زبان فارسی بدون زبانهای بومی و محلی ضعیف و ناتوان است | با از بین رفتن یک زبان محلی باید عزا گرفت
رضایتی کیش خاله در توصیف نسبت و جایگاه زبان فارسی با سایر زبانهای محلی و قومی ایرانی میگوید: باید بدانیم که اگر زبانهای محلی چون تالشی، گیلکی، کردی، لری، بلوچی و غیره تقویت شود در درازمدت باعث تقویت زبان فارسی میشود.

به گزارش پایگاه اطلاع رسانی دیارمیرزا آنکه دیروز به دیگری گفت: «لهجهات را عمل کن» نمیدانست که لهجه عمل کردنی نیست این تفکر است که باید تغییر کند.
به نوشته ایرنا، لهجه، زبان و قومیت نمیتواند بهانهای برای تمسخر چه به شوخی و یا جدی باشد زیرا همه ما ملتی با زبان مشترک، تمدن، فرهنگ و اصالتی هستیم که هویتمان را شکل میدهد و مایه تفاخر ماست و باید بدان افتخار کنیم.
اگر امروز زبان فارسی ما به قدمت و تاریخ چند هزارساله خود اصالت و قوام دارد و هویت بخش مردمانش است، این قوام به زبانها و گویشهای محلی موجود در جای، جای این سرزمین است.
زبانهایی که چه بسا در سالهای گذشته به ورطه فراموشی سپرده شدهاند و امروز هم کم نیستند آنهایی که در خطر و معرض زوال هستند که هریک از آنها خود یک فرهنگ و بخشی از هویت و اصالت ماست.
امروزه در ایرانزمین به اذعان کارشناسان بیش از ۵۰.۶۰ و به بیان برخی دیگر تا ۸۰ زبان و گویش محلی وجود دارد که به عنوان مقوم زبانِ معیار و رسمی این سرزمین (یعنی زبان فارسی) بوده و در غنا و ماندگاری آن هم تاثیر و در عین حال اثرپذیری متقابل دارند.
از جمله آنها زبانها و گویشهای رایج در سرزمین شالی و باران، جنگل و دریا، شعر و شاعرانگی یعنی گیلان است، زبانهایی چون گیلکی، تالشی، کردی، تاتی و. . که هر یک بویژه گیلکی و تالشی به عنوان زبانهای غالب با گویشهای گونهگون در این خطه مبنای گفتمان مردمانش است.
در گیلان ۲ زبان؛ نخست گیلکی و در وهله بعد تالشی زبانهای غالبی است که عمده جمعیت ۲ میلیون ۵۵۰ هزار نفری این بخش از ایران زمین بدانها گویش میکنند که در میان زندگی مدرن امروزه؛ مغفول مانده و چه بسا بیمهریهای بسیاری بدانها روا شده و میشود و نسل امروز به جای تفاخر به آنها میکوشند خود را از این زبانها و لهجهها جدا کنند و در واقع کمتر به این گویشها و زبانهای محلی توجه و اعتبار داده میشود.
اما باید بدانیم که پیوند و ارتباط ما با زبانمان محور هویتی ماست، آنگونه که «هایدگر» فیلسوف آلمانی میگوید: «اگر زبان ملّتی از بین برود آن ملت از صحنه هستی خارج شده است.»
در این رابطه گفت و گویی مفصل با دکتر محرم رضایتی کیش خاله، استاد زبان و ادبیات فارسی دانشگاه گیلان انجام دادیم تا از نگاه یک کارشناس این حوزه مروری بر وضعیت موجود این زبانها بیندازیم.
وقتی با دکتر محرم رضایتی کیشخاله تماس گرفته و طرح موضوع کردم با بیانی گرم که لهجه تالشی آن غالب بود دعوتم را برای حضور در ایرنا پذیرفت و ۲ روز بعد در میان کلاسها و کارهای بسیارش جایی باز کرد و حضورش در ایرنا فرصتی مغتنم شد تا داشتهها و یافتههایش را در حوزه زبان و ادبیات فارسی و زبانهای بومی و محلی بویژه در خطه گیلان، نقش و رابطه آنها با زبان اصلی و میزان اثرپذیریشان از هم و بیمهریهای امروزی به آنها حتی زبان پارسی را به تفصیل برایمان تشریح کند.
