بازی تاج با تخت
تخت سرمربیگری تیم ملی ایران، همچنان منتظر جلوس آن تک سوار از ره رسیدهای است که بناست ما را به آرزوهایمان برساند.
علیرضا مویدی فر
۱- بازی تاج با تخت
اردیبهشت هم رسید و خبری از سرمربی تیم ملی نشد. حالا وعده نیمه برج را میدهند. ثابت شده، حد اینکه از فدراسیون حاضر و سلف مرحومش انتظار شفافیت عملکرد داشته باشیم، به سمت صفر میل میکند. خودشان میبرند و میدوزند و ناگهان قبایی بر تن فوتبال ایران میپوشانند که چندی بعد معلوم میشود، که یا پارچهاش آب میرود، یا درزش خوب دوخته نشده و در آستانه پارگی است. در نهایت، تخت سرمربیگری تیم ملی ایران، همچنان منتظر جلوس آن تک سوار از ره رسیدهای است که بناست ما را به آرزوهایمان برساند. تاببینیم بازی تاج با این تخت به کجا خواهد انجامید. امیدوارم فیل، موش نزاید
۲– عادل پنهان
فردوسی پور کجاست؟ جلوی در ۹۰ که تیغه کشیدند، انگار او هم به کل از منظر ملت محو شده است. جوری که انگار خودش اینگونه میخواهد. طوری که تاحتی در مواجهه با هوادارانش از آنها میخواهد که به نفعش شعار ندهند و “گرفتاریهای” او را افزون نکنند (نقل به مضمون). در روز و شبهایی که فوتبال ایران سرشار از سوژههای ۹۰ پسند است و دست عادل از ۹۰ کوتاه، سکوت او چه معنایی دارد؟ آیا مذاکراتی در جریان است؟ یا اتفاقاتی پس پرده اتاقهای تصمیم سازی رخ داده که سکوت او را تا حصول به نتیجه مطلوب، میطلبد؟ همین یکی دو ماه کافی بود تا فاصله او با جانشینانش توی چشم بزند. شاید اینبار سکوت فردوسی پور از رضایت باشد.
۳– سرم برود، حرفم نخواهد رفت
سعید فتاحی نمونه خوبی برای مطالعه مدیریتی است. به اتومبیلی میماند که چه در کوچه ۶ متری و چه در لاین سبقت یک اتوبان، با یک سرعت ثابت میراند. او را گذاشتهاند در جایگاه میرزا بنویس برنامه مسابقات لیگ برتر. اما برایش فرقی نمیکند که زمان داشته باشد یا نه. در هرحال به شیوه دوران تنگی وقت، عمل میکند. یک زمانی تیم ملی داشتیم که یکهو دلش میخواست برود اردو. یا مسابقات مهم ملی بود که فرایند آماده سازی تیم ملی را میطلبید. آن موقع، میرزا سعید خان پشت این اضطرار سنگر میگرفت و یک تعهد هم اول فصل از باشگاهها میگرفت تا به وقتش بگوید “همینه که هست”. حالا اما، در حالی که مسابقات خاصی جز باشگاهی نداریم و اساساً تیم ملی برای برنامه ریزی موجود نیست، همه ماندهاند که حضرت ایشان چه اصراری دارد که مسابقات را بدون تأخیر حتی یک هفتهای به سرانجام برساند؟ نتیجهاش میشود خستگی مفرط تیمهایی که در چند جبهه رقابت میکنند و از قضا جبهه آسیاییشان اهمیتی کمتر از مسابقات ملی ندارد. ولی چه باک؟ حرف سعید فتاحی مهم است و برنامه منجمدش. باقی، بقایشان…
۴– زکام انضباطی
حال و وضع انضباطی فوتبال ایران، مثل آدم سرما خوردهای است که ویروس در تنش جا خوش کرده و خیال رفتن ندارد. اما آنچه که این بیماری درمان شونده را به سمت لاعلاجی پیش میبرد، بی تأثیر از رفتار گرم و سرد کمیته انضباطی نیست. گاهی چنان داغ میکند که با یک خط گزارش و دو تا مصاحبه، طومار یک بازیکن یا باشگاه را درهم میپیچد و گاهی چنان یخ میزند که کمترین حرکتی را منوط به بیشترین اسناد و مدارک میکند که تا آن اسناد برسند و بررسی! شوند و نسخهشان پیچیده شود، هر شان و جایگاه اجرای حکمی، از میان رفته و اثرگذاری احکام به حداقل ممکن میرسد. البته که در این میان نقش توصیه و مراعات و مصلحت اندیشی!!! همیشه جایگاه ویژه خود را داشته و همچنان حفظ خواهد کرد. اما ته داستان این شیوه کنش انضباطی، باقی ماندن ویروس تخلف در جان فوتبال ایران خواهد بود.
پایگاه اطلاع رسانی دیارمیرزا: انتشار مطالب خبری و یادداشت های دریافتی لزوما به معنای تایید محتوای آن نیست و صرفا جهت اطلاع کاربران از فضای رسانهای منتشر میشود.
دیدگاه