به بهانه 17 مرداد؛

خبرنگاری؛ عشق و دیگر هیچ

اگر روزگاری قشر خبرنگار از صدور بی ضابطه کارت های خبرنگاری که بر اساس روابط صورت می گرفت نالان بودند، حال از خبرنگاران بی نام و نشان مجازی به ستوه آمده اند.

حدیثه فلاح کریمی:

شاید امروز خبرنگار در ذهن مردم شخصی است گستاخ با لحنی حق به جانب و میکروفن به دست که روبروی یک سلبریتی می نشیند و می پرسد: حقیقت دارد که شما طلاق گرفتید؟! اما پشت پرده چیز دیگری است.

هنوز هستند کسانیکه طبق عادت هر روز جلوی دکه های مطبوعاتی می ایستند و تیتر روزنامه ها را ورانداز می کنند. در نهایت یکی را دستچین می کنند و اول از همه نگاهی گذرا به صفحاتش می اندازند. اگر خیلی باب میل بود و به مذاقشان خوش آمد، چهار پنج مطلب را یک  خط در میان می خوانند و سر آخر …

در بهترین حالت سرنوشت روزنامه ها در کشور ما که سرانه مطالعه در آن روزانه به ۱۲ دقیقه می رسد، مبدل شدن به شیشه پاک کن است وگرنه حتی این مجال را هم نمی یابند و نزد صاحبانشان باز می گردند. امروزه اولین تصویری که از یک فرد روزنامه بدست در ذهن نقش می بندد فردیست بازنشسته با مو و محاسن سفید چراکه جوان امروزی از مطالعه گریزان است و جز به عالم مجاز دلبستگی ندارد.

از روزنامه ها بعنوان گل سر سبد رسانه های مکتوب که بگذریم، هفته نامه ها و دو هفته نامه و … سرنوشتی به مراتب غم انگیزتر دارند.

ناگفته نماند که روزنامه ها و نشریات مکتوب علیرغم همه نامهربانی ها و ناملایمات همچنان از حمایت طیف فرهیخته برخوردار هستند و مخاطبان ثابت خود را دارند.

در سال های اخیر و با گسترش فضای مجازی در ایران، رسانه های مجازی نیز به سرعت پا به میدان گذاشتند و رشد یافتند. حتی به نظر می رسد جای رسانه های مکتوب را گرفته اند. این رسانه ها با شتاب بسیاری گوی رقابت را از حریفان مکتوب خود ربودند و موفق شدند توجه نسل جوان و نوجوان گوشی به دست کشور را نیز به خود جلب کنند.

در این بین اما مصائب فضای افسار گسیخته مجازی دامن رسانه های فعال در این فضا را نیز گرفت. اگر روزگاری قشر خبرنگار از صدور بی ضابطه کارت های خبرنگاری که بر اساس روابط صورت می گرفت نالان بودند، حال از خبرنگاران بی نام و نشان مجازی به ستوه آمده اند.

گسترش شبکه های اجتماعی اگرچه بدون شک با محاسن بسیاری همراه بوده است، اما نمی توان انکار کرد که دروغ پراکنی در کنار الگوسازی های نامناسب، گسترش مدگرایی، تجاوز به حریم خصوصی و از همه مهمتر بی اعتمادی نیز از پیامدهای قابل توجه آن است.

در این شرایط آنچه بیشتر نمود پیدا می کند، عدم آگاهی مردم از رتبه بندی رسانه ها به لحاظ میزان اعتبار است. نقصانی که شاید فعالین رسانه نیز در بوجود آمدن آن بی تقصیر نیستند. این روزها در حالی شاهد رشد قارچ گونه انواع صفحات و کانال های خبری در فضای مجازی هستیم که صاحبان آن ها که از کمترین دانش تخصصی و صلاحیت حرفه ای در این زمینه برخوردار نیستند، به راحتی در حال فعالیتند و حتی موانع و دردسرهایی که پیش روی خبرنگاران حقیقی است را نیز ندارند. دردسرهایی که هزینه های بالا و در آمد ناچیز تنها گوشه ای از آن است.

شاید امروز خبرنگار در ذهن مردم شخصی است گستاخ با لحنی حق به جانب و میکروفن به دست که روبروی یک سلبریتی می نشیند و می پرسد: حقیقت دارد که شما طلاق گرفتید؟! اما پشت پرده چیز دیگری است. خبرنگار آن آقا و خانم شیک و آگهی چند صد میلیونی بگیر نیست. شخصی است که صدای مردم می شود بدون اینکه صدایش شنیده شود. چهره خندان، گریان، نا امید و امیدوار جامعه را به تصویر می کشد بدون اینکه تصویرش دیده شود. مشقت و رنج های جامعه را منکعس می کند بدون اینکه آلامش نمایان شود. حقوق اقشار مختلف جامعه را مطالبه می کند بدون اینکه به حقوقش توجه شود و یا حداقل احترام گذاشته شود. آری، خبرنگاری یعنی عشق و ایثار.

هم وطن روزنامه را که مچاله میکنی، اخبار را که بی حوصله و بی تفاوت زیر و رو میکنی کمی درنگ کن، شاید خبرنگاری به پای آن بی توقع عشق ریخته است.

پایگاه اطلاع رسانی دیارمیرزا: انتشار مطالب خبری و یادداشت های دریافتی لزوما به معنای تایید محتوای آن نیست و صرفا جهت اطلاع کاربران از فضای رسانه‌ای منتشر می‌شود.

Share