او نیز به مانند همه حافظان اصالت و هویت؛ از زبان و جایگاهش در میان اقوام و مردمان سرزمینها و نقش هویتی آن میگوید.
زبان فارسی عتیقهای زنده و هویت بخش با قدمتی بیش از ۲ هزار سال
استاد زبان و ادبیات فارسی دانشگاه گیلان با این عبارت که بازرترین نماد هویت هر قوم زبانش است، عنوان میکند: در واقع بخشی از فرهنگ اصیل، کهن و تاریخی ما در قالب زبان تجلی یافته است.
دکتر محرم رضایتی کیشخاله میگوید: عتیقههای برجای مانده از گذشته برای ما ارزشمند است و در موزهها با لحاظ تمامی نکات ایمنی در ساختمانهایی مقاوم در برابر زلزله، سیل و غیره نگهداری میشوند.
وی برای آنکه اهمیت این جایگاه را ملموستر کند، میافزاید: هر یک از ما نیز اگر در خانهمان شیئی قدیمیتر و تاریخی داریم حتی اگر عتیقه هم نباشد با اینکه جسمی بیجان است از آن به خوبی محافظت میکنیم و برای آن ارزش قائلیم در حالی که زبان فارسی با قدمتی بیش از ۲ هزار و ۵۰۰ سال از زمان هخامنشیان تا امروز همراه ماست اما ارج نمینهیم.
وی تصریح کرد: زبانهای بومی و محلی چون گیلکی و تالشی که اقوام ساکن استان به آن گویش میکنند، عتیقهاند البته نه زیرخاکی بلکه عتیقههای روی خاک و زندهاند و عمر ۲.۳ هزارساله دارند.
وی ادامه میدهد: سایر زبانهای ایرانی نیز عمرشان از تاریخ زبان فارسی کمتر نیست، زبانهایی که بچهها و موالید زبان فارسی نیستند بلکه نسبتشان با زبان فارسی در حکم خواهرخواندگی است، زبانهای تالشی، گیلکی، کردی، ترکی، بلوچی و غیره.
استاد ادبیات فارسی دانشگاه گیلان میافزاید: در واقع همه زبانهای ایرانی به موازات و همعرض هم تاریخیکهن دارند چنانکه نشانهایی از زبان تالشی امروز در فارسی باستان ۲۵۰۰ سال قبل بوده است.
وی میگوید: در زبان گیلکی هم نشانههایی از زبان پهلوی ۱۷۰۰ سال قبل میبینیم در واقع این زبانها عتیقههای زنده روی خاک هستند و بخشی از هویت اقوام این سرزمین را تشکیل میدهند و از نشانههای هویتساز هستند.
وی معتقد است: این زبانهای محلی اعم از گیلکی، تالشی، کردی و. . پشتوانههای زبان فارسی و رابطهشان با این زبان خواهر خواندگی است و همه اعضای یک پیکرند و هر یک از آنها نباشد عملا پیکره زبان فارسی دچار نقص و آسیب میشود.
زبان فارسی بدون زبانهای بومی و محلی ضعیف و ناتوان است
دکتر رضایتی کیشخاله میافزاید: اگر زبان فارسی را بدون این حدود ۵۰، ۶۰ زبان محلی و بومی تصور کنیم یک زبان ضعیف و ناتوان خواهد بود که دیری نپاید در مواجهه با زبانهای قوی دنیا نابود شود.
وی میگوید: زبان فارسی برای دوام، قوام و ماندگاری خود نیاز دارد زبانهای بومی را به عنوان پشتوانه همراه داشته باشد و از آنها واژهها را به امانت گرفته و به عاریت هم بدهد.
استاد زبان و ادبیات فارسی دانشگاه گیلان عنوان میکند: وقتی واژههای اجنبی وارد زبان فارسی میشود میتوان با تحقیق معادل آن را از زبانهای دیگر ایرانی به عاریت گرفت و جایگزین کرد و در واقع بهتر است این داد و ستد با زبانهای بومی و محلی باشد تا زبانهای اجنبی که هیچ سنخیت و قرابتی با زبان فارسی ندارند.
