اختلاف در خانواده هاشمی؛

پاسخ کنایه آمیز فائزه هاشمی به برادرش | این بار یاسر به «فائزه» نامه نوشت

فائزه هاشمی در نامه ای پاسخ انتقادات برادرش را داد و گفت: به او حق می دهم چون برای خودش آینده ای ترسیم کرده و دنبال حذف موانع است.

به گزارش پایگاه اطلاع رسانی دیارمیرزا،  فائزه هاشمی در نامه‌ای سرگشاده پاسخ انتقادات برادرش محسن به مصاحبه‌اش را داد. در این نامه آمده است؛

پیروی گفتگوی اینجانب با انصاف نیوز و جنجال ایجاد شده، لازم می‌دانم ضمن احترام به منتقدین محترم و نا محترم و دروغگو و قدردانی و سپاس از حامیان شجاع و حامیان ساکت، نکاتی را به شرح زیر بیان نمایم:

۱- از نامه محسن خوشحال شدم، سبب راحتی هم او و هم من گردید. چنین چیزی را بارها خواسته بودم و این اقدام اول او نبود.

۲- به او حق می‌دهم چون برای خودش آینده‌ای ترسیم کرده و دنبال حذف موانع است.

۳- اگر مسایل شخصی انگیزه‌ای برای مشی من بود آیا عقل سلیم حکم نمی‌کند که از ۳۰ سال گذشته تاکنون ساکت و در امنیت باشم و از منافع نزدیکی به قدرت بهتر و بیشتر بهره‌مند شوم؟

۴- مابقی زیاده گویی بود که بنای ورود به آن را ندارم.

۵- «رأی ندادن به ترامپ اگر آمریکایی بودم» به دلیل چهره خطرناک ترامپ است.

۶- چرا «برای ایران او را ترجیح می‌دادم»، چون بخش‌هایی و افرادی خطرناکتر از ترامپ در قلدری وعدم پایبندی به اصول و قواعد و مقررات با عملکرد و بعضا” سیاست‌های نادرست، کشور را در سراشیبی ناکارآمدی ها، سوء مدیریت ها، بی‌کفایتی ها، دگم اندیشی‌ها و حتی گاهی تا مرز تلاشی پیش برده اند، به مطالبات عمومی نه تنها توجهی ندارند، بلکه در خاموش کردن آن از هم سبقت می‌گیرند.

۷- حفظ اصل انقلاب و اصل نظام ایجاب می‌کند از تذکر و تلاش باز نایستیم و از هر چیزی که برگشت به اهداف انقلاب از این مسیر اشتباه را ممکن می‌کند استقبال کنیم اگر دغدغه ما توسعه کشور، حقوق مردم، آزادی و دموکراسی است و نه بقا.

۸- شاهد انحرافات بسیار عمیق‌تر از انحراف ایجاد شده توسط آقای احمدی نژاد در این دوران هستیم که وظیفه تک تک ما را از دوران آقای هاشمی سنگین‌تر می‌کند.

۹- اگر هر فرد آزاده و بدون خشم و غضب و وابستگی و منافع و بدور از احساسات، گوش شنوا و دقت نظری داشته باشد، که کمتر این ویژگی را داریم، متوجه گفتار اینجانب مبنی بر تغییر سیاست‌ها وعملکرد‌ها به منظور برگشت به اصل نظام و اهداف انقلاب و منافع جامعه می‌گردد و در می‌یابد که بنده حقیر از همه دلواپسان و ناقدین و اهانت کنندگان و دروغگویان در دو جریان اصولگرایی و اصلاح طلبی در این مسیر دلسوزتر و جدی ترم، هزینه‌های زیادی داده و ابایی از دادن هزینه بیشتر و قربانی شدن در این راه نیز ندارم.

۱۰- منتقدینی که واویلا برای معیشت مردم براه انداخته اند، آیا خطاب شعارها و رفتارها در صدها صحنه اعتراضی، تحصن، اعتصاب و تجمعات اقشار مختلف حداقل در سه سال اخیر را نشنیدند و ندیدند که متوجه مدیران و مسئولان در داخل بود؟ به نظر می‌رسد درک مردم با تمامی مشکلات از خواص بیشتر است.

۱۱- کسانی بایستی عذر خواهی کنند که کم یا زیاد، مستقیم یا غیر مستقیم، با منافع یا بی‌منافع، با درک و یا از روی نا آگاهی همراه جریانی می‌شوند که به بن بست رساندن مطالبات عمومی و اصلاحات، نابود کردن منافع ملی، تضییع حقوق مردم، انحراف جدی از اهداف انقلاب، فاصله گرفتن از اسلام واقعی را برای حفظ خود به جای حفظ نظام سالهاست دنبال می‌کنند.

