سیدرضا حسینی

نقدی بر الفبای تالشی و تاتی

اکنون وجود دو الفبا که لابد هریک نیز طرفداران خودرا خواهند داشت، نه تنها سودی عاید زبان تالشی و تاتی نمی کند، بلکه به تشتت و تفرقه هم دامن خواهد زد و این نه به صلاح تالش و تات است

چند سالی ست سخن از الفبای تالشی و تاتی زیاد بگوش می رسد. رشد فرهنگی و افزایش آفرینش های ادبی در تالش، نیاز به خط و الفبا و شیوه نگارش را بیش از هر زمانی فراروی فعالان فرهنگی تالش و تات قرار داده است. ازسالها قبل تا چند ماه پیش یک الفبای تالشی و تاتی در فضای مجازی قرار داشت که نام علی عبدلی به عنوان محقق و مولف همراه آن بود. تالیفی که هر چندگاه با اصلاحاتی اندک، به روز می شد.

اخیرا نیز الفبای دیگری در فضای مجازی قرار گرفته با نام (الفبا و دستور خط تالشی – تاتی ” همواج “) به کوشش محرم رضایتی کیشه خاله، به ویراستاری علی نصرتی که گویا به تصویب یک گروه ۲۵ نفره رسیده است. نگارنده بخشی ازاعضای آن گروه را که نام شان را آورده اند، نمی شناسم و نمی دانم تخصص آن ها در چه رشته ای ست ودر نهضت فرهنگی تالش چه جایگاهی دارند. در آن بین نام علی عبدلی تالش شناس نامور نیز دیده می شود. این مورد به نظرم عجیب آمد. بارها از خود پرسیدم: چگونه ممکن است کسی که خود صاحب ایده و ابتکار این موضوع و پدید آورنده اولین الفبا برای تالشی و تاتی ست، در جمع تدوین کنندگان الفبای دوم نیز حضور داشته است. از این رو با دکتر عبدلی تماس تلفنی برقرار کردم و نظر ایشان را در این مورد پرسیدم.

ایشان گفتند: داستان این موضوع مفصل و تلخ است. در این شرایط هر جوابی که به شما بدهم ممکن است موجب تنش و تفرقه بشود. از این رو فقط می توانم بگویم که من به موجب تصوراتی که غلط در آمد، عضو آن گروه شدم اما خیلی زود رابطه ام را با آن گروه کلا قطع کردم. چند بارهم خواهش کرده ام که نام مرا از لیست اعضاء حذف کنند. ولی تا کنون نکرده اند.

من از همین توضیح مختصر نه تنها جواب پرسشم را گرفتم بلکه کمی هم از مسایل پشت پرده با خبر شدم. حالا باید بر می گشتم به الفباهای اول و دوم ومرور محتوا و تاریخچه آن دو. از آنجایی که نگارنده درس زبان و ادبیات فارسی خوانده ولی زبان شناس نیست، خودرا مجاز به گفتگو ی تخصصی در مورد محتوای الفبا ها نمی داند. لذا فقط به ابراز دیدگاه خود در مورد کلیات و تاریخچه دو اثر مذکور بسنده می کنم.

دوسال پیش وقتی نسخه ای از الفبایی را که دکتر عبدلی بر پایه خط فارسی برای زبان تالشی و تاتی طراحی و تدوین کرده بود، دیدم، به نظرم بسیار جالب آمد و بارها به محقق مذکور آفرین گفتم. این رویداد باعث شد که مدتی به مطالعه در زمینه های مرتبط بپردازم. تا ببینم کار آقای عبدلی چه سابقه ای دارد و چقدر نوآورانه است. پس از مدتی مطالعه، چیزی که در این راستا دستگیرم شد این بود که نوشتن به زبان تالشی دست کم از دوره صفویه رایج بوده. البته منحصر به نوشتن اشعاری که امروزه بیشتر به آذری معروف است تا تالشی. مثلا اشعار شیخ صفی الدین اردبیلی،سعدالدین کشفی و غیره. اگر تاتی خلخال را هم ادامه زبان موسوم به آذری بدانیم، این تاریخچه شامل نوشتن به گویش تاتی نیز می شود.

