احمدی‌نژاد در جمع مردم روستای رودبست بابلسر:

می‌گویند تمام مشکلات تاریخ به‌خاطر مسکن مهر و یارانه نقدی است

محمود احمدی نژاد ضمن حضور و سخنرانی در جمع پرشور و انقلابی مردم روستای رودبست بابلسر استان مازندران طی سخنانی اظهار کرد: بخش اصلی مشکلات ناشی از انحصار و احتکار ثروت در دست عده ای خاص است.

به گزارش پایگاه اطلاع رسانی دیارمیرزا، محمود احمدی نژاد ضمن حضور و سخنرانی در جمع پرشور و انقلابی مردم روستای رودبست بابلسر استان مازندران طی سخنانی با بیان این موضوع که تنها راه حل مشکلات و عبور از شرایط سخت فعلی بازگشت به فرهنگ رضوی، علوی و مهدوی است. در سرزمین وسیع ایران و با این همه ثروت خدادادی و انسانهای مومن و توانمند حق نیست که توده های مردم اینقدر در فشار باشند. این وضعیت هیچ ارتباطی با ارزشها و اعتقادات انقلابی ندارد بلکه مشکل به اندیشه ها وتوانایی های مدیران کشور برمی گردد و تاکید کردند دشمنان هم از ضعف های داخلی سواستفاده می کنند و فشار وارد می‌کنند. برخی معتقدند که مردم نباید دررفاه باشند و برخی معتقدند که اصولا در این دنیا باید زجر کشید و رفاه ضد کمال انسانها است ؛ گفتند: « به نظرم این ادعاها نه تنها هیچ ارتباطی با فلسفه خلق انسان و ماموریت او در این عالم ندارد بلکه در نقطه مقابل آن است.

متن کامل سخنرانی را در زیر می‌خوانید:

بسم الله الرحمن الرحیم

اللهم عجل لولیک الفرج والعافیه والنصر واجعلنا من خیر انصاره و اعوانه والمستشهدین بین یدیه

السلام علیک یا علی ابن موسی الرضا المرتضی و علی آبائک الطاهرین و علی جدتک سیده نساء العالمین و رحمه الله و برکاته

خداوند بزرگ را سپاسگزارم که توفیق حضور در این جشن عظیم و دیدار شما مردم مومن و عزیز رودبست، بابلسر، فریدونکنار و مازندران را عنایت فرمود.

ابتدا میلاد امام رئوف و قبله دلهای ملت ایران و صدها میلیون از عاشقان آن عزیز را به شما، ملت ایران و جامعه بشری تبریک عرض می نمایم.

مردم رودبست، بابلسر، فریدونکنار و مازندران از عاشقان اولیه اهل بیت پیامبر گرامی اسلام(ص) هستند که در طول تاریخ همه موجودیت خود را در دفاع از مکتب آنان تقدیم کرده اند.

خیل عظیم شهیدان و مجاهدان و عالمان و عارفان مازندران به ویژه شهدای دوره انقلاب اسلامی نشانه این دلدادگی درخشان و دوران‌ساز است.

اما ملت ایران نسبت به امام رضا(ع) دلبستگی ویژه ای دارند. می‌خواهم به برخی از علت های این دلبستگی اشاره ای داشته باشم.

گرچه ملت ایران عاشق پیامبر خاتم(ص) و اهل بیت گرامی او بوده و بقاع فرزندان آن عزیزان در جای جای این سرزمین مامن و ملجاء مردم و نقطه امید و آرزوی آنان است لیکن امام رضا(ع) تنها امام معصوم درایران است و طبیعی است که عشق و علاقه به او بیشتر باشد.

آحاد مردم ایران بسیاری از حاجات خود را از امام رضا(ع) می طلبند و اغلب خواسته های آنان اجابت می شود. امام رئوف همواره مهر و عشق را در اعماق دل و جان مردم جاری می کند.

و اما به نظر من علت مهمتر و اصلی این است که ملت ایران اندیشه سیاسی، مبانی عقیدتی و هویت متعالی امروز خود را مدیون حضور حدود سه ساله و سپس استقرار بارگاه امام رضا(ع) در این سرزمین می داند.

همه می دانند که ملت بزرگ ایران آگاهانه و با اراده خود آیین پیامبر خاتم(ص) را انتخاب کرد.

