مشروطه خواهی که در راه اسلام قیام کرد

۵ مولفه‌ مبارزاتی میرزا کوچک خان جنگلی؛ از عدالت‌خواهی تا حفظ تمامیت ارضی ایران

میرزا کوچک جنگلی در سال ۱۲۸۶ شمسی، در گیلان به صفوف آزادی‌خواهان پیوست و برای مبارزه با استبداد محمدعلی شاه روانه تهران شد

به گزارش پایگاه اطلاع رسانی دیارمیرزا، بعد از تجربه ناموفق مشروطه، قیام‌های متعددی در سراسر کشور علیه استبداد و استعمار شکل گرفت؛ نهضت جنگل یکی از این قیام‌ها بود.

رهبری این قیام را میرزا یونس معروف به میرزا کوچک‌خان جنگلی بر عهده داشت. وی سال‌های نخست عمر خود را در مدرسه حاجی حسن رشت و مدرسه جامعه آن شهر به آموختن مقدمات علوم دینی سپری کرده و در مدرسه‌‍ مسجد محمودیه تهران، به تحصیل علوم طلبگی پرداخته بود.

میرزا در سال ۱۲۸۶ شمسی، در گیلان به صفوف آزادی‌خواهان پیوست و برای مبارزه با استبداد محمدعلی شاه روانه تهران شد. همزمان با اوج‌گیری نهضت مشروطه وی به عضویت کانون “مجلس اتحاد” درآمد. در سال ۱۲۹۴ شمسی، “هیأت اتحاد اسلام” از یک گروه هفده نفره در رشت تشکیل شد که میرزا کوچک‌خان عضو مؤثر آن بود. این هیأت هدف خود را خدمت به اسلام و ایران اعلام کرد و به زودی میرزا کوچک‌خان رهبری هیأت را بر عهده گرفت.

پس از اشغال نواحی شمالی ایران از سوی روسیه تزاری، هیأت اتحاد اسلام به مبارزه با ارتش تزار پرداخت و یک گروه مسلح به عنوان فدایی تشکیل داد. این هیأت، پس از چندی به کمیته اتحاد اسلام تبدیل شد و تا پایان سال ۱۲۹۶ شمسی، بخش وسیعی از گیلان و قسمتی از مازندران، طارم، آستارا، طالش، کجور و تنکابن زیر نفوذ آن درآمد.

این کمیته اندک‌اندک به مبارزه با استعمار پرداخت و از دل آن نهضت جنگل بیرون آمد. میرزا کوچک خان در قیام خود ضربات سخت و جبران‌ناپذیری را به شوروی و انگلیس وارد ساخت اما سرانجام در پی اتحاد استعمار خارجی و استبداد داخلی، میرزا کوچک خان جنگلی در ۱۱ آذرماه ۱۳۰۰ شمسی به شهادت رسید.

وی در طول دوران مبارزه، قیام علیه استبداد داخلی و مبارزه با استعمار خارجی را هدف خود قرار داده بود، حفظ تمامیت ارضی ابران مبنای مبارزه‌اش بود و آزادی‌خواهی را در چارچوب اسلام دنبال می‌کرد.

در ادامه به مولفه‌های مبارزاتی میرزا کوچک‌خان جنگلی اشاره می‌شود.

۱- سازش‌ناپذیری

اولین مؤلفه‌‌ قیام میرزا کوچک‌خان جنگلی، شاخصه ضد استعماری بودن آن بود. وی نه تنها با قدرت تمام در برابر زیاده‌خواهی‌های استعمار پیر مبارزه می‌کرد، بلکه در برابر دول استعماری دیگر نیز سر سازش نداشت.

