کدیور: نفوذیهای نامرئی را جدی بگیرید | این بار خانه تکانی و پاکسازی را به جد از بالا شروع کنید
جمیله کدیور گفت: با توجه به بالا بودن احتمال نقض آتش بس از سوی اسرائیل و ازسرگرفته شدن جنگ، این بار خانه تکانی و پاکسازی را به جد از بالا شروع کنید. شاید بتوان جلو ضرباتی مشابه شروع و ادامه جنگ ۱۲روزه را گرفت.
به گزارش پایگاه اطلاع رسانی دیارمیرزا، جمیله کدیور، نماینده پیشین مجلس شورای اسلامی در یادداشتی در روزنامه اطلاعات نوشت: پنج روز پس از اینکه حجت الاسلام سید اسماعیل خطیب، وزیر اطلاعات در روز ۱۸خرداد درباره جزئیات دستاورد اطلاعاتی ایران از رژیم صهیونیستی و اسناد کامل هستهای به دست آمده و انتقال آنها از اسرائیل به ایران سخن گفت و اظهار داشت: «اسناد دیگری در ارتباط با آمریکا، اروپا و کشورهای دیگر و نیز اسناد اطلاعاتی که موجب قدرتمندی آفندی کشور میشود در این اسناد موجود است»، در سحرگاه جمعه ۲۳خرداد، ایران هدف حملات شدید اسرائیل قرار گرفت و در عرض چند ساعت دهها فرمانده ارشد ارتش، سپاه، دانشمندان برجسته هستهای و شهروندان غیر نظامی به شهادت رسیدند.
حملاتی سهمگین که ۱۲روز با شدت تمام ادامه یافت و ایران را از بسیاری از سرمایههای نخبه انسانی خود محروم ساخت. فاصله کوتاه زمانی بین این دو رخداد بزرگ شاید اتفاقی باشد، ولی طبیعی است که سئوالاتی در ذهن مخاطب ایجاد کند و در شرایطی که همه راضی از دستیابی به گنجینه اطلاعاتی راهبردی بودند، با شهادت شمار زیادی از نخبگان عرصه نظامی و علمی ضربه اطلاعاتی غیر قابل جبرانی بر کشور وارد شد.
این در حالی است که این ضربات سنگین که اگر هر یک در هر جای دیگر دنیا رخ میداد، موجب سئوال، استیضاح و استعفای مقامات زیادی در ردههای مختلف سیاسی، نظامی و امنیتی میشد، اولین ضربه از این نوع نبوده و تجربیات مشابه زیادی در ترور نیروهای زبده نظامی و هستهای کشور توسط اسرائیل در ایران و منطقه در دهه گذشته، خصوصاً پس از ۷اکتبر ۲۰۲۳کم نبوده است. تجربیاتی که متاسفانه به دلیل عمق و دامنه نفوذ رژیم صهیونیستی در ردههای مختلف نظامی، سیاسی و اطلاعاتی-امنیتی از آنها درس گرفته نشد؛ از ترورهای نظامی نیروهای ایرانی در سوریه و لبنان و عراق گرفته تا ترور اسماعیل هنیه در تهران ساعاتی پس از مراسم تحلیف رئیس جمهوری جدید. تروری که این پیام را داشت که زدن هر مقامی در ایران برای اسرائیل ممکن است.
هر چند ساعاتی بعد از شروع حمله رژیم صهیونیستی، به موازات حملات قدرتمندانه موشکی و پهپادی ایران علیه اسرائیل، عملیات گستردهای برای کشف عوامل موساد و نفوذیها در کشور آغاز شد و بازگشت دهها هزار اتباع غیرقانونی افغانستانی شدت گرفت وبا بازداشت ۷۰۰ جاسوس داخلی و خارجی به همراه تجهیزات آنها و انجام بازجوییهای گسترده که بهواسطه اعترافات بازداشتشدگان، بانک اطلاعاتی گسترده و عظیمی در اختیار نهادهای اطلاعاتی ایران قرار داد و بعضی نیز پس از طی مراحل دادرسی، به سزای اعمالشان رسیدند، ولی به نظر میرسد آنچه در ۲۳خرداد و پس از آن رخ داد، نشانگر نفوذی ورای عملکرد شماری مهاجر افغان و کولبر و اقلیتهای قومی-مذهبی و افرادی در پوشش جهانگرد باشد و شامل کسانی میشود که کاملا درون سیستم فعال و مورد وثوق و اطمینان مجموعه بوده اند.
مواردی مشابه ایلی کوهن در سوریه با هویت جعلی «کمال امین ثابت» که توانست اعتماد مقامات بلندپایه سوری را جلب و به سرعت در محافل سیاسی و نظامی سوریه نفوذ و با افراد بلندپایهروابط نزدیکی برقرار کند. کسی که در مجلس ملی سوریه با فریادهایش اسرائیل را به بدترین اقدامات متهم میکرد.