۱۲- به امید روزی که همه ما ایرانیان زبان و دلمان یکی شود و بدون استفاده ابزاری از دیگران، جنم و مایه برای هر گونه اقدامی را شخصا” داشته باشیم.

این بار یاسر به «فائزه» نامه نوشت؛ نقد جدی دارم اما…

پس از محسن این بار یاسر در واکنش به سخنان فائزه هاشمی به او نامه نوشت.

خواهرم فائزه؛ اول بگویم که حرف‌های تو و نامه محسن، خاطرات جمعه‌های عزیزی را به یادم آورد که همه در منزل پدر جمع می‌شدیم و داغ‌ترین بحث‌ها را داشتیم و حسن ختام، حرف‌های پدر بود که وقتی ناصبری‌های ما را می‌شنید و می‌دید، با بیان اتفاقاتی از تاریخ اسلام، «انّ الله مع الصابرین» را در جام جانمان می‌ریخت.

اگرچه به آن بخش از سخنن منتشره‌ی اخیرت در فضای مجازی نقد جدی دارم، اما این‌گونه اظهارنظرهاست که به آزادی بیان معنا می‌بخشد که دست بر قضا هم‌زمان با انتشار مصاحبه‌ات به‌عنوان یک شخص حقیقی در شبکه‌های مجازی، یک نفر با شخصیت حقوقی در شبکه قرآن صداوسیما، از چشم‌باز کردن یک میت در غسالخانه گفت و آن را معجزه اولیا الله خواند که البته حرف‌های تو آتش تخریبی سابق را زنده کرد و حرف‌های آن امام‌جمعه، آتش در نیزار اعتقادات مردم و باور‌های جوانان بود.‌
نمی‌دانم کامنت‌های ذیل مصاحبه خود و نامه محسن را دیدی یا نه که هر چه بیشتر می‌خوانم، نگرانی‌ام برای ایران عزیز دوچندان می‌شود که بعضی‌ها – البته با قیاس مع‌الفارق – دوره‌های متعدد تاریخ ایران را یادآوری کرده‌اند که وقتی تصمیم سازان و تصمیم گیران، چشم از حقایق تلخ بستند و دل به شیرینی خرافات بستند، مردم از سر ناچاری چشم‌به‌راه بیگانگان نشستند که اگر از ظلم مغ‌های زرتشتی در سال‌های آخر ساسانیان و بعد‌ها حمله مغولانه چنگیز بگذریم، نمی‌توانیم از حمله عثمانیان به ایران بگذریم که دقیقاً وقتی اتفاق افتاد که بدعت‌ها و خرافات تشیّع صفوی، تعالیم آسمانی تشیّع علوی را کمرنگ کرد و نتیجه آن شد که محمود افغان، در جنگی که شبیه یک پیاده‌روی بود، ایران را فتح و جنایاتی در اصفهان کرد که تاریخ از بازنشر آن شرم دارد. چرا به تاریخ دور برویم؟ همین ۱۷۰ سال پیش، امیرکبیر گرفتار معجزه سازی‌های ائمه جمعه تهران و تبریز شد و در راه مبارزه با بدعت‌ها سرانجام به شهادت رسید که اولی برای «امین السلطان ها» شهادت دروغ می‌داد و معصومیت می‌تراشید و دومی با گاوی که از دست قصاب گریخته، معجزه‌ای ساخته بود که «فلان کور بینا شد، فلان گنگ به زبان آمد و فلان لنگ پا گرفت.» (شاهزاده نادر میرزا، تاریخ و جغرافیای دارالسلطنه تبریز، تصحیح غلامرضا طباطبایی مجد، صفحه ۱۱۱)

کیست که ایرانی اصیل و مسلمان واقعی باشد و از بلایایی که در سایه قدیس سازی‌ها بر سر اسلام و ایران آمده، دل پرخونی نداشته باشد؟! شگفتا که موحدین راستین و دوستداران ایران، بی‌آنکه چشم به ناجی بیگانه بدوزند، یک آرزوی واحد و تلاش برای برآورده شدن آن آرمان داشتند و دارند که همانا آگاهی مردم است و نوشته‌ام را با سخنانی از آیت‌الله هاشمی رفسنجانی در دیدار با اعضای انجمن فرهنگ و سیاست دانشگاه شیراز به پایان می‌برم که «مسیر کلی رهایی جوامع بشری، رشد آگاهی مردم در جهت حاکمیت انسان‌هاست و خوشبختانه شرایط ایران ازلحاظ سطح آگاهی دختران و پسران و وجود جوانان مستعد به‌خوبی تغییر کرده و آینده خوبی در انتظار مردم ایران است.» انشا الله.

برادرت یاسر

Share