محمود احمدی‌نژاد در گفتگو با ایندیپندنت فارسی:

مردم اصرار می‌کنند که دوباره برگردم|فوت کوزه‌گری سخنرانی در سازمان ملل را بلدم

احمدی‌نژاد اظهار کرد: من نباید راجع به اشخاص اظهار نظر کنم چون بحث من فراتر از این‌ها است. بخصوص رویکرد دولت آمریکا نسبت به سازمان ملل را باید حتما تغییر دهیم.

به گزارش پایگاه اطلاع رسانی دیارمیرزا، محمود احمدی نژاد رئیس جمهور سابق در گفت و گویی با خبرنگار ایندیپندنت مراتب تاسف خود را از متجلی نشدن اراده و خواست ملت ها در سازمان ملل ابراز کرد و گفت: اگر دنبال خروجی بهتری از این سازمان هستیم لازم است برخی مناسبات و رویکردها از جمله رویکرد آمریکا به سازمان ملل تغییر یابد. من اگر مسئولیتی داشتم، راه کار را بلد بودم و به گونه ای عمل می کردم که هیچ ملتی آسیب نبیند و ملت ایران هم به حقوقش برسد و صلح و امنیت در یک جهان بهتر مستقر شود.

متن کامل این گفت و گو به شرح زیر است:

ایندیپندنت: شما اولین رئیس جمهور ایران بودید که هر سال به صورت جدی در مجمع عمومی سازمان ملل شرکت می کردید و با صحبت هایتان در سطح جهان شناخته شدید اگر شما به جای آقای روحانی هفته گذشته در سازمان ملل شما حضور داشتید چه می کردید؟ در خصوص مذاکره با آمریکا و رسیدگی به مسائل جهانی مثل بحران سرمایه داری، فقر جهانی و نظایر آن اگر آقای احمدی نژاد حضور می داشت، چه مواضعی اتخاذ می کرد؟

دکتر احمدی نژاد: به شما و همکارانتان سلام می کنم و امیدوارم که گفت و گوی ما برای همهکسانی که از آن اطلاع پیدا می کنند، مفید واقع شود.

اللهم عجل لولیک الفرج و العافیه والنصر واجعلنا من خیر انصاره و اعوانه والمستشهدین بین یده.

پاسخ بنده به سئوال شما روشن است. با تغییر اشخاص و دیدگاه ها در مجامع جهانی، شرایط و فضا و خروجی ها هم تغییر می کند. بدیهی است بیان و نظرات یک سخنگو از جانب ملت ها و انسان ها و بویژه انسان به بند کشیده امروز در هر محفل و مرجعی مطرح شود، فضا را تغییر می دهد و نتیجه کار را به گونه دیگری رقم می زند. سازمان ملل با این فلسفه که مرکز مدیریت جهان محسوب می شود آغاز به کار کرده است، بنابراین جایی است که همه اندیشه ها و اراده ها باید بیایند و با هم تعامل کنند و بهترین تصمیم را برای اداره جهان بگیرند. اما متاسفانه الان سازمان ملل تقریبا تاثیری در مناسبت های جهانی ندارد. اصلا هیچ تجلی از اراده و خواست ملت ها در آن جا دیده نمی شود و این باعث تأسف است. یعنی بعضی اراده های سیاسی در آنجا حاکم شده و تقریبا سازمان ملل را از جهت فلسفه وجودی اش بی خاصیت کرده است و از آن به عنوان ابزاری برای برخی مقاصد استفاده می شود. البته برخی مقاومت ها را می شود ملاحظه کرد. دبیر کل محترم و برخی کشورها دارند تلاش می کنند که این ظرفیت به نفع ملت ها استفاده شود اما در مجموع، خروجی موثری اتفاق نمی‌افتد.

ایندیپندنت: در مورد حضور ایران چطور؟ حضور آقای روحانی را چگونه دیدید؟ اگر شما بودید چه حضور متفاوتی داشتید و درباره مذاکره با آمریکا که الان مطرح هم شده است. فکر میکنید ما باید با آمریکا مذاکره کنیم و اگر نظرتان مثبت است تحت چه شرایطی؟

دکتر احمدی نژاد: من نباید راجع به اشخاص اظهار نظر کنم. بحث من فراتر از اینهاست. ما می گوییم سازمان ملل به این مشکل دچار شده است و خروجی اش هم همین است. اما اگر دنبال خروجی بهتری هستیم باید برخی مناسبات و رویکردها را در آنجا تغییر دهیم به خصوص رویکرد آمریکا به سازمان ملل را باید حتما تغییر دهیم. من اگر که مسولیتی بر عهده ام بود، راه کار را بلد بودم. به گونه ای که هیچ ملتی آسیب نبیند و ملت ایران هم به حقوقش برسد و صلح و امنیت در یک جهان بهتر مستقر شود.