اما از دوره قاجار اشعاری در دست است که بی هیچ تردید تالشی ست. مثلا دوبیتی های صدقی پونلی و صوفی بابالا. در این دوره هیچ نوشته ای به گویشی تاتی در دست نیست. در دوره جدید هم از اوایل دهه پنجاه، نوشتن به زبان تالشی به وسیله شادروان فرامرز مسرور وسپس تاتی و تالشی نویسی به وسیله علی عبدلی پی گرفته شد و آثار گویشی این دو شاعرو محقق برای نخستین بار به چاپ رسید.

 تا این برهه زمانی هیچ رد و نشانی از ایده و طراحی و تدوین یک الفبا بر اساس خط فارسی که مناسب زبان تالشی و تاتی باشد، دیده نمی شود. هیچ شخصی هم در این زمینه فعالیت ویژه مشخصی نکرده است. به عبارتی در تمام زمان های گذشته هرکس سروده های تالشی یا آذری یا تاتی خودرا به خط رایج فارسی برپایه سلیقه خود می نوشت.

در سال ۷۱ که نخستین نشریه تالشی با نام «ویژه تالش» به وسیله علی عبدلی راه اندازی شد، در سومین شماره آن نشریه به تاریخ ۷ فروردین ۷۳ مقاله ای به قلم ع. عبدلی منتشر شد با عنوان «زبان واحد ادبی برای تالشان» که نخستین جرقه احساس نیاز به وجود خط وشیوه نگارش برای زبان تالشی به شمار می آید. مدتی بعد عبدلی تحت تاثیر آن حس نیاز، ایده نوشتن الفبایی برپایه خط رایج فارسی رامطرح می کند و در آن زمینه به مطالعه و کسب تجربه می پردازد و باشناختی که از گویش های مختلف زبان تالشی داشت، در اواخر دهه ۷۰، نخستین نسخه الفبای مناسب برای نگارش متون تالشی و تاتی را تدوین و در مقدمه کتاب «ادبیات تات و تاالش، ۱۳۸۰ ، تهران» به چاپ می رساند.

این محقق تالش شناس که به علت داشتن کوشش گسترده در زمینه تالیف و آفرینش های ادبی مرتبط به تالش، ناگزیر هرروزه به خط و شیوه نگارشی مناسب برای نوشتن متون گویشی نیاز داشت. کاری را که از سالها پیش برای رفع این نیاز آغاز کرده بود، با جدیت پی گرفت و سر انجام در سال ۹۴ نسخه جدیدی از الفبای تالشی و تاتی خودرا در فضای مجازی منتشرکرد و آن را به وسیله موسسه تالش شناسی به بحث عمومی گذاشت.

در ست زمانی که کوشش های علی عبدلی به بار نشسته و زمان آن فرا می رسید که برای ترویج و به کارگیری الفبای ایشان، همه علاقمندان به این موضوع دست در دست هم بدهند، گروهی که بخشی از آنان دارای القاب و عناوین دانشگاهی نیزهستند، وارد میدان شده و بدون هیچ اشاره ای به پیشینه موضوع، الفبای مشابهی را منتشر کرده اند.

نگارنده در مورد اثری که دکتر عبدلی ارایه داده است وارد بحث نقد و داوری نمی شود و از ضعف و قوت آن چیزی نمی گوید ولی اذعان می کند که هرچه هست، فضل تقدم دارد.چنین اثری که حاصل کوشش چندین ساله یک محقق صاحب نام است، اگر کاستی و نقصی هم داشته باشد، که نمی شود گفت ندارد، علی القاعده باید به وسیله اشخاص متخصص و صاحب نظر با انجام نقدو بررسی علمی و منصفانه آن را اصلاح کنند و به شیوه یک گفتمان علمی و منطقی، اختلاف سلیقه ها در این زمینه را کاهش دهند تا وحدت رویه ای ایجاد شود و داستان منتج به خیرعمومی گردد. اما اتفاقی که در این پیوند افتاده است، بیانگر عکس این قضیه و بسیار تامل برانگیز است.