ملت متمدن و با فرهنگ ایران در طول تاریخ بلند و پرشکوهش همواره موحد، حق طلب، کمال‌جو، عدالت خواه و به دنبال آزادی و عزت بوده است.

این ملت همواره به دنبال پیوستن به مردان آسمانی و همراهی آنان در تحقق همه آمال و آرزوهای انسانی و الهی خود بوده است.

ملت ایران منتظر ظهور پیامبر خاتم(ص) بود و به استقبال آن رفت و همه حقیقت را در چهره نورانی آن عزیز و اهل بیت گرامی اش یافت و با جان و دل پذیرفت.

این ملت بزرگ همه موجودیت خود را در خدمت مکتب پیامبر اعظم حضرت محمد مصطفی(ص) قرار داد.

آن زمان تصور عمومی این بود که دعوت کنندگان ملت ایران به مکتب اسلام، صلاحیت های لازم برای ادامه کار و پیش‌قراولی نهضت عظیم رهایی بشر و استقرار عدالت و آزادی و کرامت را دارند و در این راه فداکاری می کنند.

در فاصله کوتاهی از حکومت امویان و عباسیان ملت ایران دریافت که آن حکومت‌ها نه تنها هیچ سنخیتی با مکتب و راه اصیل رسالت و امامت ندارند بلکه در مسیر عکس حرکت می کنند.

همچنین دریافت که توده های مردم آن دیار یا تحت سیطره و مسلوب الاختیارند و با جریان حاکم همراهی می‌کنند و یا به دنبال زندگی شخصی خود دست از آرمانهای بلندالهی برداشته‌اند.

احساس عمومی ایرانیان این بود که باید تصمیم بزرگی بگیرند و مسئولیت‌های تاریخی خود را در قبال ارزشهای الهی و انسانی یعنی آزادی، عدالت، کرامت و رفاه عمومی ایفا نمایند.

حضور امام رضا(ع) در ایران، گفتگوی او با مردم وآگاهی بخشی عظیم، ارائه عملی اخلاق و منش الهی یک زمامدار و تبیین عینی تفاوت فاحش اندیشه و عمل عباسیان با اندیشه ناب نبوی، در این فهم و دریافت ملت ایران نقش اصلی را داشته است.

امام بذر اندیشه سیاسی مکتب پیامبرخاتم(ص) را در اعماق قلب و اندیشه بسیار مستعد ایرانی کاشت.

برای فهم بهتر شرایط آن زمان باید اشاره ای به شرایط داشته باشیم.

در حکومتهای امویان و عباسیان مناسبات قبیله ای بازیابی شد.

برخلاف صدراسلام اعوان و انصار و بستگان عناصر حاضر در حاکمیت از حقوق بیشتر و بعضاً نامحدود برخوردار شدند. احکام رهایی بخش و عادلانه اسلام فقط در چارچوب منافع ومنویات حکومت تفسیر و تعبیر شد.

حاکمان، خود را حق مطلق و مخالفان و منتقدان خود از جمله ایرانیان را باطل مطلق می انگاشتند و دست خود را برای هر نوع مجازات آنان باز می دیدند.

برخلاف مشی خلفای اولیه، زندانی کردن مخالفان به عنوان حربه‌ای برای تحکیم سلطه وکنترل مردم به کارگرفته شد.

و قتی با فرزندان رسول خدا که در بین مردم جایگاه رفیعی داشتند آنگونه برخورد می کردند وضع بقیه مردم معلوم بود.

ببینید با امام حسن و امام حسین علیهمااسلام و حضرت امام موسی کاظم(ع) چه کردند.

ریاکاری و فریبکاری به خصوص در حاکمان عمومیت پیدا کرد. زندگی امام علی(ع)و دیگر خلفای صدر اول کاملا شفاف ودر برابر چشم مردم بود. اما حاکمان اموی و عباسی در کاخ‌ها یک جور و در مقابل مردم گونه دیگری رفتارمی کردند.

البته خیلی زود اشرافیت حاکمان رسمیت پیداکرد.

رابطه و همراهی مردم با پیامبر خاتم(ص) که براساس عشق و مهربانی و آگاهی بود به رابطه از روی ترس و یا تملق و تبعیت اجباری و بدون نیاز به استدلال و دلیل تبدیل شد.