ایندیپندنت: بله! به طور مشخص فکر میکنید ایران چه راهی را می توانست در رابطه با آمریکا و مسائل جهانی دنبال کند تا به نتیجه ای که شما می گویید برسد؟

دکتر احمدی نژاد: فقط نباید بر روی ایران متمرکز شوید. کشورهای مختلف باید رویکردشان را تغییر دهند تا بتوانیم به نتیجه برسیم. چون سوال شما در رابطه با حضور من بود، گفتم من یک راه هایی را بلد بودم و هستم که آنها را انجام دهم. آن هم فوت کوزه گری است و نمی توانم اینجا توضیح دهم!

ایندیپندنت: من هم مثل خیلی های دیگر منشور نهضت به سوی بهار را مطالعه کردم. این منشور کجای سیاست امروز ایران است. چه جناح و دیدگاهی را نمایندگی می‌کند و نسبت به دورانی که خودتان رییس جمهور بودید چه تفاوتی کرده است؟

دکتر احمدی نژاد: منشور نهضت به سوی بهار، یک باز تعریف و باز تبیین و تدوین اصل انقلاب است. انقلاب ملت ایران یک انقلاب انسانی بود. یک تلاش گسترده و فداکارانه برای بازیابی حقیقت انسان و تامین حقوق انسانی و نه فقط برای ملت ایران بلکه برای همه ملت ها بود. این در واقع یک تبیینی از آن حرکت ملت ایران است. در واقع مبانی و آرمان ها و جهت گیری هاست. نه فقط ایران بلکه همه دنیا را می شود با آن سنجید. معنای صحبت من این نیست که همه منشور کامل است. یعنی حقایقی که باید بحث شود در آن آمده است و هیچ جای توسعه ندارد. اما اصولی را مطرح کرده که فارغ از نژاد و جغرافیا و رنگ و حتی مذهب (مذهب عرفی رایج در دنیا را می گوییم) می تواند مبنای تعامل بین انسانها و مبنای مدیریت جهان قرار بگیرد.

ایندیپندنت: شما بحث آزادی را مطرح کردید و این روزها خیلی روی آن تاکید دارید. از نظر شما در کشورمان محدودیت های مشخصی برای آزادی داریم. مثلا محدودیت مشروبات الکلی، حجاب اجباری، مهم تر از آن شاید ممنوعیت حقوق های مدنی برای شهروندهای بهایی… در مورد مسایلی که نام بردم فکر می کنید تغییری باید ایجاد شود؟

دکتر احمدی نژاد: بحث آزادی مهم ترین بحث انسان در طول تاریخ بوده است. اصلا انسان منهای آزادی مفهومی ندارد. چون انسان یعنی اندیشه. اندیشه هم فقط در فضای آزادی مطلق امکان حیات و بالندگی دارد. بحث ما فراتر از بحث های جزیی است. انسان با آزادی معنا پیدا می کند و بدون آزادی از بین خواهد رفت. مشکل آزادی هم تاریخی است. امروز هم ملت های دنیا با آن درگیر هستند. یعنی من نمی توانم یک جایی را معرفی کنم که آنجا آزادی به معنای حقیقی کلمه مستقر است. در کشورهای گوناگون در باره آزادی مشکلاتی وجود دارد. در ایران هم هست. ما در کل جهان باید مفهوم آزادی را بگذاریم وسط و آن را یک بار به درستی تعریف کنیم و همه انسان ها در هر نقطه ای از جغرافیای جهان به آن متعهد و پایبند شویم. زیرا به محض این که از آزادی به معنای مطلقش فاصله بگیریم، به هر نسبتی که فاصله بگیریم، دیگر آنجا انسان معنا پیدا نمی کند و ظرفیتی برای تامین حقوق انسان ها ایجاد نمی‌شود.

