انتخابات ۹۶; مدیریت محلی از منظر آتیهنگاری جناحهای سیاسی کشور
دو دهه انتخابات شوراهای اسلامی شهر و روستا تجربیات فراوانی را برای جناحهای سیاسی کشور به همراه داشته است و بدین ملزوم هیچ جناح سیاسی حاضر به تکرار شکست در این انتخابات راهبردی و تحمل هزینههای آینده آن نمیباشد.

انتخابات ۱۳۹۶ مدیریت محلی از منظر آتیهنگاری جناحهای سیاسی کشور
با نزدیک شدن به انتخابات شوراهای اسلامی شهر و روستا شاهد اظهارنظرهای متنوع از چهرههای تاثیرگذار در طیفهای سیاسی کشور میباشیم. از سخنان دکتر عارف ریاست فراکسیون امید مجلس شورای اسلامی در خصوص لزوم پیروزی در انتخابات مدیریت محلی در سال ۱۳۹۶ به عنوان گام بعدی فتح سنگر به سنگر؛ تا توصیه سید مرتضی نبوی عضو حزب موتلفه اسلامی مبتنی بر سرمایهگذاری اصولگرایان در انتخابات شوراهای اسلامی شهر و روستا در تقابل با هزینه دادن در انتخابات ریاست جمهوری آتی. بیگمان تفکر و تحلیل در نگرشهای نهان و آشکار این اشخاص از منظر راهبردشناسی جناح سیاسی خود در انتخابات شوراهای اسلامی شهر و روستا نیاز به توضیحی هرچند مختصر از این پدیده در تاریخ سیاسی ایران و تحولات مدیریت شهری دارد که در ذیل به آن خواهیم پرداخت.
برونسپاری امکان اداره و نظارت بر حکمرانی محلی از سوی دولت مرکزی به مردم ریشهای ۱۱۰ ساله در سیاست ایران دارد. ظهور حقوقی این مهم را میتوان در سیری تاریخی در انقلاب مشروطه، به تبع آن قانون انجمنهای ایالتی و ولایتی، و انقلاب شکوهمند اسلامی و اصول ششم و یکصدم قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران، به عنوان تبلوری از مردمسالاری دینی، مشاهده نمود. هرچند در برهههای مختلف تاریخی این حق قانونی به دلایل شرایط دوران به وزارت کشور تفویض شده بود، لیکن پس از قدرت یافتن طیف اصلاحات در خرداد ۱۳۷۶، مبتنی بر وعده توسعه سیاسی کشور، اینبار به گونهای متداوم از انتخابات شوراهای اسلامی شهر و روستا در اسفند ۱۳۷۷ و تا به امروز، شاهد نقشآفرینی مستقیم مردم در عرصه مدیریت محلی میباشیم.
فارغ از دلایل مختلف و اساسی در لزوم مشارکت موثر مردم در تمامی سطوح اداره و نظارت کشور، و به طور خاص در حکمرانی محلی، شهری و روستایی، که البته بیان آن خارج از چارچوب این مکتوب است، باید توجه نمود که در دو دهه اخیر انتخابات شوراهای اسلامی شهر و روستا علاوه بر مبنای اصلی وجودی آن، از سوی طیفهای اصلی سیاسی شامل تنوعی از راهبردها و تاکتیکهای مختلف است که در چشمانداز صفحه شطرنج سیاست کلان ملی همواره تاثیرگذار خواهد میشود.
تجربه قریب به دو دهه انتخابات شوراهای اسلامی شهر و روستا عموما نمایانگر بروز سه نگرش از سوی جناحهای سیاسی کشور میباشد. اولین راهبرد کلان معمولا از سوی طیفی ظهور میکند که قدرت مستقر در سایه کرسیهای انتخابی را در اختیار داشته باشد. این جبهه سیاسی اعم از اصولگرایان یا اصلاحطلبان، انتخابات شوراهای اسلامی شهر و روستا را به سبب امکان و فرصت بهرهمندی از قدرت تکاملی داشتهها و سرمایههای اجرایی شهرداری در مجاورت تواناییهای دولتی، شرط لازم تثبیت و بقاء خود در آینده میدانند.در باب مصداق عینی این راهبرد میتوان به انتخابات اول شوراهای اسلامی شهر تهران اشاره نمود که با توجه به قدرت اصلاحطلبان در دولت و تلاش در جهت مشارکت حداکثری مردم در آن دوران، منجر به پیروزی غالب احزابی چون کارگزاران سازندگی، مشارکت و همبستگی از طیف اصلاحطلبان گردید. هرچند سیاستزدگی بیش از حد این شورای شهر و ظهور اپوزیسیونهای درون طیفی این فرصت را در جهت تثبیت دولت مرکزی و حکومت محلی اصلاحطلب، تبدیل به تهدیدی جدی در سالهای پیشرو نمود.
