ایها الوکلا؛ عزلش کنید
ربیعی مصداق ناتوانی سیستم مدیریتی ما در کادرسازیست باید بپذیریم که ما همپای تربیت اساتید کتاب نویس در دانشگاهها؛ نیازمند پرورش مدیران کاربلد و توانمند هستیم تا پس از چهارسال کاسه چه کنم به دست نگیریم و راه رفته را دوباره نرویم.
از ابتدای انتصاب علی ربیعی بعنوان وزیر رفاه به کرات در مطبوعات آقای وزیر را مخاطب قرار دادم وازاو خواستم که طرحی نو دراندازد و روش مدیریتش دراین وزارتخانه بسیار مهم راتغییر دهد. علی ربیعی اما به سیاق بسیاری از الیگارشهای برآمده از سیستم بسته مدیریتی راه خودش را رفت.حتی در ابتدای کار دولت دوم روحانی ازآقای رییس جمهور طی یادداشتی درخواست کردم که در انتصاب دوباره ایشان به سمت وزیر رفاه تجدیدنظر کنند.
صاحب این قلم به قدربضاعتش هرچه به ربیعی و رییس جمهور محترم بشارت و انذار داد کارگر نیفتاد،حالا روی سخنم با وکلای ملت است و ازایشان میخواهم که اقتدار جمهور ملت ایران را با عزل علی ربیعی و《رای عدم اعتماد》به او ساری و جاری کنندزیرا او اگر دوباره رای اعتماد بگیرد به رسم مسبوق مدیریت می کند و گوش شنوایی برای حرف حساب نخواهد داشت.
و اما دلایل چرایی این تقاضا از وکلا:
1-ربیعی وتیم مدیریتی اش سازمان تامین اجتماعی رابا طلب-حدودا-۶۵هزارمیلیارد تومانی تحویل گرفتند درزمانیکه دلار ۳۶۰۰تومان بود حال آنکه طلب این سازمان تا همین سال گذشته از دولت به رقم افسار گسیخته بیش از۱۳۰هزارمیلیارد تومان رسیده بود که با احتساب نرخ دلار۴۵۰۰تومان درحال حاضر تامین اجتماعی بیش از۳۰میلیارد دلار از دولت طلبکار است آیا ربیعی وتیم مدیریتی اش در تامین اجتماعی درپی تشکیل دولتی درون دولت هستند؟با ۳۰میلیارد دلار میتوان یک کشور تازه بنیاد نهاد و یا حتی کشوری را با بحران مواجه کرد اولا قوانین منجر به ایجاد این تعهدعجیب و غریب از سوی دولت چرا تعدیل نشدند ثانیا بفرض که قوانین ایرادی ندارند و این طلب کاملا بجا و صحیح است؛خب راهکار وزیر وتیمش برای وصول این مطالبات چیست؟راهکاری که کمراقتصادملی را نشکند و رنجی به آلام اقتصاد ما نیفزاید؟
2-دولت بجای بسیاری از دیونش به تامین اجتماعی،سهام بسیاری از پالایشگاهها و پتروشیمی ها راتهاتر کرده است و نتیجه این پرداخت باری به هر جهت، شکل گیری حاکمیت دوگانه درصنعت نفت کشورمان میباشد ما اشکهای علی ربیعی درمورد سانحه سانچی را از یاد نبردیم چرا که مالک شرکت ملی نفتکش؛ سازمان تامین اجتماعیست!! و ابر هلدینگ تاپیکو بعنوان یکی از شرکتهای زیر مجموعه شستا مالک سهام بسیاری از پالایشگاهها و پتروشیمی های کشور است و این وسط معلوم نیست پاسخگویی با چه کسی است؟
3-اینجانب بعنوان یک روزنامه نگار؛ علی ربیعی و وزارت تحت مدیریتش را مسبب《بخشی از》اعتراضات زمستان اخیر و هزینه های سیاسی-اجتماعی آن می دانم زیرا وزارت رفاه و مجموعه تامین اجتماعی و بهزیستی بیش از نیمی از جمعیت کشور را تحت پوشش دارند اما میزان رضایتمندی بیمه شدگان از خدمات تامین اجتماعی قابل قبول نیست.کافیست سرزده سری به مراکز درمانی تامین اجتماعی بزنید تا با چشم غیر مسلح ببینید چه خبر است و در این فقره نیازی به نظر سنجیهای سفارشی نیست استیصال و نارضایتی را به وضوح می توانید درچهره دردمند مردم ببینید.