ایندیپندنت: به طور مشخص اگر به مسائل ایران یپردازیم، این آزادی به معنای لغو حجاب اجباری هست یا خیر؟

دکتر احمدی نژاد: تعریف من روشن است! هیچ ارزشی با تحمیل باقی نمی ماند و اگر ماند دیگر ارزش نیست. باید مراقبت کنیم که آزادی را به بحث های پیش پا افتاده و دم دستی تنزل ندهیم. اگر حقیقت آزادی و حقیقت عدالت بیاید، انسان ها فرصت رشد و کمال پیدا خواهند کرد، وقتی عقل کامل شود، زندگی بشر زیباتر و جذاب تر خواهد شد. الان نوع انسان ها دنبال تسلط بر دیگرانند. تا زمانی که خودبرتربینی خوی سلطه گری در انسان ها هست، دیگر جایی برای آزادی باقی نمی‌ماند. یک جا خودش را در لوای مسائل امنیت جهانی تحمیل می کند. یک جای دیگر به نام مذهب و در جایی دیگر به نام استقلال خودش را تحمیل می کند. درحالیکه این ها مفاهیم ارزشمندی هستند. اما ابزار دست برای تحمیل به انسان ها می‌شوند. هر ارزشی زمانی ارزش است که با انتخاب آزادانه و آگاهانه انسان ها همراه باشد. به محض این که آزادی و انتخاب را بگیریم و به جای آن تحمیل باشد، حتی اگر همه انسان ها بیست و چهار ساعت در مذاهب گوناگون در حال عبادت باشند. هیچ ارزشی ندارد. عکس آن هم وجود دارد. یعنی اگر کسانی به اجبار مشغول کارهای خلاف باشند، آن هم بی ارزش است. بحث ما این است که حقیقت انسان باید آزاد شود. انسان ها باید در یک سطح خیلی بالاتری از اندیشه با هم تعامل کنند. وقتی بحث ها را جزیی وقتی می کنیم؛ آن موقع افرادی هستند که می روند اشکالات آن کشور را پیدا می کنند و کار به تعصبات قومی و ملی و کشوری می انجامد. بحث آزادی بالاترین بحث انسانی و بالاترین نیاز و حق انسانی است. همه باید در این راه تلاش کنیم و ما هیچ حدی برای آزادی انسان قائل نیستیم.

البته این را هم به شما بگویم که خود واژه آزادی هم نباید به یک ابزار تبدیل شود. چون حقیقت آزادی مطلق است. هیچ امری نباید موجب اسارت انسان و تحمیل به انسان، بخصوص تحمیل در حوزه باورها و اندیشه شود. ما هیچ محدودیتی در حوزه اندیشه به رسمیت نمی‌شناسیم.

ایندیپندنت: یعنی محدودیت هایی که امروز در ایران وجود دارد به شکل های مختلف البته در کشورهای دیگر هم هست…

دکتر احمدی نژاد: همه جا! در آمریکا هم هست! در اروپا هم هست! متاسفانه از اول تاریخ تا امروز آزادی خودش در اسارت بوده است. ما در تاریخ جایی را نمی توانیم پیدا کنیم که مردم حقیقتا آزاد بوده باشند. همیشه یک عده ای یعنی حاکمان آزاد بوده اند. آنهایی که قدرت و ثروت داشتند آزاد بودند یا از آزادی بیشتری برخوردار بودند. توده های مردم، در همه جا و در طول تاریخ محروم بودند!

ایندیپندنت: اصلا انقلاب ایران چالشی علیه همین بود دیگر.

دکتراحمدی نژاد: بله یک چالش در سطح جهان! منتها هنوز به اهدافش نرسیده است و ما در ابتدای راه هستیم.

ایندیپندنت: بله! دقیقا. اجازه دهید من راجع به نقش ایران در منطقه که موضوع خیلی از رسانه ها هم هست بپرسم. الآن سردار قاسم سلیمانی به یک شخصیت تقریبا شناخته شده در منطقه و دنیا تبدیل شده است. نظر شما راجع به ایشان و حضور سپاه در منطقه چیست؟ نظر شما چیست؟

دکتر احمدی نژاد: من که گفتم راجع به اسم ها و موضع ها صحبت نکنیم. ما حقوق کلی را بحث کنیم. من معتقدم همه ملت ها در کل جهان حق دارند سرنوشت خودشان را تعیین کنند. هیچ امری بر سرنوشت هیچ انسانی نباید تحمیل شود. هیچ قدرتی در هیچ جای جهان نباید دخالت کند. الان متاسفانه کل دنیا عرصه دخالت هاست! آمریکای لاتین و بخصوص آفریقا و خاورمیانه! من معتقدم هرکس هم می خواهد به ملتی کمک کند، باید کاری کند که آن مردم بتوانند به صورت کاملا آزاد اراده خود را محقق کنند! استثنائی هم در این زمینه نداریم. این یک قاعده کلی است. منتها من نمی خواهم وارد بشوم. بالاخره الان همه قدرت ها در منطقه ما دخالت دارند و این غلط است.