قدرت و حکومت که تنها ابزاری برای برپایی عدالت، احقاق حقوق، مقابله با ظلم و خدمت به مردم بود، اصالت و ارزش پیدا کرد.

حفظ قدرت وحاکمان جای پیشبرد آرمانها و هدایت و رشد و تعالی انسانها را گرفت.

به بهانه حفظ حکومت وتحت عنوان خلیفه رسول الله(ص) هر ظلم و جوری توجیه شد و انجام وظایف اصلی حکومت در برابر مردم به فراموشی سپرده شد.

فتوحات سیاسی ونظامی جای فتح قلبها و رشد و تعالی آگاهانه انسانها نشست و به عنوان بسط اسلام مورد تمجید قرارگرفته و ارزش تلقی شد.

مشارکت و اعمال نظر آگاهانه و نظارت مردم بر اعمال عوامل حکومت از فهرست حقوق مردم حذف و تبعیت محض و همراهی بی چون و چرا به عنوان ارزش رسمی، تبلیغ وترویج شد.

عباسیان با شعار برگرداندن حکومت به خاندان پیامبر قیام کردند ولی به جای آن نه تنها مناسبات سلطنت را احیاکرده و خود بر تخت نشستند بلکه بیشترین ظلمها را روا داشته و بیشترین و زشت ترین جنایات را علیه اهل بیت مرتکب شدند.

اشرافیت سیاسی به معنای آنکه عده ای خود را برتر از دیگران بپندارند، و به تبع آن اشرافیت اقتصادی احیاء شد.

رابطه دوستانه حاکمان در صدر اسلام با توده های مردم ،که بدون واسطه و مستقیم بود، به رابطه تحکم و دستور و الزام به تبعیت تغییر کرد.

بر خلاف صدر اسلام ،مقامات خودرا ملزم به قانع کردن مردم نسبت به تصمیمات خود نمی شمردند.

‌- دربار و حاجب و لایه های تو درتو برپا شد و دسترسی مردم مگر با رابطه بازی وآنهم به طور محدود، با حاکمان قطع شد.

درباریان برای خود جایگاهی برتر از مردم و حقوقی نامحدود قائل شدند.

نه تنها پیگیری آرمانهای بلند مانند توحید، رشد و کمال انسانها، حق طلبی، عبودیت، آزادی، عدالت، کرامت، مهرورزی، فروتنی و خدمتگزاری به فخر فروشی و خودبرتربینی تبدیل شد، بلکه با هر نوع آرمانخواهی تحت عنوان خروج از دین به شدیدترین وجهی برخورد شد.

به تبع این رفتار حاکمان، تفرعن و فخرفروشی و مسابقه برتری جویی به جای تعاون ، همدلی ،انصاف و فداکاری در روابط بین مردم نیز برقرار شد.

از حقیقت دین جز پوسته ای از مناسک بی روح باقی نماند.

روح بلند حقیقت‌جو، ضد ظلم ، عدالت طلب و آرمانی مردم به حضیض خودخواهی و تبعیت از تمایلات پست مادی سقوط کرد.

 فرزندان پیامبر(ص) را زندانی می کردند و می کشتند ولی اراده‌ای برای مقابله با این جنایات و ظلم های بزرگ شکل نمی‌گرفت.

نماز خوانده می شد اما از روح نماز که عبودیت و حق طلبی و مقابله با ظلم و فساد بود خبری نبود.

مجالس قرائت قرآن پررونق بود لیکن جریان هدایت برقرارنبود.

دایره سرزمینی حکومت و ساخت اماکن با شکوه توسعه می یافت ولی هم‌زمان دلها از معنویت خالی می شد.

همه اینها و همه ظواهر دینی بود اما روح و حقیقت دین غایب بود.

معلوم است که ملت موحد و بزرگ ایران هرگز نمی توانست این نمود از دین را به عنوان حقیقت دین و آن نوع زمامداری را که هیچ کم از اواخر منحط ساسانی نداشت به عنوان حاکمیت دینی و جانشینی رسول الله(ص) بپذیرد.

امام رضا(ع) در این فهم تاریخی وسرنوشت ساز و سپس شکل‌گیری اراده ملت ایران برای کشف، تبیین و ترویج حقیقت مکتب الهی نقش بسیار مهمی داشت.

