زبانهایی که به وقتِ انتخابات باز میشوند
ای کاش اعضای شورا به یاد داشته باشند: مردم به دنبال کسی نیستند که در سالِ آخر حرف بزند، بلکه کسی را میخواهند که در همهی سالها نه زبان، که گوشش برای شنیدن فریادهای خاموش آنان باز باشد.
به گزارش پایگاه اطلاع رسانی دیارمیرزا، انوشیروان مباشرامینی در یادداشتی نوشت:
در شهرهای مختلف گیلان، ناگهان چهرههایی آشنا دوباره پیدایشان شده؛ همانهایی که سالها در جلسات شورا، سکوت را به صلاح دانسته بودند. حالا، نزدیکِ انتخابات که میشود، زبانشان باز میشود، یادشان میافتد مردم هم حقی دارند، شهر هم مسئلهای دارد و مطالبهگری هم هنری است. تابلوهای تبلیغاتی هنوز نصب نشده، اما «نمایش انتخاباتی» از مدتها پیش آغاز شده است.
هر دوره که به پایان نزدیک میشود، نسیمی از شور و مسئولیت میوزد — اما نه از جنسِ تعهد، بلکه از جنسِ یادآوری. اعضایی که تا دیروز در برابر هر انتقاد، یا غایب بودند یا خاموش، امروز در صفِ مدافعان مردم جا گرفتهاند. همان چالهها و دستاندازهایی که چهار سال تمام، هر روز زیر چرخ مردم بود، حالا یکشبه به موضوع اصلی مصاحبهها تبدیل شده است. ناگهان پُستهای اینستاگرامی، گفتوگوهای آتشین و حضورهای رسانهای افزایش مییابد؛ از آسفالت خیابان تا عوارض نان، از حقوق کارگران تا قیمت تاکسی — همه چیز به دغدغهای تازه بدل میشود.
مشکل، مطالبهگری شوراها نیست؛ اتفاقاً این روحِ شورا بودن است. مشکل آنجاست که زمانِ مطالبهگری همیشه یکسان نیست. در آغازِ دوره، مسئولیت را فراموش میکنند و در پایان، مردم را. اگر قرار است شورا زبانِ مردم باشد، چرا این زبان تنها در فصلِ انتخابات کار میکند؟
در حقیقت، بیشترِ این «بیداریهای انتخاباتی» نه از جنسِ مسئولیت، بلکه حاصلِ محاسبه است. اعضا خوب میدانند که در این روزها هر سخنِ تند، هر انتقادِ عمومی و هر ژستِ مردمی، سرمایهای است برای آیندهای نزدیک — همان صندوق رأی. اما مردم هم ساده نیستند؛ حافظهی جمعی جامعه، هرچند خاموش به نظر برسد، هنوز میداند چه کسانی در چهار سال گذشته، حتی یکبار هم صدایش را نشنیدند.
شوراهای شهر، اگر میخواهند دوباره اعتمادِ مردم را به دست آورند، باید ثابت کنند که مدافع مردم بودن، نیاز به تقویم انتخاباتی ندارد. مطالبهگری نباید فصلی باشد، مثل برگهایی که تنها در پاییز رنگ میگیرند. شورایی که در سالهای آرام سکوت میکند و در روزهای انتخابات فریاد میزند، بیش از آنکه نمایندهی مردم باشد، بازیگرِ صحنهای موقتی است.
ای کاش اعضای شورا به یاد داشته باشند: مردم به دنبال کسی نیستند که در سالِ آخر حرف بزند، بلکه کسی را میخواهند که در همهی سالها نه زبان، که گوشش برای شنیدن فریادهای خاموش آنان باز باشد.
اعتمادِ عمومی با چند شعار و مصاحبه بازنمیگردد؛ بازسازی آن، سالها زمان میخواهد و تنها با عملِ صادقانه و پیوسته ممکن است.
مردم دیگر به وعده گوش نمیسپارند، به حافظهی خود تکیه میکنند.
شاید هنوز فرصتِ اندکی باقی باشد — اگر این بیداری، واقعی باشد، نه انتخاباتی.
دیدگاه