ایندیپندنت: ولی برخی از هواداران شما در ایران به طور مشخص به این خاطر که منتقد سیاست ایران در دفاع از بشار اسد و حضور ایران در سوریه بودند، حتی دستگیر شدند. آیا شما که به آزادی گرایی در برابر… مثل بشار اسد باور دارید، این انتقادها را تایید می کنید؟

دکتر احمدی نژاد: من نشنیده ام که کسی از دوستان من بابت این مطلبی که جنابعالی فرمودید دستگیر شده باشد. اما این مطلبی که گفتم یک اصل است و یک قانون برای کل جهان است. چه آن کسی که دوست ماست. چه آن کسی که دشمن ماست. چه آن کسی که موافق یا مخالف ماست. با آنها ارتباط داریم یا نداریم! حق تعیین سرنوشت متعلق به ملت هاست. هیچ احدی در هیچ نقطه جهان تحت هیچ عنوانی نظیر حقوق بشر ، امنیت، انرژی یا مذهب حق هیچ تحمیلی را به انسان ندارد. همه باید کمک کنیم ملت ها خودشان تصمیم بگیرند و سرنوشتشان را تعیین کنند. هر عاملی که مانع از اعمال اراده آزاد ملت ها باشد از نظر من محکوم است و آن را به رسمیت نمی‌شناسم. هرجای دنیا هم می خواهد باشد! ما باید حامی مظلومین جهان باشیم. یعنی هر جایی عده ای بخواهند به ملت ها تحمیل کنند ما باید حامی مردم باشیم. حامی به معنی این نیست که جای آن ها تصمیم بگیریم و چیزی را تحمیل کنیم، بلکه با حمایت فکری و سیاسی مردم را برای برقراری عدالت، احقاق حقوق خود و تامین آزادی مردم یاری می دهیم. به محض این که دنبال برتری جویی، تحمیل و سلطه باشیم، همانجا محکومیم و به ضد انسان تبدیل می شویم.

ایندیپندنت: بله! شما دیدگاهتان را در سطح نظری بیان کردید. می خواهیم از جهت مواضع سیاسی هم وارد شویم. در گفته های اخیر شما و منشور بهار ، دیدگاه خیلی جدیدی نسبت به دین و مذهب می بینیم که حتی می شود گفت خیلی نزدیک است به نظرات دکتر عبدالکریم سروش! و کلا نظریه های این چنینی! با توجه به این که شما قبلا به چهره های خیلی متفاوتی مثل ایت ا… مصباح یزدی نزدیک بودید، آیا این تفاوت فکری به منزله ایجاد تحولی در تفکرتان نسبت به دین است؟

دکتر احمدی نژاد: انسان ثابت نیست و نمی تواند متوقف باشد بلکه باید رشد کند و در مسیر کمال قرار بگیرد. مواضعی که من گرفتم همواره ثابت بوده است. گرچه این مواضع تشریح شده و عمق و گستره پیدا کرده است، اما همان حرف هایی است که سال ۸۴ می زدم. در واقع حرف جدیدی نیست اما به طور طبیعی ارتقا پیدا کرده و عمیق تر و وسیع تر و تحلیلی تر شده است و این هم طبیعت انسان که باید رشد کند. منتها در مسایل سیاسی افرادی این طرف و آن طرف موضع می گیرند. این ها به معنای این نیست که پایه های فکری و اعتقادی شان یکی است. من معتقدم که دین آن پایه های روابط انسان ها برای رشد و تعالی و تامین حقوق آن هاست. یعنی دین یک چیزی نیست که ولو مردم آن را نپسندند یا خلاف مصالح خود بدانند، بالاجبار باید به آن تن بدهند. هیج پیامبری چنین دینی نیاورده است. یک دین هم از جانب خدا بیشتر نیامده است. چون انسان یک حقیقت بیشتر نیست. یک دین هم هست. منتها در طول تاریخ انسان ها رشد کردند بخش های گسترده تر و عمیق تری از دین عرضه شده است. در هر مقطعی متناسب با ظرفیت و کشش انسان ها یک بخشی از دین یا لایه ای از دین عرضه شده است. منتها الان ما چون به خود پیامبران دسترسی نداریم، یک دین هایی داریم که نمی دانیم چقدر این دین ها درست و کامل است. اگر بخواهیم به تعبیر دیگری بگوییم، این دینی که در اختیار ملت ها هست، دین پیروان پیامبران است نه دین خود پیامبران! زیرا در طول تاریخ دستخوش تغییرات و دست اندازی شده است. همه پیامبران به دنبال صلح، وحدت، ارامش، احترام به انسان ها، ازاد کردن انسان ها و تامین عدالت و آزادی برای انسان ها بوده اند. بنابراین فقر و سلطه جویی و جنگ و خودبرتربینی هیچ نسبتی با دین ندارد. اگر می بینیم جنگ هست، کینه ورزی هست حق ها ضایع می شود، تبعیض های گسترده هست برای این است که حقیقت دین در اختیار مردم نیست. اگر باشد همه انسانها آن را می پذیرند و دین هم در اصل همان فطرت انسان است. در درون انسان خداوند آن دین را قرار داده است و پیامبران می آیند همان را بیدار کنند. اضافه نمی آیند بدهند. دین روشنی است. راه را روشن می کند. به انسان ساز و کار می دهد تا با دیگران عادلانه و محبت آمیز تعامل کند. حقوق دیگران را تامین و رعایت نماید. دین خودش الان به ابزار طبقه بندی کردن مردم دنیا تبدیل شده است. یک لایه ای در ادیان گوناگون به عنوان واضعان دین وجود دارند و بقیه مردم هم به عنوان پیروان دین . آنها آن بالا حکومت می کنند؛ بقیه هم باید تبعیت کنند!

