یادداشت / حامد آریانفر؛

سخنی از اخلاق به بهانه فرهنگ پهلوانی در ورزش

با نگاهی اجمالی به دروس دوره‌های مربی گری به سادگی می‌توان دریافت که آموزش اخلاق یا مبانی اخلاق به عنوان سر فصل درسی برای آموزش مربیان در نظر گرفته نشده است.

حامد آریانفر*

روز هفدهم شوال را روز فرهنگ پهلوانی نامیدند. فرهنگ پهلوانی، فرهنگی است که ورزش را برپایه اخلاق بناو هدف را تهذیب نفس از راه ورزش می‌دانند نه همه چیز فدای ورزش و پرورش جسم کنند. اخلاق را یکی راهکارهای پیشگیری از ناهنجاری‌ها دانسته‌اند دراین راستا از اخلاق به عنوان یکی از مؤلفه‌های اساسی در کنترل ناهنجاری‌ها نام می‌برند.

دکترمحمد جعفر لنگرودی در مقام تبیین اخلاق آورده‌اند که «قواعدی که در طول ادواری از زندگی یک جامعه سابقه‌ی فطرت و اندیشه‌های گوناگون آن جامعه به وجود آمده و افراد آن را محترم شمرده و کم وبیش به اجرا در می‌آورند و تخلف از آن‌ها باشد آن اکثریت جامعه را متالم و ناراحت می‌کند مبنای آنها ترویج خوبی‌ها و کاستی بدی‌ها است و ممکن است قوانین موضوعه اصول آنها را مورد احترام قراردهند»

اخلاق در ورزش یکی از ضروریات جامعه کنونی ماست ولیکن آیا به اخلاق در ورزش توجه می‌شود؟ در نگاه اجمالی و ابتدایی در رفتارها و ضوابط عرفی به نظر می‌رسد که پاسخ‌ها متفاوت باشد عده‌ای رعایت اخلاق را مظهر ورزش دانسته و عده‌ای دیگر از بی اخلاقی در ورزش دم می‌زنند ولیکن زاویه دید نویسنده به اخلاق تلقیات محاوره‌ای نیست بلکه توجه به مقررات موضوعه در رعایت اخلاق در ورزش است و اینکه آیا مقررات ورزشی برای رعایت و یا حداقل هدایت افراد به سمت اخلاق مداری در جامعه ورزشی تدوین گریده است؟

با نگاهی اجمالی به دروس دوره‌های مربی گری به سادگی می‌توان دریافت که آموزش اخلاق یا مبانی اخلاق به عنوان سر فصل درسی برای آموزش مربیان در نظر گرفته نشده است.

یک ورزشکار نیاز به مربی دارد. یک مدیر فنی ورزشی برای استخدام نیاز به تهیه مدارج مربیگری، داوری و… دارد. یک مدیر غیر فنی نیاز به اخذ مجوز از نهادهای ذیصلاح دارد چرا نسبت به امر مهمی چون اخلاق باید بی تفاوت بود، در تمامی موارد اصحاب ورزش از مدرس یا مربی آموزش فنی را فرا می‌گیرند ولیکن اخلاق حلقه مفقوده این زنجیر است. آموزش اخلاق و رعایت اخلاق باید در کنار آموزش جسمی قرار گیرد و این امر در دوره‌های مربی گری و دوره‌های مدرسی باید مورد تدریس باشد.

از نظر درجات اخلاقی می‌توان ورزشکاران را در سه درجه تقسیم بندی اخلاق درجه بندی کرد

سطح ۱. ورزشکاری که از ترس جریمه یا مجازات اصول اخلاقی را رعایت می‌کند و پس برداشته شدن این اصول بلافاصه به حالت ابتدایی خود که همان بد اخلاقی است باز می‌گردد که این پایین‌ترین سطح رعایت اخلاق است. این رویکرد مبتنی بر مبتنی بر ارگانیسم است که در آن انسان به مثابه ارگانی مورد بررسی قرار می‌گیرد که در مقابل محرکها پاسخ می‌دهد.

سطح ۲. ورزشکار معتقد است که باید به حقوق دیگران احترام گذاشت که این رویکرد مبتنی بر ماشینیسم است در این رویکرد انسان به مثابه ماشینی تلقی می‌شود که، سیستم عصبی اصلی‌ترین سیستم مسلط بر رفتار او را تشکیل داده و رفتارها و مهارت‌های حرکتی اورا تنظیم می‌کند.

