مرور روزنامه های صبح گیلان:

دریا در تور آلودگی،صیادان در تور مشکلات/مربیان خارجی عرق نعنا و بیدمشک بخورند!

اختصاصی پایگاه اطلاع رسانی دیارمیرزا این روزها اما صیادان می‌گویند بعد از آنکه رشته‌های تور را به خارج از آب دریا می‌کشند، می‌بینند هر چه که رشته بودند پنبه شده و مانند کف روی آب خالی است و خبری از بال‌بال زدن چند کیلو ماهی در تور نیست.

اختصاصی پایگاه اطلاع رسانی دیارمیرزا در این خبر با مرور روزنامه های سیاسی اجتماعی صبح گیلان همراه ما باشید.

گیلان امروز:دریا در تور آلودگی، صیادان در تور مشکلات
فاطمه صابری در گیلان امروز به بررسی مشکلات صید و صیادان پرداخته و در این باره نوشته است:

آسمان گیلان کمتر روزی صاف و بدون لکه‌های ابر است. پاییز هم که از راه می‌رسد صورت آسمان با ابرها پوشیده‌تر می‌شود. در چنین شرایطی عجیب نیست که در آخرین روزهای سومین ماه پاییز، رخی که آسمان انزلی از خود نشان می‌دهد مانند بیشتر روزهای پاییزی این بندر، مه‌آلود باشد.

کومه‌های ساحل طالب‌آباد انزلی حدفاصل تالاب و دریای کاسپین (فاصله بین بندر انزلی و حسن رود در ۳۵ کیلومتری رشت) این روزها بازهم به قرق صیادانی درآمده که پیش از طلوع خورشید عزم دریا می‌کنند و تا تاریک شدن هوا همان‌جا می‌مانند. می‌مانند و تور می‌ریزند، گپ می‌زنند و رشته‌های دراز حرف‌هایشان را به هم گره می‌زنند. این روزها اما صیادان می‌گویند بعد از آنکه رشته‌های تور را به خارج از آب دریا می‌کشند، می‌بینند هر چه که رشته بودند پنبه شده و مانند کف روی آب خالی است و خبری از بال‌بال زدن چند کیلو ماهی در تور نیست. ماهیانی که در گذشته‌ای نه چندان دور چند ۱۰ میلیارد تومان درآمد نصیب گیلان و ایران می‌کردند و سهم قابل توجهی در افزایش تولید ملی داشتند. صید خاویار به عنوان یکی از برندهای ایران در عرصه بین الملل هم برای تعداد زیادی از صیادان به واسطه خطر انقراض نسل و قواعد سختگیرانه صید به خاطره تبدیل شده است.

علیرضا حقی صیاد باتجربه انزلی می‌گوید سال‌ها علی‌رغم سخاوت دریا، بدترین رفتار را با این موجود داشتیم تا این روزها بر ما خشم بگیرد و تورهای ما را خالی بگذارد.

بندر، فوتبال و ماهی

بوی زُهم ماهی قبل از آنکه به کومه‌های صیادان طالب‌آباد انزلی نزدیک شوید وادارتان می‌کند که بین دم و بازدم کمی فاصله بیندازی تا مشام به بوی موجود در فضا عادت کند؛ اما از همان فاصله تورهای چند صد متری، تراکتور، لنج و قایق‌های موتوری، طناب‌های ضخیم، پلاستیک و سبدهای مخصوص جمع‌آوری ماهی پیداست. این‌ها ابزار کار «پره‌های صیادی» در طول حدود ۳۰۰ کیلومتر نوار ساحلی گیلان از آستارا تا چابکسر است. صیادان پره، تورهای ماهی گیری خود را به کمک قایق از ساحل تا عمق ۲۰ الی ۱۰۰۰ متری دریا گسترده می‌کنند و بعد از مدت‌زمانی مشخص به‌وسیله طنابی که به تور وصل شده به کمک چند صیاد تنومند یا تراکتور به سمت ساحل می‌کشند.

چند گام دیگر که در عرض ساحل برمی‌داری پرده پلاستیکی در دورنگ سفید و مشکی که نقش در ورودی یکی از کومه‌ها را بازی می‌کند قابل‌مشاهده می‌شود. پرده‌ای که نصف و نیمه کنار زده‌شده و مرد جوانی از همان‌جا زل زده به امواج سهمگین دریا یا شاید نگاهش برنوشته‌های روی تراکتور قرمز و مشکی کنار ساحل میخکوب مانده و برای چند صدمین بار آن‌ها را می‌خواند.