نخست اینکه در مقدمه الفبای جدید، تدوین دکتر رضایتی به صراحت آمده است: در تالشی و تاتی تا کنون الفبا و دستور خطی متناسب نیاز تدوین نشده است!. این نکته بس شگفت انگیز است. زیرا چگونه چند استاد دانشگاه به اتفاق گروه نسبتا زیادی از همفکران او که گویا همگی تالش و تات و از فعالان فرهنگی هستند، از وجود یک الفبای تالشی و تاتی که سالها ست تدوین شده و همه جا سخن از آن می رود،کاملا بی خبر بوده اند. یا شاید با خبر بوده اند ولی آن را دارای ارزش یا دکردن نداسته اند.

در اینجا این پرسش پیش می آید که اگر تالیفی تا آن حد بی ارزش است که شایسته نیست درمقدمه یا پیشینه یک تحقیق مشابه، اشاره ای به آن بشود، مولف آن تحقیق را چرا برای عضویت در کمیته تخصصی دعوت کرده اند. همچنین وقتی آن محقق متوجه اشتباه بودن تصورخود از هدف و نیت گروه مذکور شده و گروه را ترک کرده است، چرا نامش را در لیست اعضای گروه نوشته اند و راضی به حذف آن نمی شوند؟. مگریک محقق اعتبار خود را از تحقیقات خود نمی گیرد؟. علت چیست که اشاره به تالیف عبدلی تبرا دارد ولی استفاده از نام او تولا؟.پاسخ این پرسش ها مشخص است ولی از بیان آن می گذریم.

دکتر رضایتی در مقدمه ای که برای الفبای خود نوشته است نه تنها هیچ اشاره ای به وجود الفبای موجود، باسابقه چند ساله نکرده، به عبارتی آن را در پستوی بی اعتنایی نسبت به اخلاق علمی و حقوق مولفان و مصنفان پنهان کرده است، بلکه خیلی ظریف، مولف الفبای اول را از کنایه تحقیر آمیز در امان نگذاشته است.او به اشاره ای غیر مستقیم، ایشان را کسی دانسته که برای تدوین الفبا سواد ادبی دارد ولی سواد زبان شناسی ندارد. در حال که خوب می داند زمانی که خود هنوز دانش آموزی مدرسه رو بود، مولف الفبای اول، نخستین فرهنگ لغات تالشی و تاتی را در ایران تالیف و منتشر کرد و فرهنگ تطبیقی تالشی، تاتی و آذری ایشان هنوز از مهم ترین منابع زبان تالشی و تاتی در دنیاست.

چنان که پیشتر گفته آمد نگارنده زبان شناس نیست و مانند دکتر رضایتی در رشته زبان و ادبیات فارسی تحصیل کرده و مقدماتی از علم زبان شناسی را به عنوان واحد درسی پاس کرده است. از این رو در این زمینه قادر به تمیز الف از با هست. بر پایه همین مقدار سواد، هرچه که دو الفبای موردنظر را باهم مقابله و مقایسه کردم، دیدم الفبای دوم صرف نظر از آوردن مثال های فراوان و دادن توضیحات مربوط به بحث آیین نگارش، تفاوت بسیار ناچیزی با الفبای اول دارد و آن تفاوت ها نیز سلیقه است و هرکس می تواند به دلخواه خود آن را تغییر دهد. مثلا این که در الفبای اول گفته شده ama را باید به صورت (اَمَ) نوشت ولی در الفبای دوم گفته شده که باید آن را صورت (اَمَه) نوشت. آیا این است همهٔ دانش زبان شناسی که مولف الفبای دوم به برخورداری خود آن تاکید کرده است؟.