سطح ۳. ورزشکار بر این باور می‌رسد که اگر اخلاق را رعایت نکند به یک سیستم یا یک نظام توهین کرده است. در این رویکرد دو تئوری قبلی زیر پا نهاده شده ولی آنها نادیده انگاشته نمی‌شود. براساس این نظریه، با وجود تأثیر گذاری زیاد محرک‌های شرطی و غیر شرطی در رفتار انسان اخلاق نقش قابل توجهی را در این زمینه ایفا می‌کند.

میزان تأثیر گذاری در رعایت اخلاق در ورزش را باید در این سه گروه جستجو کرد.

در بند ۶ ماده ۳ منشور بین المللی ورزش و تربیت بدنی آمده است «تحقیقات وشواهد وارزیابی باید به استانداردهای اخلاقی پایبند بوده و برنامه‌های کاربردی نامناسب در تربیت بدنی و فعالیت ورزشی از جمله دکترین و تقلب‌های سوء را رد کند.»

پهلوانی در تاریخ گذشته ما توام با با گذشت، فداکاری، مردانگی و جوانمردی بوده است و برای احیای این فضایل باید این فرهنگ را رشد و توسعه داد. برای رشد صفت‌ها و خصلت‌های ویژه‌ی پهلوانی که همان دیانت و جوانمردی است، باید فضاهای فرهنگی و زور خانه‌ای حفظ و تقویت شود. بر اساس ورزش زورخانه‌ای در کشور به عنوان فدراسیون مستقل ورزشی برای زنده نگه داشتن فرهنگ پهلوانی و به صورت ویژه‌ی اخلاق تأسیس و آیین نامه‌ی ترویج فرهنگ پهلوانی و توسعه‌ی ورزش زورخانه‌ای تصویب می‌گردد.

در آیین نامه اخیر الاشاره به اهدافی در دو بند اشاره شده است به بیش از ۳۰ نهاد حاکمیتی تکلیف کرده است که تمام توان خود را درراستای اعتلا اخلاق درورزش به کارگیرند،

در ماده ۱۴ این آیین نامه به فرهنگ و آموزش پهلوانی در بین دانش آموزان و مربیان از طریق درج در کتب درسی فعالیت امور تربیتی و فوق برنامه اشاره شده است و به وزارت علوم تکلیف کرده است که در جهت توسعه علمی اخلاق در ورزش با ایجاد گرایش ورزش باستانی نسبت به هدایت پایان نامه‌ها اقدام نماید و…..

حال سؤال اینجاست که آیا با این حجم از گفتار نیم کردار دیده می‌شود؟ آیا تاکنون با کمک متولیان ورزش همایش یا نشست یا تجلیل از اخلاق مداران در ورزش دیده‌ایم؟ آیا با این حجم از تکالیف برای رشد اخلاق در ورزش حداقل به انداره یک رشته غیر المپیکی برای این امر مهم هزینه یا راهبردی مشخص شده است؟ شاید پاسخ مثبت باشد و لیکن نمونه‌هایی ملموس قطعاً نیستند.

در بند ۸ ماده ۲ اساسنامه فدراسیونهای ورزشی نیز سخن از اخلاق آمده است اشاره می‌دارد که احیا و اشاعه خصلت‌های جوانمردی در میان ورزشکاران بر عهده فدراسیون‌ها است.

و اساسنامه فدراسیونهای ورزشی نیز با اختصاص همین بند در اخلاق به اتمام می‌رسد. سؤال اینجاست که آیا اخلاق در ورزش لازم است؟ میزان آن در ورزش چقدر است؟

اگر مدعی رعایت اخلاق ورزش هستیم و می‌خواهیم ورزشکارانی چون پوریای ولی و مرحوم تختی در جامعه داشته باشیم باید این حداقل‌های مصرح در مقررات رارعایت نماییم و اگر نمی‌توانیم این حداقل‌ها را رعایت کنیم نمی‌توانیم به جامعه ورزشی عاری از ناهنجاری امیدوار باشیم. ورزش را راهی برای پیشگیری از جرائم و تخلفات و سرچشمه نشاط در جامعه می‌دانند، اگر این امر مقدس در راستای اعتلا اخلاق گامی بر ننهد قطعاً این قداست پایمال خواهد شد.

* وکیل پایه یک دادگستری، مدرس دانشگاه، دکترای حقوق کیفری و جرم شناسی

پایگاه اطلاع رسانی دیارمیرزا: انتشار مطالب خبری و یادداشت های دریافتی لزوما به معنای تایید محتوای آن نیست و صرفا جهت اطلاع کاربران از فضای رسانه‌ای منتشر می‌شود.

Share