«سایه» در شب «عبدالوهاب شهیدی» چه گفت؟+تصاویر
به گزارش پایگاه اطلاع رسانی دیارمیرزا شب «عبدالوهاب شهیدی» موسیقیدان و استاد برجسته آواز ایرانی به همت مجلهی بخارا و علی دهباشی برگزار شد. به نقل از ایسنا, در «شب عبدالوهاب شهیدی»امیر هوشنگ ابتهاج سمیعی(ه الف سایه) در سخنانی گفت: من چیزی ندارم که در شأن آقای شهیدی باشد. قبل از اینکه بخت آشنایی با […]
به گزارش پایگاه اطلاع رسانی دیارمیرزا شب «عبدالوهاب شهیدی» موسیقیدان و استاد برجسته آواز ایرانی به همت مجلهی بخارا و علی دهباشی برگزار شد.
به نقل از ایسنا, در «شب عبدالوهاب شهیدی»امیر هوشنگ ابتهاج سمیعی(ه الف سایه) در سخنانی گفت: من چیزی ندارم که در شأن آقای شهیدی باشد. قبل از اینکه بخت آشنایی با خود شهیدی را داشته باشم، با صدایش آشنا بودم و شیفتهی کارش شدم.
«سایه» اظهار کرد: آقای شهیدی همیشه برای من یک تصویر از آرزویی بود که من دربارهی هنرمند داشتم. با مناعت و به دور از غرضورزی. بدون حقارتهایی که ما داریم و معمولا پشت پردهی هنر پنهان میکنیم. آقای شهیدی به من امید دادند که میشود واقعا هنر خالص و ناب داشت. میتوان انسان بود. فروتن بود. مهربان بود و کار هنری شایسته هم انجام داد.
ابتهاج همچنین گفت: من دلم میخواست، اینجا اهل فن اشارهای به نوازندگی آقای شهیدی میکردند، زیرا تنها کسی بودند که عود ایرانی میزدند. این ساز همیشه خودش را با لهجهی غلیظ عربی به نوازندهها تحمیل میکرد. آقای شهیدی در کنار آوازشان مهارتی در نوازندگی عود داشتند. امشب خیلی به اختصار میگذرد. شأن شهیدی بیش از این حرفها است. او همیشه برای من عزیز بوده است.
این شاعر معاصر ادامه داد: همیشه میتوانستم بهعنوان یک هنرمند به او تکیه کنم؛ به اخلاق هنری و به اخلاق انسانیاش. او میتوانست بیش از این، سرمشق هنرمندان باشد. روزگار مساعدت نکرد. سالهای که هنوز امکان کار هنری درخشان بود، آقای شهیدی برکنار ماند. حیف. همین حالا به خودم فشار آوردم، از ایشان نپرسم که آقای شهیدی هنوز عود میزنی؟ با نوای عودت میخوانی؟ گمانم، بله، نمیشود نخواند. این بلایی را که آقای دهباشی سر من آورد، میخواهم سر آقای شهیدی بیاورم و از او بخواهم که اینجا بیاید. مرغ، مرده و زندهاش صد تومان است. این اصطلاحی هست که درست هم هست. آن صدق و صفایی که در هنر هست به هزار نیروی جوانی هم میچربد. بیایید آقای شهیدی.
دیدگاه