ایندیپندنت: بله! متوجه هستم. اگر به مسائل ایران برگردیم من چند سوال را مطرح می کنم. حالا نمی دانم چقدر دوست داشته باشید که پاسخ بدهید. تصویر شما در این سال ها از تصویر بسیاری از اصول گرایان متفاوت بود. می شود گفت حتی فراتر از این اصول گرایی و اصلاح طلبی! شنیده شده که شما حتی با حصر آقای موسوی و ممنوع التصویری اقای خاتمی و موج بازداشت های سال ۸۸ مخالفت کردید. سوال من این است که شما رابطه خودتان را با اصلاح طلبی و جناح های موجود در جمهوری اسلامی چگونه می بینید؟ احمدی نژاد متعلق به یکی از این جناح ها هست یا متفاوت از آن جناح هاست؟

دکتر احمدی نژاد: انسانی که در ذهن من است، یک انسان بینهایت است. اصلا قابل محصور کردن در جناح ها و گروه و این ها نیست. نمی خواهم اصل جناح را نفی کنم. ولی جناح و گروه باید منجر به رشد انسان ها، آزادی انسان ها بشود و حقوق اساسی انسان ها را تامین کند. اگر خود این ها محدودیت و فاصله بیاورند و اختلاف درست کنند یا به ابزار سلطه و قدرت طلبی تبدیل شوند، دیگر ارزشی ندارند. در کل دنیا هم همین طور است. من خطاب و اشاره ام به جای خاصی نیست. من هیچ وقت چنین باوری در ذهنم نبوده است که به این طبقه بندی ها اصالت بدهم و از هرچه که می گویند تبعیت کنم و تامین کننده حقوق این ها باشم. اصلا این را در شان یک انسان نمی دانم. بله! تشکیلات برای این است که با همدیگر هم فکری و همکاری کنند و بازدهی شان را بالاتر ببرند. اما همه این ها باید در خدمت انسانیت، آزادی و عدالت باشد و من از اول هم دنبال همین بودم. یک موقعی در یک سطحی می فهمیدم ، اما الان آن سطح تغییر کرده و با عمق بیشتری می فهمم و این هم لازمه انسان بودن و کمال یافتن انسان است. منتها من با همه آنها هم دوستم. یعنی من با هیچ کس و نه با هیچ اسمی، حزبی یا جناحی دشمنی و ضدیت ندارم! البته بعضی عملکردها را قبول ندارم و با آن به شدت مخالفت می کنم اما معنی اش دشمنی با شخص نیست بلکه با آن عمل است. می گوییم اقا زورگویی و ظلم و تحمیل بد است. خلاف منافع مردم عمل کردن و حق مردم را تضییع کردن و تبعیض ایجاد کردن، بد است. در همه جای دنیا! تحقیر انسان بد است. جلوگیری از رشد انسان ها بد است. هرکس انجام دهد کار بدی کرده است. یعنی کسی این جا مصونیت ندارد. همه را هم دوست دارم. من برای همه خیر و خوبی می خواهم یعنی واقعا به ذهنم نمی آید که یک موقع برای کسی من بدی خواسته باشم.