وی تصریح میکند: فارسی، زبانی فراقومی است و هر چند از نظر تاریخی و زمانی به قومی به نام پارسی تعلق دارد اما در حقیقت این زبان از سطح زبان قومی به زبان ملی ارتقا یافته و متعلق به همه اقوام ایرانی است و همه آنها در رشد، شکوفایی، گسترش و تاریخ هزارساله ما و این زبان سهیم بودهاند.
وی میافزاید: در واقع گسترش زبان فارسی با آفرینش این همه آثار ادبی و تاریخی که موجب تفاخر ماست، همراه بوده است.
وی اظهار میکند: فارسی؛ زبان استاندارد، رسمی، معیار و زبان علمی و فرهنگی مشترک ایرانیان است و هیچ زبان ایرانی نمیتواند به دیوار حصین این زبان آسیب بزند اما در عین حال بهم وابسته هستند.
با از بین رفتن یک زبان محلی باید عزا گرفت
دکتر رضایتی کیش خاله در توصیف نسبت و جایگاه زبان فارسی با سایر زبانهای محلی و قومی ایرانی میگوید: باید بدانیم که اگر زبانهای محلی چون تالشی، گیلکی، کردی، لری، بلوچی و غیره تقویت شود در درازمدت باعث تقویت زبان فارسی میشود.
او اینگونه تشریح میکند: اینگونهها منشعب از زبان فارسی نیستند بلکه خویشاوند و با هم در حکم خواهر هستند و تفاوتشان فقط آن است که یک خواهر؛ قویتر و قدرتمندتر بوده و سپاه، ادوات، نیرو و تاج و تخت دارد اما بقیه آنها نه. اگر یک زبان ایرانی از بین برود زبان فارسی باید عزا بگیرد و به سوگ بنشیند.
وی عنوان میکند: این زبانهای محلی پشتوانه زبان فارسی هستند و حفظ آنها ضرورتی اساسی است.
وی میگوید: وقتی بحث فرهنگ و زبان اقوام میشود در یک ظرف فرهنگ ملی و زبان ملی را میبینیم که میتواند به انسجام، دوام، همدلی و تفاهم ما کمککند و درسوی دیگر زبانها و فرهنگ محلی که به قوت و غنای آن میانجامد.
مشترکات بسیار زبانهای بومی و محلی با فارسی
به گفته این استاد زبانشناس؛ زبان فارسی مشترکات فراوانی با زبانهای بومی و محلی ایرانی دارد و میافزاید: زبانهای ایرانی را به دو گروه ایرانی شمال غربی شامل؛ تالشی، گیلکی، مازندرانی، کردی، تاتی، لکی، حتی زبان بلوچی که منشا آن شمال بوده و نیز زبانهای جنوب غرب شامل؛ لاری، فارسی با لهجههای و گونههای مختلف، زبان بشاگردی، رودباری کرمانی و غیره تقسیم کرده اند.
به بیان وی، زبانهای ایرانی حتی در گرجستان و روسیه هم وجود دارد.
حال در میانه این گروههای زبانی گذری میکنیم بر زبانهای بومی و محلی رایج در خطه گیلان که در گوشه، گوشه آن، زبانی و فرهنگی خاص رایج است و در عین این تفاوتها بسیار بهم پیوستهاند.
گیلان سرزمینی با تنوع زبانی
کارشناس زبان و ادبیات فارسی در این رابطه با مروری بر زبانهای رایج در این سرزمین میگوید: در خطه گیلان همانطور که تنوع زیستی بسیار داریم تنوع زبانی هم کم نیست چنانکه که چندین زبان از دیرباز در آن رایج بوده که در میان همه آنها وسعت، قلمرو و گستره، زبان گیلکی و سپس تالشی بیشتر و گستردهتر است.
گیلکی و تالشی؛ زبانهای غالب گیلان
استاد دانشگاه گیلان میگوید: در این خطه ۲ زبان عمده و شاخص یعنی گیلکی در گسترده وسیعی از استان عموما در شرق حتی تا مرزهای غربی مازندران چون چالوس رایج است و مرز این زبان از استان گیلان خارج شده است همانطور که مرز زبان تالشی هم به جمهوری آذربایجان و استان اردبیل کشیده شده است.