به نظر نگارندهمغز و رکن اصلی الفبا های موردنظر، جداول واکه ها و همخوان های آناست. بقیه مطالب، شرح و توضیح مربوط به آموزش و به کارگیری مفاد آن جدول ها ست. مقایسه جدول های الفبای دوم با جدول های الفبای اول، به روشنی نشان می دهد که جز چند اختلافات ناچیز سلیقه ای و جایگزین کردن واژه های شاهد با واژه هایی دیگر، هیچ تفاوتی با الفبای اول ندارد و در واقع یک کپی برداری است که به سبب درهم ریختن نظام الفبای اول، دچار نقص و کاستی های زیادی شده. مثلا در جدول مصوت ها ی الفبای اول، جای اغلب واج ها در آغاز، وسط، آخر و حالت تنها، در واژه مشخص شده است. ولی در الفبای دوم هفت واج از هشت واج، جایی در اول و وسط کلمه ندارند! از این رو معلوم نیست واژگانی که با آن واج ها آغاز می شوند یا در وسط خود چنان آوایی دارند، باید چگونه نوشته شوند. از این رو می توان گفت که الفبای اول در قالب الفبای دوم تخریب و معیوب هم شده است.

همچنین در الفبای دوم دو آوای خاص زبان تالشی و تاتی خلخال شناسایی شده است که در آوانگاری لاتین باید با نشانه ترکیبی آن را نوشت. آن دو عبارتند از: oa که آوایی ست مرکب از ضمه و فتحه (ـُ و ـَ) و oe که آوایی ست مرکب از ضمه و کسره (ـَ و ـِ). مولف الفبای اول برای این دوواج شناسایی و برای نوشتن آن ها، نشانه فارسی ویژه تعیین کرده است. ولی در الفبای دوم اثری از این دو واکه نیست.

با اینکه تنظیم کننده الفبای دوم و ویراستارو دیگر اعضای گروه تالشی زبانند ولی در موارد متعدد از ارایه معنی درست واژه ها ناتوان مانده اند. مثلا در جدول صامت ها واژهایی متعدد، از جمله: بجار / مزرعه، خاص / خوب، فچ / بچه وحوش، سفت / درگاه معنی شداست. در حالی که معنی این واژه ها به ترتیب عبارت است از: شالیزار، زیبا، قدکوتاه و ریزه.

ناگفته نماند ارایه معنی نادرست برای واژه های تالشی در وسعتی باورنکردنی، مشکل همیشگی دکتر رضایتی ست و در دیگر نوشته های ایشان نیز دیده می شود.

سخن پایان این است که برابرعرف دنیای علم و پژوهش وقتی یک نفر اثری پدید آورد دیگران یا به هر دلیل درباره آن چیزی نمی گویند یا اگر در آن کاستی و نقصی دیدند به صورت مستقیم یا به روش نقد و بررسی به رفع نقص آن همت می گمارند و یا اگر خودبه تالیف اثری در زمینه مورد نظر بپردازند، حتی اگربه اثرمرتبط پیشین استناد نکنند، دست کم در بخش پیشینه تحقیق اثر خود، از تالیف پیشین یاد می کنند. این رسم تنها یک شیوه علمی نیست. بلکه یک اصل اخلاقی ست که همه موظف به رعایت آن هستند. بنابراین آقای دکتر رضایتی و دوستانش، اولا نمی بایست دست جمعی بروند پرچم فاتح نخست را از قله الفبای تالشی و تاتی بکنند و دور بیندازند و پرچمی با نام و نشان خود به جایش بنشانند. دوما اگر در الفبای دکتر عبدلی کاستی و نقصی می دیدند، شایسته آن بود که به شیوه نقد سازنده، نسبت به رفع آن اهتمام ورزیده و الفبای موجودرا کامل می کردند و به کمک هم به نشرو ترویج آن می پرداختند. اما اکنون وجود دو الفبا که لابد هریک نیز طرفداران خودرا خواهند داشت، نه تنها سودی عاید زبان تالشی و تاتی نمی کند، بلکه به تشتت و تفرقه هم دامن خواهد زد و این نه به صلاح تالش و تات است و نه به نفع ارایه دهندگان الفبای دوم. بدون تردید اهل خرد و تاریخ نیز در این باره قضاوتی درست خواهد کرد.

سیدرضا حسینی

پایگاه اطلاع رسانی دیارمیرزا: انتشار مطالب خبری و یادداشت های دریافتی لزوما به معنای تایید محتوای آن نیست و صرفا جهت اطلاع کاربران از فضای رسانه‌ای منتشر می‌شود.

Share