ایندیپندنت: مصداق هایش را بپرسیم مثلا به هر حال با حصر آقای موسوی…

دکتر احمدی نژاد: من که این ها را قبلا نظر دادم. اصلا من با حصر و زندان و محدود کردن انسان ها در دنیا مخالفم. این یک اصل است. منتها در کشورها قواعدی نوشته اند و ساز و کارهایی درست کرده اند. که حصر و زندان و محروم می کنند. ما باید یک دنیای دیگری باید بسازیم. یادمان باشد این مناسباتی که ۴۰۰ سال است تقریبا بر دنیا حاکم است، شکست خورده و نتوانسته است بشریت را به سرمنزل مقصود برساند. الان همه ما به نوعی شاکی هستیم. شما از این هفت و نیم میلیارد انسان جهان نظرخواهی کنید. ببینید چند نفرشان از وضع دنیا راضی هستند؟! فکر نمی کنم حتی آن هایی که در کاخ سفید هم هستند راضی باشند! حتی آن هایی که سی چهل میلیارد دلار ثروت هم دارند راضی نیستند. چون روح انسان و فطرت انسان دنبال ارزش ها و مناسبات بالاتری است. باید انسان ها آن قدر رشد کنند که زندان ها و انواع آن دیگر معنا نداشته باشد. حالا ما زندان فیزیکی داریم. خیلی جاها زندان اندیشه هست. زندان عاطفه هست. زندان اراده ها هست. اگر کشوری و ملتی نتوانند نظرشان را اعمال کنند، زندان است دیگر! ما باید کاری کنیم که روابط انسان ها و مدیریت کشورها با ملتها بر پایه دیگری تنظیم شود.

الان این مبانی که در ۴۰۰ سال اخیر گذاشته شده و همه مناسبت ها بر آن اساس شکل گرفته، از امریکا تا گامبیا، همه اش بر اساس قدرت و ثروت است! نه بر اساس انسانیت! ما این را باید تغییر دهیم و من فکر می کنم این تغییر به سرعت دارد به خواست اول ملت ها تبدیل می شود. مرزها دارد برداشته می شود. اندیشه ها رشد می کند. الان در دنیا سایه تهدید و ترس روی سر ملت هاست. دولت امریکا بدون اعمال ترس نمی تواند مردم را اداره کند! تهدید و ترس هم زندانی به وسعت کل زمین است.

ایندیپندنت: چون فرمودید بخاطر انقلاب ایران که علیه این بود اگر بخواهیم بی پرده صحبت کنیم بالاخره این آرمان آزادی انقلاب ایران در نظام کنونی ولایت فقیه ایران مستولی شده است یا خیر؟

دکتر احمدی نژاد: من عرضم این است که در هیچ کجای دنیا نشده است. یک چالش تاریخی است. یک مبارزه ای است که بشر از روز اول شروع کرده است تا به آن برسد. حالا یک جایی کمتر، یک جایی بیشتر. اما هنوز نرسیده است. این یک تلاش جمعی است و همه دنیا باید سعی کند به سمت آن برود. حالا در ایران یک طوری دیگر باید عمل کنیم و در آمریکا هم یک طور دیگر ولی همه اش باید در جهت آزادی باشد.

ایندیپندنت: بله دقیقا! من یکی دو تا سوال تاریخی هم دارم. یکی اینکه وقتی به تاریخ ایران نگاه می کنیم، یکی از اولین حضورهای شما در صحنهسیاست ایران حضور در دادگاه روزنامه سلام بود که به عنوان یک چهره متفاوت مورد توجه قرار گرفتید. من این جا کار تاریخی می کنم و می بینم که نظرات جدیدی در باره آن دارد. آن برهه تاریخی و حضورتان در آن دادگاه برای شما چه معنایی دارد؟

دکتر احمدی نژاد: حضور من در عرصه سیاسی آنجا نبود! من در دوره دانشجویی یک فعال سیاسی بودم و بعد از آن مسئولیت های استانی و کشوری داشتم. اما آن دادگاهی که شما فرمودید برای من خیلی مهم نبود. من دیدم یک اصل انسانی دارد زیر پا گذاشته می شود. روزنامه ای اتهاماتی را نسبت داده بود و ما پاسخِ مستند دادیم اما آنها توجه نکردند و دوباره همان اتهامات را تکرار کردند و گسترش دادند. من برای دفاع از آزادی شکایت کردم! زمانی که من استاندار بودم شکایت کردم. آن دادگاه مدتی بعد تشکیل شد. در دادگاه گفتم که به عنوان یک معلم باید اجازه اظهار نظر داشته باشم. به صرف اظهار نظر نباید آبروی من در خطر باشد و بقیه مسائل به بنده ارتباطی نداشت. آنجا من دفاع کردم و گفتم که آمده ام تا از آزادی انسان ها دفاع کنم. نمی شود کسی چون روزنامه دارد، بتواند تهمت و افترا بزند. آبروی اشخاص را بریزد و حقوق انسان ها را تضییع کند بعد هم که پاسخ می دهند باز تکرار کند و بر حرفهای ناحق خود اصرار بورزد. این را من دیکتاتوری می دانم. قانون هم تکلیف کرده است وقتی شکایت می کنیم باید در دادگاه حاضر بشویم. من نه از آن شخص و نه از آن روزنامه کینه ای نداشتم و الان هم ندارم.

