خزر، دریایی که همه آن را آلوده میکنند
خزر، دریایی که همه آن را آلوده میکنند چندی پیش یادداشتی را در یکی از سایتهای خبری- تحلیلی با عنوان «خزر، دریایی که همه آن را میخواهند» خواندم که نگارنده آن به خوبی از عهده پوشش جوانب مختلف موضوع برآمده بود. بنده در اینجا سعی خواهم کرد بخشی از آن را برجستهتر کنم که آن […]
خزر، دریایی که همه آن را آلوده میکنند
چندی پیش یادداشتی را در یکی از سایتهای خبری- تحلیلی با عنوان «خزر، دریایی که همه آن را میخواهند» خواندم که نگارنده آن به خوبی از عهده پوشش جوانب مختلف موضوع برآمده بود. بنده در اینجا سعی خواهم کرد بخشی از آن را برجستهتر کنم که آن معضلات زیست محیطی و در خطر انقراض قرارگرفتن گونههایی خاص از جانوران و گیاهان بزرگترین دریاچه جهان است.
در بیشتر کشورها مخصوصا کشورهای توسعه یافته، حفاظت از محیط زیست یکی از مهمترین دغدغههای مردم و مسئولین است و بیشتر برنامههای اقتصادی و زیر ساختی، پیوست زیست محیطی دارند، برای نمونه در صورت انجام ساخت و ساز جدید در کشور انگلستان اولین قدم، بررسیهای زیست محیطی خواهد بود که با این ساخت، برای گونههای گیاهی و جانوری خاص منطقه مشکلی ایجاد نگردد و نمونه بارز اهمیت محیط زیست، ویلای پر زرق و برق تاجر عرب در یکی از سواحل توریستی انگلستان بود که بدون موافقت زیست محیطی و به دلیل نفوذ سیاسی مجوز ساخت گرفته بود که به حکم دادگاه تخریب شد.
با گشت و گذاری در سواحل دریای خزر در فصول گرم سال که مردم کشور ما برای تنی به آب زدن و تفریح و سیاحت، سواحل شمالی را انتخاب میکنند، خزر را خستهتر از هر زمانی میبینید. متأسفانه کیسههای پلاستیکی رها شده در کنار ساحل با موجهای بلند به داخل آب کشیده میشوند که با یک جستجوی ساده در اینترنت، عکسهای مختلفی از پرندگان دریایی را میتوان دید که به دلیل گرفتار شدن در کیسههای پلاستیکی، به کام مرگ کشیده شدهاند و یا ماهیانی با سر بزرگ و بدنه کوچک که با گرفتار شدن در نخها و زبالههای انسانساز، درست رشد نکردهاند.
استفاده بیبرنامه و بدون ساز و کار درست از خطوط ساحلی، احداث پالاژهای متعدد در بیشتر نقاط ساحلی که از هیچ قاعده خاصی پیروی نمیکنند، ماهیگیریهای خارج از فصل مجاز و بیش از همه، پروژههای نفتی که در دهههای اخیر در این پهنه بزرگ آبی شروع به فعالیت کردهاند، از مهمترین دلایل آلودگی کاسپین، این بانوی پیر شمال است.
در کنار برنامههایی برای توسعه پایدار و بقای گونههای جانوری و گیاهی این دریاچه، به دلیل عدم توجه مناسب از طرف پنج کشور حاشیه دریای خزر و به عبارتی الزامآور نبودن معاهدات فیمابین و درگیریهای سیاسی کشورهای تازه استقلال یافته حاشیه نشین، مکانیزمهای درستی برای حفاظت از این دریاچه مهم و حیاتی اندیشیده نشده است و جز مواردی بسیار نادر فعالیت مهمی از طرف کشورهای همسایه برای سالم نگه داشتن آن صورت نگرفته است.
پروژه نفتی شاه دنیز که ایران تنها ده درصد از آن سهام دارد و شرکت BP معروف که فاجعه نفتی خلیج مکزیک را رقم زد، شرکت اجرا کننده طرح است. فعالان حوزه انرژی نیک میدانند که این شرکت بیتوجهترین شرکت نفتی دنیا به دغدغههای زیست محیطی است و شعار مدیران این شرکت، جبران خسارات وارد شده به زندگی مردم و همچنین جبران خسارات معنوی، از طریق پرداخت پول به دولتهای کشور آنها است.