به گفته وی، در اردبیل؛ تالشی عنبرانی در ۲ بخش شهرستان نمین و عنبران رایج است و در شاهرود وخلخال بخش عمده مردم خود را تالشی دانسته و برخی پژوهشگران زبان آنان را گونهای از تالشی جنوب میدانند.
اصالت زبان گیلکی در مناطق روستایی بیشتر است
وی میافزاید: گیلکی و تالشی دارای تنوع گویشی هستند، گیلکی شرقیکه در شرق استان شامل؛ شهرهای رودسر، لاهیجان، لنگرود و چابکسر رایج است با گیلکی فومن، صومعه سرا و انزلی متفاوت است.
به گفته وی، گیلکی رشت با هر دوی آنها متفاوت است و از گیلکی اصیل رشتی اطلاع چندانی نداریم زیرا مهاجرتهای مختلف و گسترده از نواحی مختلف استان به این شهر و غیره موجب شده که این زبان در تعامل با گونههای مختلف زبانی اختلاط یافته و زبان رایج کنونی معجون و آمیزهای از گونههای مختلف گیلکی استان باشد.
وی ادامه میدهد: در سایر مناطق شهری این زبان کمتر تحول یافته و در مناطق روستایی نیز این تغییرات زبانی کمتر است و در واقع شرق و غرب استان به نسبت مرکز استان اصالت خود را بیشتر حفظ کرده و در روستاها به نسبت شهرها این اصیل بودن بیشتر است.
اما زبانهای بومی و محلی گیلان به این دو زبان محدود نمیشود که به تناسب قومیتها زبانهای متعدد دیگری هم در بین مردمان استان رواج دارد.
به گفته دکتر رضایتی، زبان رایج دیگر ترکی است که زبان بومی منطقه نیست اما به دلایل تاریخی، فرهنگی و سیاسی در جای، جای استان حتی در مرکز استان متداول است وعموما در بخشی از غرب استان بدان گویش میشود.
وی میگوید: البته در کنار اینها زبان دیگری هم داریم با نام تاتی که بیشتر در منطقه رودبار گویشور دارد.
به گفته وی، از نظر تاریخی تاتی یک معنی دارد آنکه زمانی به تمام زبانهایی که در حوزه جغرافیایی ترکزبانها رایج بوده، تاتی میگفتند.
وی توضیح میدهد: ترکها به زبان رایج در جوارشان تاتی میگفتند اما از نظر زبانی معنی آن متفاوت است و الان به مفهوم گونههای باقی مانده از زبانهایی است که در حوزه آذربایجان قدیم رایج بوده و امروز از بین رفتهاند و از نظر تاریخی به آنها آذری گفته میشود که اندکی در آذربایجان و خلخال هم وجود دارد.
وی عنوان میکند: زبان تاتی در رودبار به شدت در حال دگرگونی و استحاله در زبان گیلکی است. گیلکی بر روی زبان تاتی رودبار اثرگذاشته و بسیاری از ویژگیهای نحوی، واژگانی و ساختاری آن را در هم ریخته و این گونه زبان تاتی را از سایر انواع آن اعم ازتاکستان قزوین یا تاتی شاهرود، خلخال و آذربایجان و نیز تاتی مناطق مرکزی ایران جدا و متمایز کرده است.
وی ادامه میدهد: به نظر میرسد این تاتی در آینده در گونهای از زبان گیلکی حل شود و تمایزات خود را از دست بدهد به طوری که برخی زبانشناسان این تاتی را امروز گونهای از گویش گالشی یا دیلمی از گونههای زبان گیلکی میدانند که در مناطق کوهپایهای اشکورات رایج است.
این کارشناس زبان و ادبیات فارسی در ادامه یک زبان دیگر رایج در استان را کردی کرمانجی ذکر کرد و افزود: این زبان مهاجر است و در مناطق رودبار، رستم آباد، تالش و خلخال گویش میشود همانگونه که در خراسان شمالی و رضوی و نیز ترکیه هم این گویش وجود دارد.