ایندیپندنت: یک سوال تاریخی دیگر هم من داشتم. نقش جامعه اسلامی مهندسین را در دوران پس از انقلاب چگونه می بینید؟ به هرحال نهاد مهمی برای شکل گرفتن تفکر شما و شخصیت سیاسی شما محسوب می شد. آیا در آینده هم جایگاهی دارد؟

دکتر احمدی نژاد: در ایران دهها تا گروه از این دست فعالیت دارند. شخصیت من از خلال این گروه ها شکل نگرفته است بلکه مثل همه ایرانی ها بر اساس مبانی و چارچوب های خودم شکل گرفته است. من با آن جامعه مدتی همکاری داشتم و اعضای آن دوستان من هستند. ولی هیچ گاه در تصمیمات و اندیشه و مواضع بنده، تعیین کننده نبودند. آن ها هم آزاد هستند. نظرشان را می دهند. بنده هم نظر خودم را می دهم. من تمام حقوقشان را به رسمیت می شناسم و هیچ تقابلی هم با آنها ندارم اما اصلا موضوع بحث ما این ها نیست. آن ها هم یک جامعه ای هستند مثل دهها گروه دیگر! اینکه فکر کنیم آن ها تعیین کننده تاریخ ایران هستند، تصور اشتباهی است! هیچ حزب یا تشکل سیاسی در تاریخ ایران تعیین کننده سرنوشت ملت نبوده است. ما حزب های بسیار قوی داشتیم. حزب جمهوری اسلامی! و قبل از آن هم حزب توده را داشتیم. آثاری به جا گذاشته اند ولی آن جایی که تعیین کننده بوده، ارادهملت بوده و ملت ایران هیچگاه و در هیچ حزبی جا نشده است. اصلا ملت ها جا نمی شوند. الان مگر در آمریکا این دو تا حزب چند تا عضو دارند؟ خیلی کم است. تازه آن هایی که عضو هستند، همه شان صد در صد حزب را قبول ندارند! به خاطر این که از طریق آن حزب به یک پستی و منافعی می رسند عضو شدند؟ امریکا ۳۲۰ میلیون جمعیت دارد. کجا می شود آنها را در حزب جا داد؟ هیچ وقت جا نمی شوند. ایران هم همان طور است! اصلا انسان ها که نباید محدود شوند. حتی اگر عضو حزب شدند آیا باید محدود شوند؟! حزب باید به انسان آزادی بدهد یا محدودش کند؟ چه کار باید بکند به نظر شما؟ باید حزب آزادی بدهد یا محدود کند؟

ایندیپندنت: باید آزادی دهد.

دکتر احمدی نژاد: باید ازادی بدهد! اصلا هر امری باید به آزادی انسان ها ختم شود. هرچیزی آزادی انسان ها را محدود کرد، بدانیم که ضد انسان است. عنوانش مهم نیست که چه باشد. حتی قانون هم باید آزادی بخش باشد و برای رشد انسان ها فرصت فراهم کند نه این که جلوی رشد انسان ها را بگیرد. حکومت، روزنامه، رسانه! پول و ثروت… باید در خدمت آزادی انسان باشد.

ایندیپندنت: با توجه به قدرت هایی که امروز در ایران هست، آیا شما نگران نیستید که خودتان را بازداشت کنند؟ واقعا آینده دکتر احمدی نژاد در ایران چگونه است؟ آیا واقعا شاهد کاندیداتوری مجدد شما خواهیم بود یا شاهد بازداشت و سرکوب شما؟

