♦همان زمان در گفتگو با رسانه های خارجی من گفتم که برجام یک فرصت است اما اینکه برجام بیاید و ما را نجات دهد درست نیست.

♦ما بازار بزرگ ۸۰ میلیونی و به منابع زیادی دسترسی داریم، اما کشوری مصرفی هستیم. کشوری به شدت وارداتی هستیم. ظرفیت تولید ما بالاست، اما زیر ۵۰ درصد تولید می‌کنیم. مثلا در صنعت نساجی که یک زمانی دومین صنعت کشور بود، هم اکنون زیر ۲۵ درصد ظرفیت تولید دارد و واردکننده پوشاک هستیم که بیشتر قاچاق است. بازار‌های ما در دست خارجیان است.

♦راه خوشبختی از داخل می گذرد و به رفع موانع از سر راه تولید بازمی گردد.

♦در آمارهایی که برای تورم و بیکاری توسط دستگاه ها ارائه می شود تفاوت معناداری وجود دارد. عدم ارائه آمار درست نمی تواند به برنامه ریزی درست منجر شود.

♦صرف نگاه به علائم که روش مردم است، کافی نیست. ریشه یابی هایی هم که خیلی از رسانه های بیگانه معاند به خورد ملت می دهند، دقیق نیست و معاندانه است.

♦همه دولت ها اشتراکات زیادی در حوزه و تصمیم گیری های اقتصادی داشته اند که این تصمیم گیری ها عوارض مشابه و مشترکی نیز داشته اند. یکی از این اشتراکات وابسته کردن اقتصاد ملی است.

♦اقتصاد ملی را اگر ساده تر کنیم، می شود تولید ملی. اینکه در تولید ملی چقدر سیمان، خودرو، گندم و … تولید می شود و ارزش این موارد را محاسبه کنیم می شود درآمد ملی. هر قشری سهم خود را از درآمد ملی برداشت می کند. اگر درآمد ملی بزرگتر باشد سهم بیشتری هم به هر قشر خواهد رسید. برای اینکه درآمد ملی بیشتر باشد، باید تولید ملی رونق پیدا کند. در ضمن رفاه مردم یا بهبود سطح زندگی مردم نیز با درآمد ملی رابطه مستقیم دارد و هر چقدر درآمد ملی بیشتر باشد، رفاه مردم هم بیشتر خواهد بود. هم اکنون که رفاه و سطح زندگی مردم دچار اختلال شده است بخاطر اختلالات در درآمد ملی و در نهایت تولید ملی است.

♦دولتی که موانع تولید را رفع می کند، قطعاً منافع و مواهب آن به خود دولت ها نیز خواهد رسید.

♦مهمترین نکته این است که متغیرهای کلان اقتصادی به تولید ملی وابسته هستند. مثل اشتغال، تورم، سرمایه گذاری و … به تولید ملی وابسته است.

♦چهار دولت از این بابت به یک دیگر مشابه هستند که دولت ها درآمد ملی را با یک عامل بیرونی مانند خام فروشی نفت و درآمد نفتی پر می کنند و درآمد ملی از طریق تولید ملی تامین نمی شود.

♦ده پانزده سال است که دولت ها موانع را از سر راه تولید برنداشته اند؛ یعنی مثلاً کشاورزی که باید سیستم آبیاری اش درست شود درست نشده است.

♦دولت ها برای اینکه دوره های بعدی رای بیاورند با یک عوام فریبی و ایجاد رفاه کاذب، سعی در جمع آوری رای مردم داشتند. رفاه مردم را با روش های پیش پا افتاده مانند پرداخت یارانه بالا، توزیع کالا و… می بردند.

♦دولت هایی که آمده اند رکورد دولت های دیگر در خام فروشی نفت را شکسته و وابستگی به نفت را بیشتر کرده اند.

♦مشابهات دیگر دولت ها به یکدیگر، افزایش واردات و وابسته شدن به واردات کالاهای مصرفی و بخصوص وارادت قاچاق است.

♦سومین اشتراک دولت ها، فساد است. فساد با درآمدهای نفتی رابطه مستقیم داشته است.

♦اگر یک کشوری رفاه مردمش از تولید ملی حاصل نشده باشد و از محل درآمدهای نفتی باشد، فساد، بیکاری و … بالایی دارد.

♦اگر می خواهیم دولت ها را ارزیابی کنیم باید ببینیم که دولت ها چقدر تولید ملی را حمایت کرده و افزایش داده اند. بر مبنای این موضوع دولت های موفق را شناسایی کنیم.

