سام سکوتی

کلافگی شما را به کجا پرت می‌کند؟

کلافگی شما را به کجا پرت می‌کند؟ دل من دیر زمانیست که وقتی هوایش ابری و پنجره هایش بسته می‌شود و مهر کلافه گی بر پیشانی‌اش می‌نشیند و بی‌سر و سامانی فکر و پریشانی خود خواسته به سراغش می‌آید، به سوی کتاب می‌رود و مخصوصا شعر، مهمان ذهن خوره سازم می‌شود. بسیار مشتاقم که بدانم […]

کلافگی شما را به کجا پرت می‌کند؟
sokotiدل من دیر زمانیست که وقتی هوایش ابری و پنجره هایش بسته می‌شود و مهر کلافه گی بر پیشانی‌اش می‌نشیند و بی‌سر و سامانی فکر و پریشانی خود خواسته به سراغش می‌آید، به سوی کتاب می‌رود و مخصوصا شعر، مهمان ذهن خوره سازم می‌شود.
بسیار مشتاقم که بدانم صاحبان مشاغل و حرف دیگر در زمان میزبانی از این مهمان ناخوانده، دست در دست چه چیز و یا به دامان چه کس دست می‌یازند و نفحات چه کسی آرامش بخش دل و جانشان می‌شود.
در دوران ابتدایی و از کتاب فارسی دوست داشتنی آن دوران یاد گرفتیم که کتاب یار مهربان است ولی هر روز که بزرگتر می‌شدیم، دوستی‌هایمان کمرنگ‌تر می‌شد تا جایی که امروز سرانه مطالعه در کشورمان بسیار پایین‌تر از میانگین جهانی آن است و فرزندان ما رابطه خیلی دوستانه‌ای با یار مهربان ندارند.
در فرهنگ ما و در گذشته‌های دور، در صورت کلافه گی، تیر و کمان بر می‌داشتند و سوار بر اسب در دل جنگل‌هایی که دیگر نشان چندانی از آنها نمانده است، می‌تاختند تا باد آنچه را که آزارشان می‌داد با خود ببرد و همچنین غم‌های خود را در تیر می‌کردند و به دور دست ها گسیل می‌داشتند.
اما امروز همه چیز درونی شده است، غم‌ها درونی شده‌اند و جوانان به جای بازی‌های نشاط آور و تحرک بخش، سر در گوشی‌ها و تبلت‌های خود دارند، خلاقیت جای خود را به تن پروری داده است و برای استفاده کردن از ماهیچه‌ها و تکان دادن آنها، تردمیل لازم است در حالی که در گذشته فوتبال، والیبال و وسطی بدن‌ها را ورزیده می‌کرد. در گذشته‌های نه چندان دور، گردو بازی و گذشتن از پل‌های چوپی عامل تمرکز بودند که امروزه دارت، جای آنها را گرفته است.
در کنار دلتنگی‌های فوق، مشتاقم بدانم که مشاغل و پیشه‌های مختلف در سیر تطور تاریخی خود، چه تغییراتی کرده‌اند و کلافه گی امروزشان آنها را به سمت چه چیزی سوق می‌دهد. آیا مکانیک، بازی‌های کامپیوتری ماشین را انتخاب می‌کند و ماشین شما در تعمیرگاه‌های مجاز منتظر سرویس می‌ماند؟ و یا پزشک به سریال پزشک دهکده سر می‌زند و مردم ده در انتظار پزشک می‌مانند؟ رفتگران شهرداری که دیگر پرنده‌ای نمانده است تا به آوازشان گوش دهد، چه می‌کنند؟ مدیر محیط زیست سوار بر ماشین در هوای آزاد ییلاقات چرخ می‌زند و شکارچیان نیز آزادانه، آزادی را از پرندگان و حیوانات سلب می‌کنند؟ و خیلی از نمی‌دانم های دیگر که اصلا نمی‌دانم فقط منم که نمی‌دانم یا آنهایی که باید بدانند هم نمی‌دانند؟!

سام سکوتی بداغ
پایگاه اطلاع رسانی دیارمیرزا: انتشار مطالب خبری و یادداشت های دریافتی لزوما به معنای تایید محتوای آن نیست و صرفا جهت اطلاع کاربران از فضای رسانه‌ای منتشر می‌شود.

Share