آن امام عزیز در مدت کوتاه حضور در ایران با نشر اندیشه و منش متعالی و پس از آن با نورافشانی در دل و جان مردم از طریق مضجع شریفش ملت ایران را ساخته و پرداخته کرده است.

او یار و راهنمای ملت در عبور از مسیر پرحادثه تاریخی و نیل به مراتب کمال بوده است.

در دامان پرمهر او و برادران و خواهر مهربانش ملت ایران احساس امنیت و آرامش کرده و می‌کند و هزاران هزار انسانهای شایسته، علما و مجاهدین پرورش پیدا کردند تا پرچم آرمانخواهی ملت ایران همواره در اهتزاز بماند.

اجازه می خواهم برخی از کلمات امام رضا(ع) را بازگو نمایم.

وقتی از امام(ع) پرسیدند امروز حجت بر مردم چیست؟ فرمودند: همان عقل است که به واسطه او خداوند شناخته می شود.(تحف العقول ص ۴۷۳)

و فرمود:

عقل شخص مسلمان تمام نیست مگر اینکه ده خصلت در او باشد: ۱- از او امید خیر باشد. ۲- از بدی او در امان باشند. ۳- خیر اندک دیگری را بسیار شمارد. ۴- خیر بسیار خود را اندک شمارد. ۵- هرچه حاجت از او خواهند دلتنگ نشود. ۶- در عمر خود از دانش‌طلبی خسته نشود. ۷- برای او فقر در راه خدا از توانگری محبوب تر باشد. ۸- برای او خواری در راه خدا از عزت با دشمن خدا محبوب‎تر باشد. ۹- گمنامی را از پرنامی بیشتر بخواهد. بعد با تاکید فرمود دهم آن است که: احدی را ننگرد جز اینکه بگوید او از من بهتر و پرهیزگارتر است.(تحف العقول ص ۴۶۷)

و فرمود:

دوست هر کس عقل او و دشمنش جهل اوست. (تحف العقول ص ۴۶۷)

عزیزان من؛

عقل بالاترین هدیه الهی است، به واسطه عقل خداوند شناخته می شود و هدایت از گمراهی آشکار می‌گردد.

مشاهده می کنید که درکلام امام تواضع و دوری از خودبرتربینی مهم ترین ویژگی تمامیت عقل است.

خودبرتربینی عقل را زائل می کند و ریشه تمام مشکلات جوامع است.

اینکه عده ای خود را برتر بشمارند، ظلم را توجیه و توجه به مردم و احترام به آراء آنان را بی ارزش می کند و روابط اشرافی را لباس حقانیت می پوشاند.

 سقوط شیطان ناشی از برتری جویی و خودبرتربینی بود.

تمام انبیاء خود را از همه مردم پایین تر می دانستند و اگر غیر از این بود به قعر ذلت سقوط می کردند.

فرمود:

کسی دست کسی را نمی بوسد، زیرا بوسیدن دست او مانند نماز خواندن به اوست. (تحف العقول ص ۴۷۳)

همچنانکه امیرالمومنین(ع) فرمودند: لا تکن عبد غیرک قد جعلک الله حراً.

انسان نباید بنده هیچ‌کس جز خداوند باشد. شان و کرامت انسانی به هیچ وجه و تحت هیچ شرایطی نباید خدشه‌دار شود.

اصولاً انسان دارای کرامت ذاتی خلق شده است و دین آمده است تااین کرامت را احیا و تثبیت کند.

اگر به نام دین و احیاء دین ، کرامت انسانی مخدوش شد بدانید که آن دین ،بدون تردید، دین حقیقی نیست بلکه ابزار سلطه است.

به راستی که بدترین مردم کسی است که یاری اش را از مردم بردارد و به تنهایی بخورد و زیردستش را تحت فشار قرار دهد. (تحف العقول ص ۴۶۲)

یاری مردم، خدمت به مردم و ایثار به نفع مردم، شرط انسانیت و دینداری است.

تحمیل به مردم، فخر فروشی، عدم اطلاع از فقر و مشکلات مردم نشانه بدی افراد یعنی بی دینی آنان است.

فرمود:

کسی که فقیر مسلمانی را ملاقات نماید و بر خلاف سلام کردنش بر اغنیاء بر او سلام کند ، در روز قیامت در حالی خدا را ملاقات کند که بر او خشمگین باشد.