وقتی کلنل استوکسِ انگلیسی، سرسختی میرزا کوچک‌خان در مبارزه علیه منافع بریتانیا را دید، اعلام کرد در صورتی که میرزا به انگلیسی‌ها اعتماد کند، دولت انگلیس تعهد می‌کند، حکومت جنگل را به رسمیت بشناسد. اما علی‌رغم انتظار وی، میرزا کوچک‌خان بر موضع خود مبنی بر عدم سازش تاکید کرد و در پاسخ افسر انگلیسی نوشت: «…جنگل معتقد نیست که در روش متخذه خویش تغییراتی بدهد و زیر بار چنین معامله‌‎ای برود.… برای من و همکارانم تشکیل حکومت مقتدری زیر نفوذ شما مقرون به افتخار نخواهد بود».[۱]

ریچارد کاتم، نویسنده امریکایی که با سازمان سیا نیز ارتباط داشت، با اشاره به مواضع ضد استبدادی میرزا کوچک خان می‌نویسد: «میرزا کوچک‌خان و افرادش که به جنگلی معروف بودند، علیه تمام دشمنان ایران یکسان می‌جنگیدند؛ آن‌ها با روس‌ها جنگیدند و وقتی روس‌ها کنار رفتند با انگلیسی‌ها جنگیدند. زمانی که نیروی ترکیه-آلمان آن‌ها را تهدید کرد که قصد پیشروی به منطقه زیر نظارتشان را دارد، جنگلی‌ها اعلام نمودند با آن‌ها نیز خواهند جنگید.»[۲] این موضوع، به وضوح نشانگر سازش‌ناپذیری میرزا کوچک خان جنگلی در برابر دول استعماری است.

همچنین، سردار جنگل طی مکتوبی به مدیوانی (از سران انقلابیون کودتای سرخ)، بر موضع خود مبنی بر عدم سازش تاکید کرده و با ذکر این گزاره که «من آلت دست قوی‌تر از شماها نشده‌ام چه رسد به شماها»، هشدار می‌دهد: «هر کس که در امور داخلیمان مداخله کند، او را در حکم انگلیس و نیکلا و درباریان مرتجع ایران می‌شناسیم.»[۳]

به شهادت میراحمد مدنی، از سران نهضت جنگل و از دوستان با سابقه میرزا کوچک‌خان: «میرزا کوچک و همراهانش اهتمام داشتند که بیگانگان در امور داخلی ایران مداخله نکنند و ایران بایستی به دست ایرانی اداره شود و در قبال هر قشون بیگانه ایستادگی می‌نمود و سعی داشت که مقدورات کشور به مردان صالح سپرده شود تا آمال و آرزوی آزادی‌خواهان اجرا گردد و به همین منظور با هر نیت ارتجاعی و استعماری مخالفت می‌نمود.»[۴]

۲- آزادی‌خواهی

آزادی‌خواهی یکی دیگر از مؤلفه‌های قیام میرزا کوچک‌خان جنگلی است که رابطه مستقیمی نیز با مبارزه با استعمارگران خارجی دارد. به شهادت تاریخ، هنگامی که جنگلی‌ها رشت را به تصرف خود در آوردند، رهبر نهضت جنگل طی اطلاعیه‌ای در مورد جایگاه آزادی در مبارزه اعلام کرد: «خداوند متعال همه را آزاد آفریده و بنده یکدیگر نیستند و طوق بندگی را نباید به گردن نهند.»[۵]

اهمیت آزادی در نگاه میرزا به حدی است که وی در نامه‌ای به مدیوانی، گروه خود را گروه “احرار” می‌نامد و می‌نویسد: «فداکاری‌های بنده و احرار جنگل برای وصول به آزادی است.»[۶] وی در جای دیگر می‌نویسد: «حاشا و کلا عقیده ما ثابت و محکم است؛ تمام افراد ما با حرارت سرشاری برای فدا شدن در راه آزادی بی پروا هستند.»[۷]

وی همچنین در نامه‌ای به لنین، پیش شرط نیل به آزادی را مقابله با دخالت خارجیان عنوان کرده و درباره شأن آزادی در مبارزه می‌نویسد: «اگر ما از دخالت خارجی‌ها در کارهای داخلی و خارجی‌مان جلوگیری ننماییم، این دلیل می‌شود که ما به مقصود خود به آزادی نخواهیم رسید.»[۸]