در فاصله نزدیک‌تر اول چکمه‌های پلاستیکی ارسلان پیداست که در فاصله نزدیک‌تر مشخص می‌شود دوخته‌شده به لباس پلاستیکی یکدستش. بعد از همه این‌ها چشمم به کلاهی می‌افتد که نصفش از پارچه و پشم و بقیه‌اش چرم است و بخشی از موهای مجعدش را پوشانده است.

برداشتن چند گام بعدی هم همهمه‌های داخل کومه را واضح‌تر می‌کند و کلمات قابل‌تشخیص هم فوتبال، ملوان، نصرت ایراندوست و سیروس محجوب است.

نپرسیده، روشن می‌شود که اکثر بندر نشینان که در زمره فوتبال دوست‌ترین مردمان ایران هستند از تیره‌روزی ملوان بندر انزلی باشگاه محبوب انزلیچی‌ها ناراحت و دلخورند. برای همین تعجب نداشت که چند روز بعد از بازی بازهم جوانی که در ورودی کومه نشسته نگاهش را از دریا بردارد و سرش را به داخل ببرد و ناباورانه بپرسد که یعنی از ۱۵ تیم جدول زورمان فقط به یک تیم رسید؟ یعنی آخرین تیم جدول در پایان نیم‌فصل شدیم؟

دقیقه‌ای بعد به ارسلان گوینده جمله می‌گویم باز جای امید باقی ست و ممکن است ملوان در نیم‌فصل دوم نتیجه بگیرد و سقوط نکند. می‌گوید سقوط هم بکند باز سرور داماش رشتی‌هاست!

کرکری بندر نشینان با مرکز نشینان گیلان مربوط به حضور دو تیم فوتبال در لیگ نیست. حتی صمیمی‌ترین دوستان رشتی و انزلیچی بارها به هم یادآوری می‌کنند که برتری واقعی از آن شهر ماست. این شوخی‌ها عمدتاً به داشته‌های فرهنگی، تاریخی و اجتماعی دو شهر اشاره دارد و هر بار ساکن یکی از دو شهر آن دیگری را به تضییع حق و غصب لقب‌ها، مانع توسعه و… متهم می‌سازد!

از وضعیت صید و دریا می‌پرسم که می‌گوید فعلاً روزگار با ما سرناسازگاری دارد چون چند روز متوالی است که دریا طوفانی است و ماهی‌های اندک دریا به عمق رفته‌اند و تورهایمان خالی‌تر از قبل شده است.

یادش نمی‌رود طعنه‌ای بزند و بگوید که مقصر رشتی‌ها هستند که تمام آلودگی‌های شهر، روستاها و رودخانه‌هایشان را ریخته‌اند در تالاب و دریای کاسپین تا ماهی‌هایمان وقتی هنوز بچه‌اند بمیرند! می‌گویم فاضلاب خانگی و صنعتی انزلی یکی از پرتراکم‌ترین و توریست پذیرترین شهرهای ایران کجا می‌ریزد و کدام شبکه تصفیه فاضلاب در این منطقه و کشورهای حاشیه دریا فعال است؟ سکوت می‌کند؛ اما فرشید مردی که می‌گوید ۴۵ ساله است تأکید می‌کند حتماً بنویس رشتی‌ها وقتی در حال برشمردن افتخاراتشان هستند یادشان باشد نام زرجوب و گوهر رود آلوده‌ترین رودخانه‌های جهان را هم از قلم نیندازند. رودخانه‌هایی که به قول فرشید به خاطر انتقال حجم عظیم فاضلاب خام صنعتی و خانگی باعث بدبختی صیادان شده است.

۷/۸ نفری که دورمان جمع شده‌اند به مزه‌پراکنی همکارشان می‌خندند و کمی بعد وقتی از کار طاقت‌فرسا، دستمزد اندک روزانه، وضعیت نامشخص بیمه و دریای بی ماهی می‌گویند یادشان می‌رود که من از ماشین پلاک ایران ۴۶ پیاده شده‌ام!
متن کامل گزارش در روزنامه گیلان امروز آمده است.
img_54bd3a44a747a

سوال جواب:مربیای خارجی عرق نعنا و عرق بیدمشک بخورند!