عزیزان؛

پذیرفتن مناسبات اشرافی یا اعتبار بخشیدن به اشراف بالاترین گناه است. مردم محروم عائله خداوندند و فخر همه انبیاء و اولیاء همنشینی با آنان و خدمت به آنها بوده است.

اگر جامعه ای دچار مناسبات اشرافی شد از لطف خداوند دور و زندگی بر مردم آن سخت می شود. چراکه تحت خشم خدا آرامش و راحتی وجود ندارد.

فرمود:

زمانی که حاکمان دروغ بگویند، باران نبارد و چون زمامدار ستم ورزد، دولت خوار گردد و اگر زکات اموال داده نشود چهارپایان از بین بروند. (بحارالانوار جاد ۷۳ ص ۳۷۳)

وفرمود:

وقتی آشکارا سخن حق می شنوید خشمگین نشوید. (بحارالانوار جاد ۷۳ ص ۳۴۷)

عزیزان؛

مسئولیت مدیران ارشد جوامع در استقرار ارزشهای الهی بسیار سنگین است. کوچکترین انحراف از ارزشها ، موجب فسادهای عظیم دردامنه اجتماعی می‌شود.

ریشه شکل گیری و توسعه فساد را باید در اندیشه و رفتار حاکمان جستجو کرد.

پذیرش حق ولو ضد خود فرد و یا تلخ باشد رمز کمال انسانی است. اگر حق طلب و تسلیم در برابر حق نباشیم پس چه هستیم؟

این اصل برای حاکمان اهمیت دوچندان دارد. به خصوص گوشهای آنان برای شنیدن حق باید آماده تر ازدیگران باشد.

باید همه سخنان را بشنوند تا حق را دریابند و هرگز خود را از شنیدن سخن دیگران محروم نکنند.

فرمود:

مبادا اعمال نیک و تلاش در عبادت را به اتکاء دوستی آل محمد(ص) رها کنید و مبادا دوستی آل محمد(ص) و تسلیم برای آنان را به اتکای عبادت از دست دهید زیرا هیچ یک از این دو به تنهایی پذیرفته نیست.

معلوم است که اعمال نیک روی دیگرسکه دوستی آل محمد(ص) است. اگر کسی ادعا کند که دوستدار آل نبی است لیکن عمل صالح که بالاترین آن خدمت به مردم، رعایت حقوق آنان، عدالت‌ورزی و مقابله با ظلم است، انجام نمی‌دهد در دوستی آنان صادق نیست.

امام صادق (ع) فرمودند؛ کونوا دعاه الناس بغیر السنتکم.

با اعمال خود مردم را به راه درست دعوت کنید. ادعاها معیار سنجش نیستندبلکه فقط اعمال انسانها معیار است.

بی اعتنایی به فقر و مشکلات مردم ، ظلم و ستم ، تحقیر مردم، عدم رعایت حقوق آنان و تحمیل به مردم معیار سقوط و دوری از مکتب و عشق به اهل بیت پیامبر است.

هیچ یک از خاندان پیامبر(ص) هرگز به چنین اعمالی آلوده نشدند.

آنان برای هدایت و رشد انسانها فداکاری کردند. با همه انسانها با احترام و ادب رفتار کردند و از جاده عدالت خارج نشدند.

در برابر کوچکترین ظلم به بندگان خدا برآشفتند و بر ظالمان شوریدند.

هرگز فقر و تبعیض و ظلم و تحقیر را توجیه نکردند.

آنان هرگز نه تنها خود را برتر از دیگران نپنداشتند بلکه همواره خود را خادم مردم معرفی می کردند.

فرمود:

استقرار امامت، زمام دین و نظام مسلمین و صلاح دنیا و عزت مومنان است. امام بنیاد اسلام رشد یابنده و فرعی برازنده برای آن اسلام است. به وسیله امام نماز و زکات و روزه و حج و جهاد درست می شود و خراج و صدقات فراوان می‌گردد و حدود و احکام اجرا می‌شود و مرز و نواحی محفوظ می ماند. (تحف العقول ص ۴۶۲)

نظام امامت صالح و مصلح به انتخاب و اراده مردم تنها جایگزین برای اصلاح وضع موجود جهان و حکومتهای جاری است.