۳- قیام در راه اسلام

از دیگر مؤلفه‌های قیام میرزا کوچک‌خان، اسلامی بودن و پایبندی وی به مبانی دینی است. براساس شواهد تاریخی، «میرزا یک مرد مذهبی تمام عیار بود. هیچ‌گاه واجباتش ترک نمی‌شد و از نماز و روزه قصور نمی‌کرد و در بین دو نماز، آیات “و من یتوکل على الله فهو حسبه” و “قل اللهم ملک الملاک” و “لا تحسبن الذین قتلوا فی سبیل الله…” را زمزمه می‌کرد.»[۹]

به اذعان یحیی دولت‌آبادی: «میرزا کوچک‌خان مردی است… دوست‌دار عالم اسلامیت و طرفدار استقلال و آزادی ایران و مخالف حکومت‌های استبدادی خودی و بیگانه.»[۱۰]

مولفه اسلامی بودن قیام میرزا، در پاسخ وی به صاحب‏ منصب روسى قزاقخانه کاملا هویداست. وقتی وثوق‌الدوله با فشار روس یک نیروی مجهز را به فرماندهی تکاچین‌کف، صاحب ‏منصب روسى قزاقخانه از تهران به رشت اعزام کرد، وی قبل از درگیری، نامه‌ای به میرزا نگاشت و کوشید با تطمیع و تهدید، میرزا را تسلیم کند. اما پاسخ میرزا این بود: «در قانون اسلام مدون است که کفار وقتی به ممالک اسلامی مسلط شوند، مسلمین باید به مدافعه برخیزند.» و با این پاسخ، سردار جنگل بار دیگر انگیزه خود برای قیام را تشریح کرد.

میرزا کوچک خان پس از ورود به رشت و پیش از تأسیس جمهوری نیز، طی نطقی با تکیه بر مفاهیم دینی و اسلامی، به توصیف روند مبارزه پرداخت. همچنین بیانیه وی در تأسیس جمهوری، نمود دیگری از ایمان دینی وی بود.

همچنین، آخرین نامه بازمانده از میرزا کوچک‌خان به تاریخ ۵ آبان ۱۳۰۰ که تقریبا یک ماه پیش از زمان شهادتش نوشته شده است نیز دلیل دیگری از پایبندی سردار جنگل به دین و مفاهیم دینی در آخرین روزهای حیات وی است. در بخشی از این نامه آمده است: «اتکای بنده و همراهان به خداوند دادگری است که در بسیاری از این اتفاقات ما را در پرتو توجهات خود محافظت کرده است. به جز از خداوند به هیچ‌کس مستظهر نبوده و امیدوارم که توجهات کامله‌اش شامل حال و یار و معین ما باشد.. ما هر گونه اتهاماتی را که به ما نسبت می‌دهند می‌شنویم و حکمیت را به خداوند قادر و حاکم علی‌الاطلاق واگذار می‌کنیم…»

۴- عدالت‌خواهی

از مولفه‌های دیگر نهضت جنگل، عدالت‌خواهی بود. میرزا کوچک‌خان در بیانیه‌ای در مورد جایگاه عدالت در نهضت جنگل می‌نویسد: «انواع مرارت‌ها، گرسنگی‌ها و دربه دری‌ها دیده‌ایم، به امید این‌که روزی موفق شویم ایران را از وجود خائن‌ها تصفیه کرده، نیروهای بیگانه را خارج نماییم و پایه‌های عدالت را محکم کنیم.»

به اذعان احمد کسمایی، یکی از نزدیکان میرزا کوچک خان، هدف نهضت جنگل این بود که «پس از به دست آوردن استقلال و ایجاد یک حکومت ملی در سراسر کشور، اراضی مالکان بزرگ را میان زارعین قسمت کرده و سوادآموزی را برای تمام مردم ایران اجباری کند.»