او میافزاید: کرمانجی جزو زبانهای ایرانی است که امروز در ترکیه بیشتر رایج است و ما هنوز در بخشهایی از کشور از جمله سه استانی که ذکر شد آن را داریم.
وی عنوان کرد: گونههای مختلف زبانی با هم تعامل دارند و آن دسته که در مناطق مرکزی استان و شهرها دچار تغییر و تحولات بیشتر شدهاند، موجب میشوند که یکدستی گونههای روستایی و اصالت آنها کاهش یابد.
وی معتقد است: زبان هم یک موجود زنده است و همانطور ما انسانها و محیط پیرامونیمان تغییر میکند، زبان نیز همگام با تغییرات ما ومحیط اطرافمان دچار تحول میشود.
در واقع به نسبت این تحول رابطه ما نیز با این زبانها و نیز تعصب و علاقهمان نیز با آنها کاهش مییابد. چنانکه در تحولات زندگی شهری و غالب شدن جمعیت شهری بر روستائیان، تعصب بر لهجه و زبان هم دگرگون شده و چه بسیار افرادی که از روستاها به شهرها و از شهرهای کوچک به بزرگ میروند میکوشند که به زبان فارسی سخن بگویند و گویش به زبان و لهجه محلی خود را در پستوی ذهن مینهند و جلوه بیرونی بیان و گفتارشان زبان فارسی آن هم تا حد امکان بدون لهجه است.
در واقع ارتباط با زبانهای محلی و بومیمان به تناسب رشد شهرنشینی و زندگی مدرن بویژه در چند دهه گذشته روز به روز کاهش یافته که عموما هم عمدی بوده تا دیگران متوجه اصالت ما نشوند.
البته این سالها این حس و نگاه حداقل در نسلی که امروز وارد دوره میانسالی زندگیشان شده اند، کمرنگتر شده اما همچنان هست و اینبار چه بسیار در نتیجه همین نسل به عنوان والدین و تلاش برای آموزش زبان فارسی سلیس آن هم با لهجه تهرانی به فرزندانشان نمود یافته است.
دکتر رضایتی با بیان اینکه نسل امروز خیلی با زبانهای بومی و محلیشان ارتباط نمیگیرند و خیلی بر روی آنها عِرق ندارند، گفت: هر چند هستند جوانان و خانوادههایی که خیلی به حفظ زبانهای محلی و بومی خود اهتمام دارند اما تعدادشان زیاد نیست.
او عنوان کرد: در گذشته خودسانسوری زیاد بود چنانکه حتی خانوادههایی که صحبت کردن بین خودشان به گیلکی و تالشی برایشان مهم بود وقتی در جمع قرار میگرفتند ترجیح میدادند به فارسی سخن بگویند اما امروز این نگرش اندکی تغییر یافته و نه تنها در رشت که در تهران تالشی و گیلکی سخن میگویند و تلقی حقارت نیست.
وی عنوان کرد: این خود از نقاط و ویژگیهای امیدوار کننده است قبلا خودسانسوری خیلی قویتر وجود داشت اما الان در یکی دو دهه اخیر در بین گویشوران تالشی و گیلکی چنین موردی را کمتر میبینیم.
آیا امیدی به دوام و ماندگاری زبانهای محلی در گیلان هست؟
وی ادامه داد: امروز عموما نسل جدید و نیز خانوادهها بیشتر اهتمامشان به آموزش زبان فارسی و در وهله بعد انگلیسی است که با این وضعیت بعد از ما و نسل ما، زبان فارسی نسبت به زبان انگلیسی حکم زبان محلی مییابد.
استاد دانشگاه گیلان با اشاره به این نوع نگاه میگوید: در دراز مدت خیلی به دوام و ماندگاری این زبانهای محلی در گیلان از جمله گیلکی و تالشی امید ندارم و ممکن است طی دو، سه نسل آینده به شدت تضعیف شود.
در واقع از نگاه او، روند کنونی بین این نسل و زبانهای محلی، روند خوشایند و امیدوار کنندهای در دوام و ماندگاری آنها نیست.