دستور موساد به او این بود که تا میتوانی علیه اسرائیل بگو و بنویس تا وانمود کنی دشمن شماره یک اسرائیل هستی. بین سالهای ۱۹۶۲ تا ۱۹۶۵، کوهن توانست اطلاعات بسیار مهمی از وضع نظامی و اقتصادی سوریه به اسرائیل منتقل کند و به عنوان یکی از مهمترین عوامل موفقیت اسرائیل در جنگ شش روزه (۱۹۶۷) شناخته شود.
یکی از برجستهترین دستاوردهای او، ارائه اطلاعات دقیق از استحکامات نظامی سوریه در بلندیهای جولان بود. کوهن همچنین موفق شد از برنامه مخفی ارتش سوریه برای ایجاد پدافندِ چندلایه پرده بردارد. کوهن به خاطر عملیاتش در سوریه توانست با نفوذ در دولت سوریه تا منصب مشاور عالی (معاون) وزیر دفاع ترقی کند و یکی از گزینههای وقت نخست وزیری بود.
یا اشرف مروان، داماد جمال عبدالناصر در مصر که هم در زمان ناصر و هم زمان انور سادات مناصب اطلاعاتی بلندپایه و قدرت زیادی در ارتش و وزارت امور خارجه داشت و توانست وارد ساختار سیاسی و نظامی مصر شود. اشرف مروان، جاسوس ارشد موساد ملقب به «انجل» (فرشته) اطلاعات مربوط به استراتژی انور سادات را در اختیار اسرائیل قرار داد و جزئیات حمله سادات و حافظ اسد را به موساد گزارش داد و زمینه ساز شکست ائتلاف مصر و سوریه در جنگ یوم کیپور شد. او که نماینده مصر در سازمان همکاریهای اقتصادی جهان عرب بود، در زمان سادات تا مرز معرفی به سمت وزارت امور خارجه پیش رفت که به خاطر اختلاسهایش از دولت مصر کنار گذاشته شد.
دیوید بارنیا، مدیر موساد در مراسم رونمایی از کتاب «یک روز که بتوان موضوع را فاش کرد» که در آن از اسناد اطلاعاتی موساد درباره قبل، هنگام و بعد از جنگ ۱۹۷۳یوم کیپور رونمایی شد، با استناد به تحویل اطلاعات فوق العاده حساس توسط اشرف مروان درباره مصر گفت: «مروان به اسرائیل وفادار بود.»
مورد مشابه وطنی، علیرضا اکبری، معاون پیشین وزیر دفاع، مشاور شورای عالی امنیت ملی و از فرماندهان ارشد سپاه پاسداران بود که جای مهری هم روی پیشانیاش نقش بسته بود. او افشای اسرار هستهای ایران به مقامات اطلاعاتی بریتانیا را از سال ۲۰۰۴آغاز کرده بود و ظاهراً تا سال ۲۰۱۹به دلیل ارتباطاتش با برخی مقامات، با مشکلی مواجه نشده بود. جاسوسی که وجود سایت هستهای زیرزمینی مخفی ایران در دل کوههای اطراف تهران را افشا کرد، اکبری بود. او علاوهبر افشای اسرار هستهای و نظامی، به افشای هویت و فعالیتهای ۱۷۸مقام و دانشمند هستهای از جمله محسن فخریزاده که در سال ۲۰۲۰به دست اسرائیل ترور شد، متهم بود. بریتانیا در آوریل سال ۲۰۰۸اطلاعات سری تاسیسات غنیسازی اورانیوم فردو را بنابرادعای خود بهعنوان بخشی از تلاشهای ایران برای ساخت بمب هستهای دریافت کرد و آن را با آژانسهای اطلاعاتی غربی و اسرائیل به اشتراک گذاشت.
نمونه دیگر، کاترین پرز-شکدم، خبرنگار و نویسنده بریتانیایی- فرانسوی یهودی بود که به عنوان یک زن انگلیسی تازهمسلمان و شیعه به ایران سفر کرد. او که با تسنیم و مهر و پرس تی وی و تهران تایمز همکاری داشت، برای وبگاههای اسلامی هم مطلب مینوشت. شکدم با مقامهای امنیتی و عالیرتبه ارتباط داشت و با نفوذ به اندرونی بعضی، به خانوادههای برخی از این افراد هم نزدیک شده بود و از طرق مختلف کسب اطلاع میکرد. برخی وبگاههای یهودی به نوشتارهای تند او در مورد یهودیان اشاره میکردند و خواستار فشار بیشتر بر ایران و کشورهای اسلامی میشدند. اتحادیه ضد افترا بارها به نوشتارهای تند شکدم بدون اشاره به هویت یهودی او اشاره کرده است.