♦خام فروشی نفت رفتار دولت ها را خراب کرده است و تعصبی که دولت ها باید بر روی تولید ملی می داشتند را یا نداشتند یا کمتر داشتند.

♦چهارمین شباهت دولت ها افزودن به مناطق آزاد بوده است. این مناطق به اسم صادرات و افزایش تولید شکل گرفتند اما عمدتاً به مبادی ورودی کالا به صورت قاچاق تبدیل شدند.

♦چین سه منطقه آزاد و آلمان منطقه آزاد هامبورگ را دارند اما ما در ایران نزدیک به ۷۸ منطقه آزاد و ویژه و … داریم. به اصطلاح کشور به آبکش تبدیل شده است، آن هم برای واردات کالا. این مناطق پدر اقتصاد ملی را درآورده اند.

♦خام فروشی نفت باعث شده که اقتصاد ایران به متغیر برون زا وابسته شود و اقتصاد ایران از بیرون آسیب پذیر باشد. آمریکا توانست از همین غفلت ما استفاده کند و فشارها بر کشور را بیشتر کند و نفت و درآمدهای آن را تحریم کند. البته قبل از آنکه آمریکا در این زمینه نقش داشته باشد، عملکرد دولت های ماست که بیشترین نقش را داشته است.

♦این موضوعات باعث شده است تا ما نابسامانی ها را در اقتصاد از جمله نوسانات در بازار ارز داشته باشیم.

♦ارز و مشکلات به وجود آمده در این بازار، ریشه در ساختار و نقش آمریکا دارد.

♦سال گذشته ترامپ گفت ما توانستیم ارزش پول ملی ایران را بیش از ۲۰۰ درصد کاهش دهیم.

♦بنابراین این که ارزش پول ملی کشور ما دچار آسیب شده و سقوط کرده است این از عوامل درونی و بیرونی مثل تخاصم کشورها ناشی شده است.

♦ماشین اقتصاد ملی در شیب قرار گرفته و دولت یازدهم با مباحثی مانند برجام شتاب این ماشین را کم کرد. حالا اگر راننده یک مقدار مهارت به خرج دهد و قدرت دید خود را بالاتر ببرد، می تواند این ماشین را به سطح صاف برگرداند و تثبیت و سپس این ماشین به سمت بالا حرکت کند. اما باید گفت که هنوز عینک راننده تمیز نشده و آن قدرت دید بالاتر نرفته است.

♦هم اکنون با تاخیر، برخی از دولتی ها و مجلسی ها حملات جدی به آمریکا می کنند. تا دو سه سال پیش اگر اعلام می شد در یک جنگ اقتصادی با آمریکا هستیم برای برخی باورپذیر نبود؛ اما هم اکنون از بالاترین مقام اجرایی تا پایین ترین مقام همه اعلام می کنند که در جنگ اقتصادی هستیم.

♦الان اتاق فکرهایی در خارج تشکیل شده است که افراد حاضر در این اتاق فکرها اقتصاد ایران و تنگناها را به خوبی می شناسند و در حال برنامه ریزی بر روی این ضعف های اقتصاد ایران هستند. گاهی این نسخه های خود را به خورد تصمیم گیرندگان می دهند که فرد تصمیم گیرنده خودش آگاه نیست. گاهی هم با نفوذی های خود این کار را انجام می دهند.

♦یکی از اهداف این اتاق های فکر، کاهش ارزش پول ملی ایران است. این کار را با افزایش ارزش ارز یا پول خارجی با روش های مختلف از جمله تصمیمات غلط نظام پولی، بانکی، صرافی، فرصت طلبی برخی جریانات جناحی، سوداگری و … انجام می دهند.

♦اقتصاد ایران علیرغم بیماری دارای بنیه قوی است اما باید به صراحت گفت که مدتی است اقتصاد ایران از بنیه در حال ارتزاق است.

♦فروپاشی اقتصادی اتفاق نیفتاده و هنوز راه حل هایی وجود دارد و می شود اصلاحاتی انجام داد. همچنین سقوط ارزش پول ملی اتفاق نیفتاده بلکه در جهت سقوط ارزش ملی در حال حرکت هستیم و بیگانگان ناقوس های سقوط ارزش پول ملی را در دستان خود گرفته اند.

♦کاهش ارزش پول ملی یعنی کاهش قدرت خرید مردم و این نشان می دهد که مردم هدف قرار گرفته اند. این هدف از چندین سال قبل آغاز شده و یک جاهایی شدت گرفته است.