به نوشته فیلیپ روشار: «جنگلی‌ها خواهان بودند که بهره‌برداری از منابع کانی ملی به وسیله بیگانگان پایان یابد و سرمایه ملی در راه توسعه صنعت، ایجاد راه آهن، کارخانه‌های نساجی و چرم‌سازی ملی به کار رود و بالاخره نظام آموزشی نو و همچنین بیمارستان‌ها و آزمایشگاه‌های مناسب پدید آید.» علاوه بر این روس‌ها نیز در تحلیل‌های خود از نهضت جنگل، میرزا کوچک‌خان را فردی عدالت‌طلب معرفی می‌کردند.

۵- استقلال‌خواهی و حفظ تمامیت ارضی ایران

از دیگر مولفه‌های مبارزاتی میرزا کوچک‌خان، تلاش برای حفظ تمامیت ارضی ایران است. روزنامه جنگل، ارگان نهضت درباره اهداف مبارزاتی جنگلی‌ها می‌نویسد: «ما قبل از هر چیز طرفدار استقلال مملکت ایرانیم. استقلال به تمام معنای کلمه… ما طرفدار یگانگی عموم مسلمانانیم. این است نظریات ما که تمام ایرانیان را دعوت به هم صدایی کرده، خواستار مساعدتیم.»

میرزا در یکی از نامه‌های خود، بر این مهم تاکید کرده و می‌نویسد: «عاری از شرف می‌دانم کسی را که حقوق و حاکمیت و استقلال مملکت را فدای شغل و مقام کند… من استقلال ایران را خواهانم و بقای اعتبارات کشور را طالبم…»[۱۱]

به نوشته شاپور رواسانی: «میرزا و یارانش با هر نوع فکر تجزیه‌طلبی و جدایی از کشور مخالف بودند و هدف اصلی‌شان که بارها اعلام می‌شد به دست آوردن استقلال و آزادی برای کل جامعه ایرانی بود نه یک منطقه.»

بنا به گفته ابراهیم فخرایی، از نزدیکان نهضت جنگل: «میرزا و دیگر یارانش هیچ‌گاه به این مسئله [جدایی‌طلبی] نمی‌اندیشیدند، زیرا معتقد بودند اعلام خودمختاری نوعی پراکندگی و تجزیه مملکت است.»

از این رو می‌توان تلاش برای حفظ تمامیت ارضی ایران، آزادی‌خواهی، عدالت‌خواهی، اسلامی بودن و عدم سازش را از مهم‌ترین مولفه‌های مبارزاتی میرزا کوچک خان جنگلی دانست.

مولفه‌های مبارزاتی میرزا کوچک‌خان جنگلی


پی‌نوشت‌ها:

 ۱- مراغه‌ای، زین‌العابدین (۱۳۱۳)؛ سیاحت نامه ابراهیم بیک، قاهره: بی‌نا. ص ۱۱۸

۲- کاتم، ریچارد (۱۳۵۷)؛ ناسیونالیسم در ایران، ترجمه فرشته سر لک، تهران: نشر گفتار، ص ۱۶۰

۳- ابراهیم فخرایی، سردار جنگل، تهران، جاویدان، ۱۳۵۷، ص، ص ۳۰۱

۴- میراحمد مدنی، جنبش جنگل و میرزا کوچک‌خان، به کوشش سید محمدتقی میرابوالقاسمی، تهران، انجمن آثار و مفاخرفرهنگی، ۱۳۷۷، ص ۷۳

۵- ابراهیم فخرایی، سردار جنگل، ص ۲۶۶

۶- پیشین، ۳۶۱

۷- پیشین، ص ۴۲۵

۸-  محمدعلی گیلک، تاریخ انقلاب جنگل، رشت، گیلکان، ۱۳۷۱، صص۳۱۷- ۳۱۸.

۹- سردار جنگل، ص ۳۸

۱۰- یحیی دولت‌آبادی، حیات یحیی، تهران، نشر عطار، ۱۳۷۱، ص ۹۳

۱۱- تاریخ انقلاب جنگل، ص ۳۵۲

Share