4-انتصابات علی ربیعی بیش از آنکه برآمده از توانمندی افراد ویا رزومه پرو پیمانشان باشد محصول رایزنیهای پشت پرده و یا سفارشهای این و آن است. درذیل فقط به دو نمونه اشاره می کنم:
علی اکبر طاهایی که حالا روزهای پرمشغله ای برای عبور وزیر از گردنه رای عدم اعتماد دارد نه تنهادر تمام سالهای پس از انقلاب-تقریبا-مدیر بوده و هرآنچه در توش و توان داشته تابحال روکرده است بلکه این مدیر سالخورده در همه دولتهای پس از جنگ پست و مقام بالاداشته و پیش از آن هم وکیل مجلس بودو فرماندار. فقط نمی دانم از این کوله بار تجربه کدامین معجزه مدیریتی برای وزارتخانه درآمده است؟
و یا دکتر عیسی منصوری معاون توسعه اشتغال وزارت رفاه که پیش از انتصابش به این سمت در شرکت شهرکهای صنعتی ایران مسئول توسعه خوشه های صنعتی بود اولا عملکرد ایشان آیا در حوزه خوشه های صنعتی قابل دفاع بود؟ ثانیا در حوزه اشتغال و کارآفرینی این وزارت خانه بامدیریت ایشان تابحال چه طرفی بسته است-با آمارهای کاغذی کاری ندارم درکف جامعه محصول مدیریت ایشان محسوس نیست-اگر منصوری و مدل مشاغل کوچک وخانگی اش راه بجایی می برد که جوانان جویای《نان》کف خیابان رابرای مطالبه اشتغال انتخاب نمیکردند؟حقیر با هرگونه رفتار آنارشیک مخالف است اما مسبب بخش عمده ای ازاین اعتراضات و هزینه های ناصواب پسین اش را در عملکرد نادرست مدیران وزارت رفاه می بینم.
درمورد سایر مدیران وزارت رفاه چیزی نمیگویم چون از حوصله این بحث خارج است…
5-علی ربیعی و تیم ستادی اش می توانستند با چابک سازی و کوچک کردن سازمان تامین اجتماعی خدمت بزرگی به بیمه گذارن(مالکان اصلی سازمان)کننداگر در بر همین پاشنه بچرخد صورت مصارف از منابع سازمان طی چند سال آینده پیشی می گیرد و تامین اجتماعی عاقبت صندوق بازنشستگی فولاد را پیدا خواهد کرد.شیوه سرمایه گذاریها و تبدیل اموال غیرمنقول سازمان به سرمایه های سودآور و کاستن.
از فربگی مضاعف سازمان تامین اجتماعی می توانست علی ربیعی و وزارت مطبوعش را تبدیل به یکی از موفق ترین وزارتخانه های کابینه رییس جمهور روحانی کند.
تامین اجتماعی می توانست به جای انباشت داراییهای ثابت و دل سپردن به نرخ تورم و بالارفتن قیمت املاک وبه تبع آن لاپوشانی ناتوانی مدیران این سازمان درتولید ثروت با تنظیم ترازنامه های به ظاهر مثبت، بخشی از داریی های سازمان را در حوزه اقتصاد دانش بنیان سرمایه گذاری می کردند تا امنیت روانی بیمه پردازان نسبت به سازمان رابا کسب منابع درآمدی جدیدوپویا بیش از پیش تامین کنند.البته اینها که برشمرده شدبه لطف مدیران کارآمد اتفاق می افتاد.
ربیعی نشان داد که بیشتر به درد تدریس و مشاوره می خورد تا اجرا در حوزه اجرایی اورا نمی توان یک مدیر موفق دانست وازآن مهم تر اینکه وی تا پیش از نشستن بر کرسی وزارت؛در هیات یک استاد دانشگاه نظریات جالبی در حوزه مدیریت اجتماعی داشت اما درمقام یک وزیر حتی به آنچه خودش در کلاس درس تدریس می کرد پایبند نبود.
او نشان داد اگرچه خوب حرف می زند اماخوب عمل نمی کندو خروجی عملکرد وزارتخانه اش پس از چهارسال قابل دفاع نیست.
اینجانب از نمایندگان ملت خواهشمندم آزموده را دوباره نیازمایند و با رای《عدم اعتماد به علی ربیعی》کار را یکسره کنند و او را عزل نمایند.
ربیعی مصداق ناتوانی سیستم مدیریتی ما در کادرسازیست باید بپذیریم که ما همپای تربیت اساتید کتاب نویس در دانشگاهها؛ نیازمند پرورش مدیران کاربلد و توانمند هستیم تا پس از چهارسال کاسه چه کنم به دست نگیریم و راه رفته را دوباره نرویم.
مسعود مجاوری
پایگاه اطلاع رسانی دیارمیرزا: انتشار مطالب خبری و یادداشت های دریافتی لزوما به معنای تایید محتوای آن نیست و صرفا جهت اطلاع کاربران از فضای رسانهای منتشر میشود.
دیدگاه