دومین نگرش اساسی جناحهای سیاسی کشور در مبحث انتخابات شوراهای اسلامی شهر و روستا منطبق بر راهبرد فتح سنگر به سنگر و به عبارتی پیروزی گام به گام است. این راهبرد برخلاف توضیحات نگرش قبل، از سوی طیفی ظهور میکند که قدرت برتر را به طور عمده در اختیار خود نمیبیند و یا حتی علیرغم تحت کنترل داشتن برخی از کرسیهای مهم کشوری، جایگاه خود را شکننده میانگارند. نمود بارز ظهور این راهبرد را میتوان به برنامهریزی اصولگرایان جهت پیروزی در انتخابات شوراهای اسلامی ۱۳۸۲ و تبلور گفتمان نومحافظهکاری تحت عناوینی چون آبادگران، پایداری، یکتا و… در آینده سیاسی کشور دانست. این انتخابات سببساز اعتماد به نفس مجدد اصولگرایان در سیاست ایران، کسب پایگاههای رای مردمی جدید و متفاوت از اصلاحطلبان و تشکیل هرمی از نهادسازیهای مردمی تا لایههای پاییندست جهت به صحنه آوردن ایشان در انتخابات آینده کشور، گردید.
و اما آخرین نگرش طیفهای نقشآفرین در صحنه سیاسی کشور، که البته به زعم نگارنده میتواند در قالب یک تاکتیک در هر دو راهبرد کلان فوق نمود یابد، کادرسازی انسانی و ظهور چهرههای کمتر شناخته شده در میان مردم از سوی جبهه سیاسی خود، و کوشش جهت مطرح نمودن این افراد در قالب اعضای جدید شوراهای اسلامی شهر، شهردار و معاونین شهرداری، و در نهایت ذخیرهسازی ایشان در صورت نیاز در انتخابات آتی مجلس شورای اسلامی، ریاست جمهوری و معرفی وزرای دولت میباشد. شاخصترین مثالی که در این باب میتوان توصیف نمود مطرح شدن جناب آقای دکتر احمدینژاد و گروه منسوب به ایشان به عنوان شهردار و مدیران شهرداری تهران میباشد که پس از گذشت دو سال، نقش مهمی در پیروزی آنان در انتخابات ریاست جمهوری ۱۳۸۴، به عنوان چهرهای نه چندان شناخته شده در سطح ملی را ایفا نمود. همچنین در ادامه نیز بخشی از اعضای هیات دولت ایشان و ردههای بالای وزارتخانهها، حاصل کادرسازی صورت گرفته در آن دو سال حیاتی قدرت یافتن اصولگرایان در مدیریت شهری بود.
حال با گذری به مطالب مطروحه فوق میتوان مجددا به سخنان چهرههای شاخص جناحهای سیاسی کشور رجوع نمود و اهمیت انتخابات شوراهای اسلامی شهر و روستا را اینبار از زاویهای دیگر و از منظر نگرش طیفهای مختلف سیاسی درون نظام مقدس جمهوری اسلامی جهت نقشآفرینی در آینده سیاسی ایران بررسی کرد. بیشک دو دهه انتخابات شوراهای اسلامی شهر و روستا تجربیات فراوانی را برای جناحهای سیاسی کشور به همراه داشته است و بدین ملزوم هیچ جناح سیاسی حاضر به تکرار شکست در این انتخابات راهبردی و تحمل هزینههای آینده آن نمیباشد.
آرین مینائی
دانشجوی دکتری تخصصی شهرسازی، دانشکده هنر و معماری علوم و تحقیقات تهران و پژوهشگر حوزه تحولات مدیریت شهری ایران
پایگاه اطلاع رسانی دیارمیرزا: انتشار مطالب خبری و یادداشت های دریافتی لزوما به معنای تایید محتوای آن نیست و صرفا جهت اطلاع کاربران از فضای رسانهای منتشر میشود.
دیدگاه