بررسی یک ادعا در گفتگو با دکتر شریعتی نیا:

آیا ایران به مستعمره چین تبدیل خواهد شد!؟

اخیرا مقاله ای در نشریه «پترولیوم اکونومیست» منتشر شده مبنی بر اینکه موافقت نامه تجاری ۲۵ ساله ای میان ایران و چین منعقد شده که براساس آن چینی ها قرار است در ازای گرفتن امتیازات فراوان از ایران، در بخش انرژی و راه سازی ایران حدود ۴۰۰ میلیارد دلار سرمایه گذاری کنند.

به گزارش پایگاه اطلاع رسانی دیارمیرزا، اخیرا مقاله ای در نشریه «پترولیوم اکونومیست» منتشر شده مبنی بر اینکه موافقت نامه تجاری ۲۵ ساله ای میان ایران و چین منعقد شده که براساس آن چینی ها قرار است در ازای گرفتن امتیازات فراوان از ایران، در بخش انرژی و راه سازی ایران حدود ۴۰۰ میلیارد دلار سرمایه گذاری کنند. به گونه ای که برخی از ناظران بدون توجه به صحت یا کذب خبر، از استعمار ایران توسط چین سخن راندند.

پس از انتشار این مقاله، موضع گیری های متعدد از سوی رسانه ها و ناظران داخلی و خارجی مطرح شده است. به گونه ای که یک پژوهشگر مسائل ایران در دانشگاه جورج‌تاون واشنگتن با انتشار یادداشتی، با اشاره به ازسرگیری مذاکرات ایران و چین برای انعقاد توافق جامع شراکت راهبردی ایران و چین، به اضافه شدن مفاد جدید به این توافق بلندمدت اشاره کرده است و نسبت به ایجاد اهرم‌هایی برای استفاده سیاسی چین از نفوذ اقتصادی در ایران، اظهار نگرانی کرد.

شیرین هانتر در یادداشت خود می‌نویسد: «بر اساس اظهارات یک مقام بدون نام ایرانی در گفت‌وگو با نشریه پترولیوم اکونومیست بر اساس این توافق قرار است چین ۲۸۰ میلیارد دلار در حوزه نفت، گاز و پتروشیمی و ۱۲۰ میلیارد دلار هم در حوزه جاده و راه‌آهن در طول ۲۵ سال آینده در ایران سرمایه‌گذاری کند. این منبع ایرانی گفته است در عوض این امتیاز، ایران حق رجحان (Right to First Refusal) در هر قرارداد جدید برای توسعه هر میدان نفتی جدید یا نیمه‌کاره و همچنین کلیه پروژه‌های صنعت پتروشیمی در ایران دریافت می‌کند.»

بنا به ادعای این نشریه، چین ضمناً برای تکمیل پروژه‌ها، فنّاوری، کارکنان و اجزای دیگر را فراهم خواهد کرد. جالب‌ترین شرط این است که ۵۰۰۰ نفر از کارکنان امنیتی چین برای محافظت از کارگران و متخصصان چینی به ایران خواهند آمد. بر اساس مقاله پترولیوم اکونومیست، چین این حق را خواهد داشت تا دو سال پرداخت‌ها را به تعویق بیندازد.

در همین راستا، برای پیگیری صحت و سقم این خبر، سراغ «دکتر محسن شریعتی نیا» عضو هیات علمی دانشگاه شهید بهشتی و کارشناس مسائل چین رفته ایم.

با توجه به مفاد منتشر شده این خبر، این موافقت نامه به ضرر ایران است و برخی ناظران از واژه استعمار ایران استفاده کرده اند. این خبر تا چه‌ اندازه می تواند صحت داشته باشد؟

این مقاله را چندان جدی نیافتم. رسانه ای که این خبر –تحلیل را منتشر کرده از منظر پوشش دادن اخبار و تحلیل های مهم در مورد سیاست خارجی ایران و چین فاقد ارزش است. بنابراین بحث هایی هم که در آن مطرح شده را نمی توان چندان جدی تلقی کرد. مهمتر آنکه این خبر در رسانه های حرفه ای انعکاس چندانی نیافت.

به لحاظ تاریخی سابقه مذاکره بر سر سرمایه گذاری های کلان میان ایران و چین به سال ۱۳۸۳ باز می گردد. در آن سال در رسانه ها در مورد یادداشت تفاهم ایران و چین برای سرمایه گذاری ۲۵۰ میلیارد دلاری چین در صنعت نفت و گاز ایران مباحثی مطرح شد. با برامدن دولت بعدی و تشدید تنش ها، آن یادداشت تفاهم هم به بایگانی سپرده شد و آن فرصت راهبردی از کشور گرفته شد. بعدها روس ها در قالب قراردادی ۴۰۰ میلیارد دلاری با چین، به بازیگر کلیدی در بازار گاز این کشور بدل شدند.