از رموز غیبت امام عصر(عج) این است که جامعه بشری باید با انتخاب آگاهانه خود امام را بطلبد، به او برسد و با همراهی و یاری او به اهداف تاریخی اش دست یابد.

عزیزان من؛

علت مشکلات امروز کشور و دیگر جوامع را باید در دوری از این فرهنگ و راه نورانی جستجو کرد.

تنها راه حل مشکلات و عبور از شرایط سخت فعلی بازگشت به فرهنگ رضوی، علوی و مهدوی است.

باید به ارزشهای انقلاب که همان ارزشهای نبوی است برگردیم.

کار برای خدا، تلاش برای اعتلای جامعه، برقراری عدالت و به رسمیت شناختن حقوق اساسی مردم از جمله آزادی ،کرامت و حق تعیین سرنوشت تنها راه درست است.

در سرزمین وسیع ایران و با این همه ثروت خدادادی و انسانهای مومن و توانمند حق نیست که توده های مردم اینقدر در فشار باشند.

این وضعیت هیچ ارتباطی با ارزشها و اعتقادات انقلابی ندارد بلکه مشکل به اندیشه ها وتوانایی های مدیران کشور برمی گردد.

دشمنان هم از ضعف های داخلی سواستفاده می کنند و فشار وارد می‌کنند.

برخی معتقدند که مردم نباید در رفاه باشند و برخی معتقدند که اصولا در این دنیا باید زجر کشید و رفاه ضد کمال انسانها است.

به نظرم این ادعاها نه تنها هیچ ارتباطی با فلسفه خلق انسان و ماموریت او در این عالم ندارد بلکه در نقطه مقابل آن است.

البته عده‌ای از مدیران نیز ناتوانی خود را ازاین طریق توجیه می کنند چرا که این افراد معمولا خودشان در رفاه کامل زندگی می‌کنند.

یک مسکن مهر بود که ۴ و نیم میلیون خانواده را صاحب خانه کرد، چه حرفهایی زدند؟ ما دست شما را البته نمی بوسیم ولی در این ۶ سال، ۴ و نیم میلیون هم شما می ساختید تا جوانها خانه دار بشوند.
هدفمندی یارانه ها! آقا این پول مال ملت است. اگر بخواهند بدهند به هر ایرانی باید ماهی یک میلیون تومان بدهند، ۴۵۵۰۰ تومان داده شده، چقدر سر ملت منت گذاشتند، چقدر توهین کردند، آقا این مال ملت است.
حقوفی که شما میگیرید، پولی که خرج می کنید مال ملت است، مال خودتان نیست که منت می گذارید، توهین می کنید جوری که انگار از ملک پدرشان دارند می دهند.
تمام مشکلات تاریخ را می گویند بخاطر، مسکن مهر و یارانه و بنگاه های کوچک است!
هرجایی که مردم می خواهند روی پای خودشان بایستند و کمر راست کنند می گویند این طرح غلط است!

 

خداوند ثروت بی پایان طبیعی را برای استفاده انسانها و اسباب مدیریت، رشد و کمال آنها قرارداده است.

حق نیست که ملت بزرگ ایران به دلیل ضعف مدیران ارشد در سختی زندگی کنند.

وقتی زمین پهناور هست، نیروی کار و پول هم هست این همه زجر و سختی در تامین مسکن برای اقشار مختلف نادرست و خلاف منش انقلابی است.

وقتی همه امکانات برای کار و تلاش و تولید و بهره‌مندی هست، بیکاری خیل عظیم جوانان و فقر و ناداری جمع کثیری از مردم حق نیست و ربطی به انقلاب و ارزشهای آن ندارد.

این فقط ناشی از ضعف مدیریت و دورشدن از مسیر حقیقی انقلاب است وبس.

بخش اصلی مشکلات ناشی از انحصار و احتکار ثروت در دست عده ای خاص است.

این مساله باید حل شود و با برخوردهای قضایی هم درست نخواهد شد.

وقتی با انجام چند کار مشکلات برطرف و شرایط زندگی برای مردم مناسب می شود معلوم نیست چرا عده ای نمی خواهند وضع درست شود؟

سوال اساسی این است که آیا اصولا مقامات کشور حق دارند کشور را اینگونه اداره کنند و مردم را اینطور در ضعف و فشار قرار دهند.