♦در این شرایط نظام تصمیم گیری ما لحظه ای و محدود دنبال راه چاره می گردد.

♦شدت جنگ اقتصادی هم اکنون بسیار و کاملا سازمان یافته و منسجم است. از این سمت هم انفعال و غفلت در داخل وجود دارد.

♦در شرایط کرونایی، اقتصاد جهانی و بازارها در رکود هستند اما در ایران بازارها حبابی در حال بالا رفتن هستند.

♦مفهوم پراید و مانور بر روی قیمت آن در جنگ اقتصادی این است که یک کالای صنعتی را به عنوان سمبل در نظر می گیرند بعد پیام تورمی این کالا را گسترش و تعمیم می دهند و می گویند قیمت پراید مثلا ۷۰ میلیون تومان شده است و تورم در چنین وضعیتی است.

♦یا در مساله ارز در جنگ اقتصادی، در یک دوره ای مردم مداوم در حال پیگیری قیمت ارز بودند و هر کس را می دید می پرسید ارز امروز چند شد؟ این مسئله خود به نوسانات نرخ ارز دامن می زد.

♦دولت ها اهدافی دارند که این اهداف خود را از طریق سیاست های اقتصادی کنترل می کنند. این سیاست های اقتصادی عبارتند از سیاست های پولی، مالی، ارزی، تجاری و … . سیاست های ارزی را که ابزارش ارز است باید برای تجارت صرف شود. عمده ارز هم در اختیار دولت هاست و از طریق فروش نفت تامین می شده است. هنگامی که دولت با کسری بودجه مواجه می شود دوست دارد که ارز خود را برای جبران کسری بودجه با قیمت بالاتر به فروش برساند که این یک اختلال است. دومین اختلال این است که گاهی دیده شده دولت ها برای افزایش قیمت ارز، تقاضا را نیز تحریک کرده اند.

♦مدیریت عرضه ارز و سکه (مقصود فروش سکه یا ارز توسط دولت) توسط دولت ها موجب شده اند که بازار ارز و سکه شیرین شود و مردم برای خرید و استفاده از این موقعیت هجوم بیاورند.

♦در این اوضاع، فرمانده های جنگ اقتصادی بیگانه هم عوامل خود را در داخل که در بانک ها و صرافی ها و … حضور دارند فعال می کنند که این بازار ارز را با خریدهای خود تحریک کنند. مثل آنچه در لبنان اتفاق افتاد.

♦یک مسئول بانک مرکزی در یک دوره ای به من پیشنهاد داد و سفارش کرد که ارز (دلار) بخر که قیمت آن در حال افزایش است! متاسفانه مسئول بانک مرکزی که باید امانت دار مردم باشد، این گونه عمل می کرد! بانک مرکزی، وظیفه اش حفظ ارزش پول ملی است.

♦مهمترین متغیر هم اکنون ارزش پول ملی است و باید همه پای کار بیایند و جوابگو باشند. کوتاهی و قصور اگر از بانک مرکزی باشد، باید با شدیدترین مجازات برخورد شود چون سرمنشا فقر، فساد، رشوه، بیکاری و … شده است.

♦در جنگ اقتصادی، مسکن نیز هدف است. مسکن الان در رکود است و رکود به معنای کاهش قیمت است نه افزایش قیمت. بعد مسکنی که زمینش، سیمانش، مصالحش وارداتی نیست. مسکن باید الان رونق پیدا کند که نمی کند. چرا؟ چون اتاق جنگ هم اکنون روی سوداگری در زمین کار می کند. در اقتصاد سیاسی می گویند که شما اگر می خواهید بازار مسکن را به هم بریزید، معاملات زمین را شیرین کن. آنگاه منابع از بخش های مولد به سوداگری در زمین وارد می شود.

♦طبق قانون ۱۰ درصد از آورده یک سرمایه گذار برای ساخت مسکن باید برای زمین هزینه شود. اگر یک جایی مثل ایران، ۷۰ درصد آورده زمین می‌شود این مشخص است که یک اشکالی وجود دارد و یک اتاق جنگی پشت این قضیه هست.

♦بازار مسکن ایران متاثر از بازار مسکن تهران است. بازار مسکن تهران هم متاثر از بازار مسکن چند منطقه است. کافی است در این مناطق یک زد و بندهایی برای زمین و مسکن انجام شود آنگاه کل بازار مسکن به هم خواهد ریخت.

♦هدف از این برهم ریختن بازار مسکن چیست؟ هدف برهم ریختن بازار رهن و اجاره و در نهایت آسیب به معاش مردم است.

Share