ارمغان پروژههای نفتی در هر سکوی نفتی، بیش از همه آلودگی شعاع مشخصی در اطراف آن است و همچنین عبور لوله انتقال انرژی به روسیه از سکوهای شاه دنیز، خسارات اجتنابناپذیری بر موجودات دریایی خصوصا گیاهان بستر دریا خواهد داشت که نمیتوان از آن به آسانی چشم پوشی کرد. افزایش میزان گازهای گلخانهای ناشی از فعالیت ماشینآلات و ادوات کشف و استخراج انرژی، از یک طرف موجب برهم خوردن تعادل هوا و راه افتادن سیلهای زیادی میشود و از طرفی دیگر به آلودگی هوای سواحل خزر میانجامد.
برداشت مساحت ۸۵ کیلومتری از خاک کف دریا علاوه بر تخریب فلورا و فیونای گسترده، موجب ضعیف شدن خاک و برهم خوردن اکوسیستم آن منطقه از دریا میگردد و همچنین محل زندگی بسیاری از حیوانات را برهم میزند و در کنار تمام این خسارات، در همان مکان بر روی گیاهان اطراف سواحل خزر نیز اثر سویی دارد.
یکی از تئوریهای مطرح شده در آمریکا در زمان فاجعه انفجار لوله انتقال نفت، ورشکستگی احتمالی دولت اوباما بود که پس از سرازیر شدن لکههای بزرگ نفتی به ساحل و بیکار شدن بیش از سه هزار ماهیگیر و فروشنده و کم شدن در آمد هتل داران کسبه منطقه که از تعدد گردشگران و صنعت توریسم امرارمعاش میکردند و واریز مبلغ قابل توجهی به حساب دولت آمریکا از محل ضمانت بانکی که آن غول نفتی در نزد خزانه داری آمریکا قرار داده بود، فقط محیط زیست و مردم عادی بودند که نقش بازنده را داشتند.
پروژه شاه دنیز که در نزدیکی آذربایجان واقع شده است، یکی از پروژههای بزرگ نفتی در دریای خزر است که با همکاری تمامی کشورهای حوزه دریاچه آغاز شده است و متأسفانه بررسیهای زیست محیطی آن توسط شرکت BP انجام شده است که سابقه خوبی در این زمینه از خود به جا نگذاشته است. بهتر است ایران از آنجایی که کمترین سود را از این پروژه میبرد، نسبت به دغدغه های زیست محیطی این پروژه، حساسیت بیشتری به خرج داده و از فاجعه احتمالی حتی اگر احتمال آن خیلی کم باشد، جلوگیری نماید. اگرچه سال گذشته یکی از روزنامههای جمهوری آذربایجان از مشاهده لکههای نفتی در سواحل آذربایجان خبر داده بودند که با تدابیر شدید امنیتی دولت علی اف، پرداختن به این موضوع بایکوت رسانهای شد.
پس از ارومیه که گرد بیتوجهی سالیان دراز بر روی آن نشسته و دریاچه نمکین ما را بینمک کرده و سبب گردیده تا امروز منتظر طوفان نمک در منطقه باشیم، اکنون نوبت خزر است تا با پراکندن گرد غفلت بر روی آن بعد از سالیان نه چندان دراز، افسوس و ای کاش در رسانهها نقاشی کنیم و نقشهای خدا ساخته را برهم زنیم و نقش ایوان بچسبیم در جایی که خانه را از پای بست ویران کردهایم و طبع و قلم را خرج دریغها و افسوس نماییم. اما امروز که همت ملی برای نجات دریاچه ارومیه فراگیر شده است، خصوصا رسانهها و سایتهای خبری در این زمینه حق مطلب را به خوبی به جا آوردهاند، بهتر است خزر خسته از ناملایمات و غرق در مناقشات سیاسی را نیز دریابند و با فعال شدن سازمانهای مردم نهاد در پیرامون این گنج پیر، آن را از دست سیاسیونی که به دنبال ایجاد پایگاههای نظامی در سواحل این دریاچه هستند، نجات دهیم.
سام سکوتی بداغ
پایگاه اطلاع رسانی دیارمیرزا: انتشار مطالب خبری و یادداشت های دریافتی لزوما به معنای تایید محتوای آن نیست و صرفا جهت اطلاع کاربران از فضای رسانهای منتشر میشود.
دیدگاه