در دولت آقای روحانی نخستین بار در جریان سفر رییس جمهور چین به ایران در بهمن ماه ۱۳۹۴ سخن از همکاری ۲۵ ساله ایران و چین به میان آمد که عمدتا ایده ای کلی بود. در این سفر دو کشور بر سر تدوین سند همکاری ۲۵ ساله به توافق رسیدند. بعید می دانم با توجه به پیچیدگی های تدوین چنین سندی و عادات دیوانیان ایران،هنوز کار جدی روی آن انجام شده باشد. کافی است به روند اجرایی شدن سند چشم انداز ۲۰ ساله دقت کنیم تا ارزیابی واقع بینانه ای از توان دیوانی کشور برای اجرای طرح های کلان به دست آوریم. البته در رسانه ها بعضا برداشت هایی از این ایده ارائه می شود که به گمان من نسبتی با واقعیت ندارد.

نکته مهم دیگر آنکه در یکسالی که از خروج آمریکا از برجام می گذرد، تقریبا تمامی سرمایه گذاری های مهم چین در ایران متوقف شده اند. شرکت CNPC چین در مهمترین قرارداد پسابرجامی در توسعه فاز ۱۱ پارس جنوبی سهمی ۳۰ درصدی داشت. با خروج توتال از این قرارداد، سهم این شرکت به ۸۰ درصد رسید، اما این شرکت کار در این پروژه را تحت فشار ایالات متحده متوقف کرد و تلاش های وزارت نفت هم به جایی نرسید.

در همین دوره CITIC Group چین مهمترین خط اعتباری به ارزش ۱۰ میلیارد دلار را به ایران اختصاص داد. با خروج آمریکا این قرارداد نیز متوقف شد. در این دوره طرفین بر سر توسعه خطوط ریلی ایران قراردادهایی به ارزش بیش از ۴ میلیارد دلار امضا کردند که با خروج آمریکا از برجام با دشواری های اساسی مواجه گشت. در چنین شرایطی سخن گفتن از سرمایه گذاری ۴۰۰ میلیارد دلاری چین در ایران می تواند تیتر باشد، اما بعید است نسبتی با واقعیات صحنه داشته باشد.

شرکت های چینی که با ایران کار می کردند عمدتا شرکت های بزرگ چینی و چه بسا بزرگترین شرکت ها در جهان در آن حوزه خاص هستند. منافع این شرکت ها همیشه با منافع دولت چین همراستا نیست. این شرکت ها به بازار جهانی وابسته اند و پروژه های بسیاری در مناطق مختلف جهانی دارند. از همین رو ریسک پذیری آنها در برابر دولت هایی چون ایالات متحده بسیار پایین است. به عنوان نمونه در چند ماه گذشته دولت آمریکا به بهانه تجارت با ایران، شرکت هواوی، غول صنعت ارتباطات چین را با مشکلات اساسی مواجه کرده است.

بنابراین بحث بسیار پیچیده تر از آنی است که در این نشریه و تحلیل های مشابه مطرح می شود. در وضعیت فعلی چین به صورتی محدود با ایران تجارت می کند و علاقه ای به سرمایه گذاری های کلان ندارد.

 به فرض صحت خبر، چنین قراردادی به نفع ایران خواهد بود یا به ضرر آن؟ این قرارداد احتمالی به معنای شیفت استراتژیک جمهوری اسلامی ایران به سمت شرق تلقی نمی شود؟

اگر بر فرض چنین قراردادی وجود داشته باشد، بدون مطالعه دقیق مفاد آن نمی توان اظهار نظر علمی کرد. روشن است که روایت ارائه شده در این نشریه فاجعه است. در حال حاضر تنها منبع یک مقاله در یک نشریه کم اهمیت است. بنابراین پژوهشگر در شرایط داوری قرار ندارد. تنها موردی که “فقط از لحاظ رقم و گستردگی” تا حدی به این قرارداد ادعایی شباهت هایی دارد، قرارداد ۴۰۰ میلیارد دلاری گازی بین چین و روسیه است. برای امضای آن قرارداد دو کشور حدود ۱۰ سال مذاکره کردند. نهایتا هم در بالاترین سطح به توافق رسیدند.

چنین قراردادی اگر وجود داشته باشد به تدریج باید روی زمین بیاید. به عنوان مثال سرمایه گذاری ۱۲۰ میلیارد دلاری چین در زیرساخت های حمل و نقلی ایران بیشتر به شوخی شبیه است. اساسا ظرفیت جذب سرمایه در این بخش بسیار کمتر از این ارقام است. البته اینکه در برخی دیوانیان ما عاداتی چون خلاف گویی و اغراق نهادینه شده است هم گاهی رسانه ها را به اشتباه می اندارد.

بعلاوه نگاهی به قراردادهای سرمایه گذاری بسیار محدود چین در ایران نشان می دهد که تا چه میزان اجرای این قراردادها پیچیده است. داستان کشتی های ترال چینی هم در ابتدا یک سرمایه گذاری بود اما در فرایند اجرا چنان دچار تنش و پیچیدگی شد که جنبه های امنیتی و قضایی پیدا کرد و بخشی از اجتماعات محلی با آن درگیر شدند. غرض اینکه یک سرمایه گذاری کوچک این همه پیچیدگی پیدا می کند. تصور کنید ۴۰۰ میلیارد دلار سرمایه گذاری بخواهد به شیوه ای که این نشریه مدعی است انجام شود.

خلاصه آنکه روایت های توطئه گرایانه در سیاست خارجی و سیاست بین الملل همواره جذابیت داشته اند و خواهند داشت، اما در اغلب موارد فاقد هرگونه ارزش علمی اند.

Share