دکتر احمدی نژاد: وظیفه اصلی ما تلاش برای اصلاح جامعه ایران، جامعه بین الملل و جامعه انسانی است! وظیفه ما این است. ما وظیفه ای نداریم دنبال پست و مقام باشیم. اما در مورد سئوالی که پرسیدید دلیلی برای بازداشت بنده وجود ندارد! اما من تلاشم را در جهت اصلاح جامعه انسانی انجام می دهم. حرف های ما هم جهانی است. یعنی اصلا ما نگاهمان جغرافیایی نیست. یعنی حرفی را نمی زنیم و نباید بزنیم که در دنیا قابل دفاع نباشد. چون ما با انسان ها طرفیم. مسائل انسانی هم مسائل مشترک است. ما هر پیشنهادی و هر ساز و کاری و مبنایی را مطرح می کنیم، برای همه جهان از جمله ایران است. باید در تمام دنیا بتوانیم از آن دفاع کنیم. چون جامعه انسانی یک جامعه پیوسته است. در گذشته ما محیط زیست را پیوسته نمی دانستیم. یعنی انسان ها از محیط زیست فهم یکپارچگی و ارتباط نداشتند. اخیرا فهمیدیم که محیط زیست یکپارچه است. یعنی هرجای دنیا شما یک اقدامی را انجام دهید روی کل اکوسیستم تاثیر دارد. من معتقدم جامعه انسانی هم یک محیط پیوسته است. در هر گوشه ای هر حقی ضایع شود، شخصیتی خرد شود، فقری، ظلمی و تبعیضی باشد این نسبت به همه بشریت است و ما باید مدافع حقوق انسانها باشیم. اصلا انسان بودن مفهومی جز تلاش برای بهبود زندگی دیگران و بهبود مناسبات اجتماعی ندارد!! زندگی این است! و الا پست و مقام و این ها که اصلا موضوعیت ندارد. شان انسان خیلی بالاتر از آن است که وقتش را برای پست و مقام بگذارد. البته ما تابع اراده مردممان هستیم. یعنی مردم هرچه بخواهند ما همان را تبعیت خواهیم کرد. چون معتقدیم در اداره جامعه، اراده عمومی باید حاکم باشد.

ایندیپندنت: با این وجود فکر می کنید با توجه به این که به نزدیکان شما و به شما اجازهورود به انتخابات داده نشده، مردم ایران انتخابات بعدی مشارکت می کنند؟

دکتر احمدی نژاد: سطح بحث را نباید به مباحث سیاسی تنزل دهیم. نظرسنجی ها و نظرات گوناگون را می توانید رصد کنید! منتها وظیفه من این است که تا زنده هستم برای اصلاح جامعه به نفع مردم تلاش کنم.

ایندیپندنت: در برخوردهایی که با مردم دارید، آیا از شما نمی خواهند به صحنه سیاست برگردید؟

دکتر احمدی نژاد: چرا! بسیاری از مردم زیاد همین را می خواهند. اصرار هم می کنند و حتی بعضی وقت ها دستور هم می دهند و الزام می کنند. هر جای ایران که می رویم الان این طوری است!

ایندیپندنت: پاسختان به مردم و دوستدارانتان چیست؟

دکتر احمدی نژاد: ما می گوییم ان شاء ا… با کمک مردم اوضاع کل جهان رو به اصلاح است و خوب می شود. ما نباید ایران را جدای از جهان ببینیم. آمریکا را جدای از جهان ببینیم. باید همه را با هم ببینیم. اصلا امکان ندارد مناسبات یک نقطه از جهان را بتوان بدون ارتباط با بقیه نقاط جهان به طور صد در صد اصلاح کرد! هرچه جلوتر هم می رویم این عدم امکان بیشتر می شود. چون مرزها برداشته شده است، ارتباطات گسترده تر می شود و انسان ها همدیگر را پیدا می کنند. اصلا اندیشه انسان جهانی به سرعت دارد گسترش می یابد. انسان که جغرافیایی و نژادی نیست. انسان جهانی است. باید برویم یک جهان انسانی هم بسازیم که همه در آن با عزت و آرامش و امنیت و ازادی کامل زندگی کنند. ما همه را در یک پروژه می بینیم. ایران، آمریکا، اروپا، آسیا و کل جهان را یک پروژه می بینیم. منتها هرکس در محدوده تاثیرگذاری خودش باید تلاشش را انجام دهد.

ایندیپندنت: اگر می توانستید به آقای ترامپ که الان رئیس جمهور آمریکا هستند، پیامی بدهید و نکته ای را در باره دنیا به او بگویید، چه می گفتید؟

دکتر احمدی نژاد: اگر قرار بود من با ایشان صحبت کنم، خیلی حرف ها را در دفاع از حقوق ملت ها و از جمله ملت آمریکا و اصلاح مناسبات جهان به ایشان می زدم و توصیه می کردم که از فرصت ریاست جمهوری اش برای خدمت به ملت ها و اصلاح مناسبات جهانی استفاده بهتری به عمل آورد. اصلا جدا نکند. من قبلا هم در نامه ای که به عنوان تبریک و دو نامه بعدی که خطاب به ایشان فرستادم، به این موارد اشاره کردم. اما اگر قرار بود صحبت کنیم، حتما صحبت های مهمی بود که با ایشان در میان می گذاشتم.

Share