در ستون کلاغ خبرچین سوال جواب آمده است:کلاغ ما میگه حتما شنیدین که کمیته نظارت بر مربیای خارجی اعلام کرده که چون «کرانچار» مشروب مینوشیده صلاحیت سرمربیگری در تیم امید ایران رو نداره! کلاغ خبرچین ما میگه به دو دلیل از این ماجرا ناراحتم؛ اول اینکه اگر فردی مشروب می نوشه شما نباید بوق دستتون بگیرین و توی کوچه و خیابون داد و هوار راه بندازی و آبروی طرف رو ببری! دوما مگه بقیه «مربیای غیر مسلمون خارجی »که به ایران اومدن یا در ایران هستن در تمام عمرشون عرق نعنا و عرق بیدمشک خوردند و حداکثر خلافشون یخ در بهشت آبلیمویی بوده؟! … بابا جان چرا کاری می کنین که باعث خنده خاص و عام بشیم؟! گیریم یکی رو نمی خواین … چرا به خودش نمی گین و آبروشو می برین؟!

پیامک های نامرتبط!
اکبر محبوبی فر در ستون چند لحظه زندگی و در صفحه آخر سوال جواب نوشت:
بسیاری از ما ممکن است در مسایل مختلف اجتماعی تفکرات متفاوت داشته باشیم، اما اکثر ما در استفاده از تلفن همراه اتفاق نظر داریم چون وسیله ای است که ارتباطات را آسان می سازد لیکن امروز قصد دارم به هیچ عنوان از این پدیده جدید استفاده نکنم، آیا به عقیده شما در انجام این کار موفق خواهم شد؟ البته شاید موفق نشوم چون آنقدر به این ابزار مدرن عادت کرده ام که اگر دور از دسترس باشد انگار از جهان پیرامون خود بی خبر مانده ام!
باور بفرمایید اهل پیامک و پیامک بازی نیستم اما پیامک های انبوهی که برای همه ارسال می شود مدتهاست راحتم نمی گذارند! مطالب ارسالی همراه اول گاهی سوال برانگیز هستند به عنوان مثال می خواهید بدانید چگونه یک ماست فروش میلیاردر شد، به فلان شماره پیامک بفرستید، مطالب گوناگون است هر پیامک صد تومان! چند دقیقه بعد پیامک دوم و با تک زنگ موبایل گوشی را بر می دارم و می خوانم فال حافظ زده ایم شما اهل شوخی و مزاح هستید، طنزهای فراوان هر پیامک ۵۰ تومان!
بعضی از پیام ها که در شمارش چند میلیونی است برای همه فرستاده می شود اشاره به چند نکته در ارتباط با انتخاب همسر و شیوه همسرداری است، نمی دانم به چه کسی باید بگویم آقا جان، پدر جان به شرایط زندگی و خصوصیات آدم ها توجه داشته باشید، نوجوانی که در مقطع راهنمایی در حال تحصیل است و هنوز چیزی از زندگی نمی داند چه ارتباطی با موضوع همسرداری و رازهای پنهان زندگی خواهد داشت و این چه نوع فرهنگ سازی است؟ آخرین پیامک همراه اول بدین مضمون است سیستم در حال ارتقا به نسل های ۳و ۴ است، قدردان صبر و شکیبایی شما بابت مشکلات مقطعی شبکه هستیم و بی گمان این نیز چند لحظه از زندگیست!

نهضت آسفالت یا سیاه نمایی!
در ستون تلفن های مردمی سوال جواب نیز از قول یک شهروند نوشته شده است:سلام، می خواستم در خصوص آسفالتی که شهرداری رشت قبل از بارش برف هفته اخیر در سطح شهر انجام داده بود، نکته ای را یادآور شوم و اینکه با این لکه گیری و پر کردن چاله و چوله های معابر و کوچه ها آقایان فقط پول شهرداری را حیف و میل می فرمایید و اگر توجه بفرمایید آسفالت ها همه شکسته و از بین رفته و دوباره آش همان و کاسه همان شده! به آقایون متخصص شهرداری بفرمایید شما که قرار بود با نهضت آسفالت مشکلات لکه گیری و چاله و چوله های خیابان ها را حل کنید چرا این شکلی آسفالت کردید و خیلی زود همه چیز به حالت اول خود در آمد؟!

ماجرای بودجه و آلودگی برنج های خارجی!