وی با بیان اینکه، فکر میکنم این روند همچنان ادامه یابد، افزود: حال اگر در این میانه مسئولان فرهنگی برنامهریزی برای حفظ و ماندگاری زبانها داشته باشد آن قصه دیگری است و ممکن این شرایط تغییر یابد اما اگر این روند همینگونه پیش برود ظرف یکی، دو نسل دیگر زبانهای گیلانی خیلی ضعیف شده و شاید در چند نسل آینده کاملا از بین بروند.
این کارشناس زبان و ادبیات فارسی افزود: اینکه چگونه این زبانها را حفظ کنیم و یا حداقل از سرعت تحولات ناخواستهها آنها کم کنیم نیاز به برنامهریزی فرهنگی و همراهی مردم دارد و مدیران فرهنگی در سطح کلان و نیز استانی باید اهتمام ویژهای به برنامهریزی در این زمینه داشته باشد.
او میگوید: افراد علاقمند در بین پژوهشگران در سطح استان کم نیستند که میخواهند در این زمینه کار کنند اما نیازمند پشتیبانی و حمایت هستند خیلی از آنها آثار و تالیفاتشان در این حوزه روی دستشان مانده و نمیتوانند آنها را چاپ کنند حتی ایدهها و راهکارهایی متفاوت و اثربخش برای ترویج این زبانها و حفظ و اصالت آنها دارند که باید مورد توجه قرار گیرد.
وی عنوان میکند: بخش کلان و دولت و مردم بهم پیوسته است متولیان فرهنگی استان باید برنامه ریزی کنند اما اگر کنشگران محلی منطقه، پژوهشگران و محققان و نیز خانوادهها اقبال و همراهی نکنند بیفایده است زیرا برای فرهنگسازی به کمک و همکاری متقابل مردم و مدیران و فعالان بخش خصوصی به طور همزمان نیاز است.
این استاد دانشگاه میگوید: قبل از هر چیز نیازمند تولید برنامههای موثر و کارشناسی شده به تناسب سلیقه و ذائقه جامعه در این حوزه با نظر کارشناسان خبره و اهل فن هستیم به عنوان مثال اگر صدا و سیما برای این موضوع از نظرکارشناسان خبره استفاده نکند حتی ممکن است این عملکردآنها به اضمحلال زودرس زبان و تخریب آن منجر شود.
وی میافزاید: مواردی مانند مستندسازی زبان گیلکی از طریق فرهنگ واژگان، لغت نامه و مانند آن، ایجاد واحد درسی درباره زبان گیلکی در مدارس و دانشگاههای استان؛ کاربرد زبان گیلکی در مراکز عمومی مانند تابلوهای خیابان؛ عابر بانکها و هر امکان دیگری مانند آن راهکارهایی برای جلوگیری از نابودی زبان گیلکی است.
وی ادامه میدهد: پخش اخبار و اجرای برنامه به زبان گیلکی در صدا و سیما خوب است اما کافی نیست. حمایت از هنرمندان و پژوهشگران فعال در زمینه ترویج زبان مادری سبب گسترش این امر در جامعه و تشویق آنها برای ادامه این مسیر میشود.
این زبانشناس اظهار میکند: عدم آشنایی نسل جدید گیلان با زبان مادری نشان دهنده کمکاری مسئولان و نیز خانوادهها در این زمینه است.
وی، حمایت از آثار هنری که به زبان گیلکی و تالشی منتشر میشود را راهی میداند که موجب شده زبانها در ذهن مخاطبان آنها نهادینه شود.
دکتر رضایتی عنوان کرد: این زبانها بخشی از هویت اقوام این سرزمینند اهمیت و ماندگاری این نشانههای هویتساز ضرورتی اساسی است اما اینکه چگونه این زبانها را حفظ کنیم و یا حداقل از سرعت تحولات ناخواستهها آنها کم کنیم نیاز به برنامهریزی فرهنگی دارد.
وقتی بحث فرهنگ و زبان اقوام را مطرح میکنیم در یک ظرف، فرهنگ ملی و زبان ملی را میبینیم که میتواند به انسجام، دوام، همدلی و تفاهم ما کمک کند از اینرو باید همه اجزا این قوام و دوام بویژه زبانهای بومی و محلی و همزمان با آن فرهنگها و خردهفرهنگهای آن را حفظ کرد و قوت بخشید.
دیدگاه