اگر کار بلد نیستند با کدام مجوز شرعی و انسانی همچنان ادامه می دهند؟

آیا ادامه کار آنان خلاف شرع و غصب نیست؟

آیا انقلاب شد که عده ای به هر ترتیب در مراکز قدرت باشند و تمام ارزشها واعتماد عمومی را برای حفظ قدرت خود هزینه کنند؟

متاسفانه امروز ضعف مدیرت ،کشور و مردم را ضعیف و دشمن را به افزایش فشار و رسیدن به آرزوهای تاریخی اش علیه ملت ایران امیدوار کرده است.

اگر مردم قوی باشند کشور قوی و شکست ناپذیر خواهد بود.

بنده به عنوان فردی آشنا به کشور ومحیط بین الملل تضمین می دهم که با انجام چند کار شرایط کاملا به نفع مردم، کشور و انقلاب تغییر خواهد کرد و دشمنان را مایوس و وادار به احترام به حقوق ملت خواهد کرد.

توسعه و تکمیل مسکن مهر و باغ شهر، اجرای کامل طرح هدفمندی یارانه‌ها، ادامه طرح بنگاههای کوچک زودبازده و استفاده از معادن سرشار و زمین خدادادی راه عبور سریع از وضع فعلی است.

اتفاقا این طرح ها نه تنها نیاز به ارز ندارند بلکه علاوه بر کاهش مصرف ارز فرصت های فراوانی برای ارزآوری غیرنفتی ایجاد می کنند. مردم گناهی نکرده اند که اداره کشور را به آنان سپرده اند.

آیا این ظلم به ملت و انقلاب نیست که به دلیل دشمنی با این فرزند کوچک ملت، و یا اینکه طرح های اساسی متعلق به دولت اوست، طرح ها معطل بمانند وملت و کشور ضرر کنند؟

مدیران کشور طرح ها را اجرا کنند و مردم را از سختی نجات دهند ، بنده نه تنها هیچ ادعایی نداشته و ندارم بلکه در راه خدمت به مردم و کشور حاضرم همه موجودیت خودم را تقدیم کنم.

البته اگر آزادی مد نظرانقلاب و فرصت نظارت همگانی بر رفتار عوامل حکومت داده شود مردم امور را به سامان خواهند کرد.

آیا راهی برای حل مشکلات جز توزیع ثروت طبیعی بین مردم و تامین نظر مردم و کسب همراهی آنان در اداره کشور وجود دارد؟

تردید ندارم که به فضل الهی و خواست و اراده عمومی مردم، شرایط به نفع مردم وانقلاب تغییر خواهد کرد.

اجازه می خواهم در پایان دعای امام رضا(ع) را درباره امام زمان(عج) بازخوانی کنم؛

«بار الها کار ظهور بنده شایسته و خلیفه راستینت را سامان ده، همانگونه که کار پیامبران و فرستادگانت را اصلاح کردی و از فرشتگانت نگهبانانی بر او بگمار و از سوی خویش با روح القدس او را یاری و پشتیبانی فرما و دیده‌بانانی که از هر گزندی نگاهش دارند از پیش رو و پشت سر همراه وی گردان و ترس و هراس او را به امن و امان دگرگون ساز که او تو را می پرستد و هیچ چیز را همتا و مانند تو قرار نمی دهد. و برای هیچ یک از آفریدگانت برتری و چیرگی نسبت به ولی خود قرار مده و او را در جهاد با دشمنت و دشمنش اجازت فرما و مرا از یاوران او قرار بده که همانا تو بر هر کاری توانایی.»

یاد امام و شهیدان و ایثارگران راگرامی می داریم و از برگزار کنندگان مراسم سپاسگزاریم.

ای خدای بزرگ امام زمان(عج) ما را برسان.

عشق و معرفت او را در دلها سرشار بگردان.

توفیق زیارت او و همراهی و سربازی او را به همه ما عنایت بفرما.

او را به خواست و دست مردم بر قله مدیریت جهان مستقر فرما.

ملت ما و جوانان ما و رهبر ما را حفظ بفرما.

همه ملت ها را نجات عنایت بفرما.

همه بی‌گناهان دربند و خصوصاً عزیزان بهاری آقای مشایی و آقای بقایی را نجات عنایت بفرما.

بدخواهان و مستکبران را منکوب بفرما.

سر بلند و عزیز باشید

Share