نمونههایی از این دست افراد که به چند مورد داخلی و خارجی آن اشاره شد، در کشور کم نبوده و نیست. برخی با تلاش نیروهای خدوم اطلاعاتی شناخته و بازداشت شدهاند و بعضی هنوز در حال خیانت به کشور و خدمت دهی به موساد و سایر سازمانهای جاسوسی اند.
اظهارات مهدیه شادمانی، دختر شهید سپهبد شادمانی در واکنش به اظهارات غلامرضا جلالی، رئیس سازمان پدافند غیرعامل، درباره نقش تکنولوژیهای نوین در اقدامات تروریستی علیه فرماندهان مقاومت، بسیار قابل توجه است. او با اشاره به برخی ادعاها مبنی بر تاثیر استفاده از واتساپ بر ترورهای اخیر گفت: «ترور پدرم ربطی به استفاده از «واتساپ» نداشت. » او در استوری اینستاگرام خود نوشت: «محل استقرار پدر هرچند ساعت تغییر میکرد. گوشی و وسایل هوشمند همراه نداشتند! پروتکلهای امنیتی رعایت میشد اما در یکی دو مورد، همان موقع که در محل جدید مستقر میشدند، مورد ترور هدفمند اسرائیل قرار گرفتند وبعد از چند بار ناکامی، بالاخره دشمن موفق به یافتن ایشان شد.
ردیابی دقیق اسرائیل فراتر از واتساپ یا جاسوسی سنتی و فردی است.» شهید شادمانی که چند روز بعد از انتصاب به فرماندهی قرارگاه خاتم الانبیا به جای سردار رشید هدف قرار گرفت و به شهادت رسید، و به گفته دخترش همه پروتکلها را رعایت میکرد، نمونه بارز نقش نیروهای نفوذی در سطوح بالا یا در شبکه محافظین مطلع از تحرکات مقامهای نظامی ایرانی است. طبیعتاً دسترسی به این اطلاعات از چند مهاجر افغان و جاسوس رده پایین خودفروخته بر نمیآمده است. نحوه شهادت برخی دیگر از فرماندهان و دانشمندان هستهای نیز همین امر را تائید میکند، چه در روز ۲۳خرداد و چه روزهای بعدی در شهرهای مختلف کشور؛ از فراخوانده شدن به جلسهای فوری تا هدف گرفته شدن در خانه پدری و… نشان از عمق اطلاعاتی عناصر نفوذی داشت.
چهار سال قبل در چنین روزهایی، حجت الإسلام علی یونسی، وزیر اسبق اطلاعات در دولت حجت الإسلام سیدمحمد خاتمی هشداری داد که متاسفانه هیچ کس، از جمله نهادهای اطلاعاتی-امنیتی کشور جدی نگرفتند و به فکر چاره فوری برای مقابله با آن برنیامدند. او گفت: «۱۰ سال اخیر متأسفانه نفوذ موساد در بخشهای مختلف کشور به حدی است که جا دارد همه مسئولین جمهوری اسلامی برای جان خودشان نگران باشند. متأسفانه سازمانهای امنیتی و اطلاعاتی به جای اینکه آنها را شناسایی کنند به جان خودیها افتاده اند.» یونسی با اشاره به اینکه «همیشه و در همه جای دنیا نفوذ سرویسهای جاسوسی در احزاب، سازمانها و گروههای افراطی آسان است» گفت: «همه گروههای افراطی یا اصل گروه را سازمانهای جاسوسی ایجاد کردهاند و یا در آنها نفوذ میکنند… اگر افراد متملق، چاپلوس و افراطی را تعطیل کنیم دروازه ورود نفوذیها راحت بسته میشود…راه نفوذ دشمن این است.»
آیا وزرای وقت اطلاعات کشور طی ۱۵سال گذشته در رابطه با عمق نفوذ اسرائیل در کشور و مقابله با آن به این صرافت نیفتاده بودند که رد افراطیها و متملقین را بگیرند؟ چرا در دوران خود هیچ اقدام درخوری در این رابطه انجام ندادند که ناگهان از سحرگاه ۲۳خرداد تا ۱۲روز پیاپی چنین ضربات سختی متحمل شویم؟ انگشت اتهام را باید به سمت چه کسانی بلند کنیم؟ شاید گفته شود به دلیل شرایط حساس کشور، اکنون زمان طرح این مباحث نیست. برعکس، اتفاقاً به دلیل شرایط حساس کشور باید به سرچشمه پرداخت.
در یک جمله، با توجه به بالا بودن احتمال نقض آتش بس از سوی اسرائیل و ازسرگرفته شدن جنگ، این بار خانه تکانی و پاکسازی را به جد از بالا شروع کنید. شاید بتوان جلو ضرباتی مشابه شروع و ادامه جنگ ۱۲روزه را گرفت.
دیدگاه