از نسخه پزشک تا داروخانه؛ راهی پرهزینه و بیسرانجام
مردم زیر فشار مشکلات اقتصادی خم شدهاند؛ نمیتوان از آنان خواست برای زنده ماندن هم در صف بایستند. این روزها «صف دارو»، نه صف درمان که صف انتظار مرگ است.
به گزارش پایگاه اطلاع رسانی دیارمیرزا، انوشیروان مباشرامینی در یادداشتی نوشت:
عصر یک روز پاییزی، باران آرامی در رشت میبارد. در داروخانهای شلوغ، زنی میانسال پس از دو ساعت انتظار بالاخره نوبتش میرسد. نسخهای قطور در دست دارد؛ داروهایی حیاتی برای ادامه درمان فرزند بیمارش. متصدی داروخانه سری تکان میدهد و میگوید: «دارو کامل موجود نیست، فقط نصفش را میتوانم بدهم.» زن مضطرب میپرسد: «بقیهاش چه میشود؟» و جواب میشنود: «باید صبر کنید تا سهمیه بعدی برسد.» وقتی فیش پرداخت را به دستش میدهند، عدد میلیونی او را شوکه میکند. با صدایی لرزان میپرسد: «مگر بیمه تکمیلی ندارم؟» و پاسخ سرد است: «این داروها مشمول بیمه نیست، باید آزاد حساب کنید.»
این تصویر برای بسیاری از بیماران تکراری است؛ روایتی تلخ از واقعیت هر روزه داروخانهها. بیماران خاص، از مبتلایان به سرطان و اماس تا تالاسمی، بیش از همه درگیر این چرخهاند. داروهایی که باید دقیق و منظم مصرف شوند یا پیدا نمیشوند، یا ناقص به دستشان میرسد. تأخیر در درمان یعنی به خطر افتادن جان هزاران بیمار.
مشکل دیگر، هزینههای سرسامآور داروهاست. حتی وقتی دارو یافت میشود، اغلب تحت پوشش بیمه نیست یا بیمه تنها بخش اندکی را تقبل میکند. بیمههای تکمیلی هم معمولاً پاسخگو نیستند. نتیجه روشن است: خانوادهها برای زنده ماندن مجبورند هزینههای میلیونی بپردازند؛ رقمی که از توان اکثریت مردم خارج است.
از سوی دیگر، توزیع دارو منصفانه نیست. بیشتر داروهای حیاتی در چند داروخانه خاص متمرکز است. بیماران از شهرها و روستاهای دور میآیند و ساعتها در صف میمانند. برای بیماری ناتوان، خودِ ایستادن در صف یک رنج مضاعف است.
افزون بر این، برخی پزشکان داروهایی تجویز میکنند که تنها در داروخانههای مشخص یافت میشود؛ داروهایی گرانقیمت و اغلب خارج از پوشش بیمه. این وضعیت، ذهن بیماران را نسبت به سلامت زنجیره دارو پر از تردید کرده است. همزمان، کیفیت بخشی از تولیدات داخلی نیز نگرانی دیگری است. بسیاری از بیماران گفتهاند که اثرگذاری داروی ایرانی با نمونه خارجی قابل مقایسه نیست. برای نمونه، داروی «اینترفرون» برای اماس یا «ریتوکسیماب» برای سرطان خون، در نسخه داخلی بازدهی پایینتری دارد. اما وقتی نمونه خارجی کمیاب و چندین برابر گران است، بیماران ناچارند به داروی بیکیفیتتر تن بدهند.
دارو کالا نیست؛ ادامه حیات است. وقتی دارو کمیاب، گران یا بیاثر شود، سلامت جامعه مستقیماً تهدید میشود. امروز بیش از هر زمان نیاز به اصلاحات فوری داریم: شفافسازی زنجیره نسخهنویسی، توزیع عادلانه دارو، گسترش واقعی پوشش بیمه و ارتقای کیفیت تولید داخلی.
مردم زیر فشار مشکلات اقتصادی خم شدهاند؛ نمیتوان از آنان خواست برای زنده ماندن هم در صف بایستند. این روزها «صف دارو»، نه صف درمان که صف انتظار مرگ است.
دیدگاه