ستون بی منظور سوال جواب در شماره امروز این روزنامه به ماجرای واردات برنج هندی و نطق نماینده لنگرود پرداخته بود.رضا صبوری در این باره نوشت:

این که نماینده ای گفته: برنج های خارجی آلوده می باشد حرف درستی است و از آن درست تر این که مسوولی پاسخ داده که مردم نگران نباشن، اگر بیمار شدید ما یک درصد در بودجه به این امر اختصاص داده ایم! فقط آنچه در این میان نگران کننده است نحوه اجرایی کردن این مسئله می باشد؛ یعنی هر کس که مریض شد مثلا خدای ناکرده سرطان گرفت، می تواند به وزارت بهداشت و یا هر نهاد متولی دیگر مراجعه کند و سهم خود را از آن یک درصد بگیرد؟ و احتمالا مسوول مربوطه بعد از پرداخت سهم بیمار خواهد گفت؛ این فلان مقدار سهم شما، حالا با خیال راحت بروید بمیرید ! یا اگر کسی بعد از استفاده از برنج های آلوده استاندارد اجل مهلت استفاده از حق یک درصدی را هم نداد، ورثه او می توانند حق المرگ او را بگیرند؟ ممکن است بیماران بر اساس درصد استفاده از این نوع برنج ها خوشه بندی شوند یا برای رفاه حال اقشار آسیب پذیر (عین رایانه) به همه تعلق خواهد گرفت؟ پیشنهاد ننه جان ما در همین راستا این که چون مردم عادت کرده اند هر ماه پولی به حسابشان ریخته شود، عین یارانه ها، این پول نیز به حساب مردم بیمار واریز شود تا با قطع احتمالی یارانه ها مردم دچار افسردگی نگردند!

برنج خارجی و خوب و اعلا /شده انبار در هر جای گیلان
شود وارد کمی گز یا که زیره /به شهر اصفهان و شهر کرمان

s-j
نسیم:آب گوارای سرچشمه های قله درفک، هدیه دولت به گیلانیان

نسیم به افتتاح سد آیت الله بهجت همزمان با ورود معاون اول رییس جمهور به گیلان اشاره کرده و در این باره نوشته است:آب سد آیت الله بهجت، ارمغان سرچشمه های قله درفک و هدیه دولت تدبیر و امید به شهروندان گیلانی است که فردا (سه شنبه) با حضور معاون اول رییس جمهوری ، وزیر نیرو و سایر مسوولان بلندپایه کشوری به طور رسمی افتتاح می شود.

آب سرچشمه های دامنه های کوهستانی و جنگلی قله درفک از طریق چهار رودخانه سرشاخه سی سر از ارتفاعات شمال غربی کاسه درفک، رودخانه کله چوله، رودخانه دیلمده از روستای شاه شهیدان و ارتفاعات جنگلی پشت دیلمان و رودخانه خشکرود از چند چشمه پر آب می جوشد و به داخل سد آیت الله بهجت هدایت می شود.

پیوستن این رودخانه ها و ده ها رودخانه کوچک در محلی به نام دوآبان که هم اکنون محل سد واقع شده، زیلکی رودخان را تشکیل می دهند.

براساس اطلاعات محلی؛ بیش از ۱۵۰ چشمه از برکت وجود جنگل های انبوه از مخازن زیرزمینی صخره ای از دل جنگل های این مناطق به بیرون جاری می شوند و مسیرهای طولانی را طی می کنند تا به عنوان منابع پاک، آب شرب شهروندان گیلانی را تامین کنند.

جنگل های انبوه و زیبا و پر باران حاشیه اطراف درفک، ذخیره گاه اصلی آب این چشمه ها بشمار می روند تا این جویبارها سرمایه بی بدیل و کالای باارزش را به مردمان شهرنشین ارزانی دارند.

تاکنون تنها منبع تامین آب شهرهای رشت، انزلی و خمام از سدمنجیل که از رودخانه های شاهرود و قزل اوزن که سرچشمه های آن از هشت استان کشور می گذرد، و آب بقیه شهرها نیز از چاه های عمیق تامین می شده است.

عملیات ساخت سد آیت الله بهجت در تابستان ۱۳۸۳ آغاز شد و هم اکنون با ظرفیت ۱۶۵میلیون مترمکعب ذخیره آب، یکی از منابع مطمئن و با کیفی آب های کشور را تشکیل می دهد.

nas moentitled  gotitledPag19

Share