راهکارهای کوچک برای ساختن شهری شاد | شهر شاد، مردمان شاد
برای داشتن شهر و کشور شاد در کشورهای مختلفی نظیر انگلستان، کشورهای اسکاندیناوی، بوتان و … سیاستهایی در پیش گرفته شده است.
تاریخ شادمانی به مفهوم عام آن پُر است از داستانها و تعاریف مختلف که چندان هم شاد نیست. در تاریخ فلسفه هم که جستجوکنید، شادی مفهومی بود که از دوره سقراط و افلاطون و ارسطو در مباحث مختلف خاص و عام مطرح میشد. عدهای شادمانی را در تامین اولیههای زندگی انسانی میدانستند و دسته دیگر قداست آنرا مورد تحسین قرار میدادند، عدهای نیز مدام در پی تقبیح آن بودند. بودند و هستند افرادی که شادمانی را دلیل عدم آگاهی میدانند و معتقدند هرچه کمتر بدانی و درک کنی بیشتر شادی و این علم و درک است که ناشادمانی میآورد. اما همه این ها تنها نظراتی هستند که هیچ کدام به صورت عام تائید یا رد نشدهاند.گاهی مهیا بودن آب و غذا، مهر و محبت دوستان و خانواده و یا دورماندن از تبهکاری و مصیبت را دلیل شادمانی عمومی میدانستند و گاهی شادمانی در اموری خاصتر و همراه با لذت محسوب میشد. به هر حال شادمانی هر تعریفی که داشته باشد، نتیجه ضمنی یک زندگی است، هیچ جامعه و انسانی در خلا شادمان نیست. انسان شادمان است چون هست، کاری انجام می دهد، نتیجه آنرا می بیند و …
برای داشتن شهر و کشور شاد در کشورهای مختلفی نظیر انگلستان، کشورهای اسکاندیناوی، بوتان و … سیاستهایی در پیش گرفته شده است، سندهای شادمانی، دستورالعمل و شیوهنامههایی نوشته شده و امروزه عقیده بسیاری از جامعه شناسان، سیاسیون و مدیران شهری این است که دولتها در آینده نزدیک و حتی امروز بر این اساس ارزیابی خواهند شد که تا چه در ساختن شهری شاد توانمندند.
اما اینکه چگونه بخواهیم مرز بین مصرفگرایی و شادمانی، نادانی و شادمانی، وعدههای سرگرم کننده و کمارزش و شادمانی را مشخص کنیم کار بسیار دشواری است.
همینطور تبدیل فضائل انسانی به رذائل انسانی در شهرها به دلایل مختلف موضوعی تهدیدکننده است. تمامی افرادی که در طول تاریخ در خصوص شهر، زندگی شهری، حاکمان شهری و … سخن گفتهاند در نهایت میخواستند ایدههایشان منجر به تولید و بازتولید شهر شاد شود. اما هر اشتباهی در پیادهسازی این ایدهها و یا حرکتهای انسانی که برخاسته از تمامی جوامع انسانی به دلایل مختلف از جمله منفعت طلبیهای شخصی و سودجویی هاست میتواند این نقشهها و سیاستها را نقش برآب کند وآن چیزی که آن را شادمانی میپنداریم دچار افول و تبدیل به ناشادمانی سازد.
اینکه شادمانی ما چه سهمی در شادمانی دیگران دارد یا چگونه می تواند سبب ناشادمانی دیگران شود مقولهای پیچیده است که بررسی آن باید توسط افرادی آشنا به این حوزه انجام شود. اما اگر بخواهیم موضوع را کمی سادهتر کنیم ،آنرا از جهان خارج کرده و به سمت و سوی شهر خودمان، محله، خیابان و کوچه محل زندگی یا کارمان بیاوریم میتوانیم برایش راهکارهای سادهای تعریف کنیم که شاید بتوان شادی را از طریق آن تجربه کرد و استمرار بخشید.
در ادامه به صورت هفتگی یا روزانه راهکارهای بهبود شهر و محل زندگیمان را به صورت کارهای کوچک قابل انجام توسط تمامی مردم در قالب متن و عکس منتشر خواهم کرد تا شاید بتواند مجموعهای مفید برای کسانی باشد که می خواهند کاری برای بهبود شهرشان انجام دهند، اما همیشه آن را خارج از توان و اقدامات شخصی میبینند.
باید این توضیح را بدهم که این مطالب قرارنیست یک مقاله یا یادداشت کاملا علمی باشد بلکه مجموعهایست عملی از تجاربی که در سراسر جهان برای شادکردن، شادبودن و اتفاقات شادیبخش در شهرها در مقیاس محلی و منطقهای و با دولتهای محلی و شهری انجامشده و تا جایی که ممکن بود آنرا با شرایط زندگی روزمره ایرانیها تطابق داده و راهکارهایی را نوشتهام، این راهکارها پیشنهاداتم برای مردم بوده و این امکان وجود دارد که هر کسی متناسب با دانش، آگاهی و علمی که نسبت به محل زندگی خود دارد با رعایت اصول شهری و انسانی در آنها تغییراتی اعمال کند.
سحر اخوان کاظم زاده – دانشجو دکتری مدیریت و برنامه ریزی فرهنگی
پایگاه اطلاع رسانی دیارمیرزا: انتشار مطالب خبری و یادداشت های دریافتی لزوما به معنای تایید محتوای آن نیست و صرفا جهت اطلاع کاربران از فضای رسانهای منتشر میشود.
دیدگاه