معمای گسترش طبقه Neet

طبقه و گروهی که نَه دنبال کسب آموزش و مهارت هستند و نه به دنبال کسب شغل!

شبکه‌های اجتماعی این باور را بیشتر تقویت کرده که شما با انجام فعالیت‌های بسیار سطحی و ساده می‌توانید زندگی و درآمد بسیار خوبی داشته باشید. از سوی دیگر اراده بچه‌ها به خصوص در برابر مشکلات پرورش پیدا نمی‌کند و خیلی از ناکامی‌ها را تجربه نمی‌کنند و یاد نمی‌گیرند که مقابل ناکامی بایستند و احساس مسئولیت هم نخواهند کرد.

به گزارش پایگاه اطلاع رسانی دیارمیرزا به نقل از فرارو، یکی از چالش‌هایی که در سال‌های اخیر، کشورهای مختلف در اقصی نقاط جهان با آن دست به گریبان بوده و هستند، مساله ظهور و گسترش طبقه Neet؛ طبقه و گروهی که نَه دنبال کسب آموزش، مهارت هستند و نه به دنبال کسب شغل.

این موضوع به یک چالش محوری تبدیل شده و بسیاری بر این باورند که نظام آموزشی باید معطوف به آن باشند و قبلا از اینکه جلوه‌های خسارت بار این پدیده خود را نشان دهند، سعی در مقابله با ابعاد خسارتبار آن داشته باشند. این عده معتقدند که گسترش طبقه Neet می‌تواند پیامدهای وخیمی را در ابعاد مختلف سیاسی، اجتماعی و اقتصادی برای کشورمان داشته باشد.

در گفتگو با شهین ایروانی، استاد «مبانی فلسفی و اجتماعی آموزش و پرورشِ» دانشگاه تهران، به واکاوی نقش نظام آموزشی در ظهور و گسترش طبقه Neet پرداخته است.

شهین ایروانی گفت: «در وهله اول به نظر می‌آید که دولت‌ها و سیاست‌های آن‌ها در حوزه اشتغال، و بحث عدالت و سلامت در توزیع فرصت‌های شغلی، از مولفه‌های موثر در این حوزه هستند. فرهنگ اجتماعی و فلسفه‌ای که برای «کار» ارائه می‌شود نیز در این رابطه کنشگری عینی دارد. متاسفانه در جامعه ما بحث تحقیرِ کار یدی را شاهدیم و نوعی نگاه طبقاتی به مشاغل و معیارهای ارزشمند و مهم در این حوزه برقرار است. »

وی ادامه داد: «همه این‌ها در نوع تصویری که از مساله اشتغال ارائه می‌شود تاثیر دارد. شبکه‌های اجتماعی نیز به طور ویژه در این زمینه تاثیر می‌گذارند و در این چهارچوب، آن‌ها «پول» را به عنوان ارزش اصلی معرفی می‌کنند. نوع مشاغلی که افراد می‌توانند داشته باشند، چه میزان زحمت و چه میزان درآمد دارد، همه این‌ها جوانبی است که تاثیرگذار هستند. خانواده هم در این موضوع دارای سهم است: اول از نظر نوع نگاهی که به فرزند دارد و دوم از نظر رویکردی که در تربیت فرزند دارد. یکی هم از این حیث که عمیقا از فرهنگ اجتماعی تاثیر می‌گیرد. بالاخره مدرسه به منزله فرصت و ظرفیت برای یادگیری و رشد جوانب مختلف وجودی دانش آموز و کسب مهارت‌هایی که برای ورود به اجتماع به آن‌ها نیاز دارد نیز از اهمیت برخوردار است. »

شهین ایروانی تصریح کرد: «چون بحث ما «نظام آموزشی» است، مجبوریم مساله را از این جهت که مدرسه برای ایفای نقش خود با چه مسائلی روبه رو است، و چگونه سایر نهادها نظیر نهاد خانواده، فرهنگ اجتماعی و نهاد دولت بر آن تاثیر می‌گذارند، بررسی کنیم. دولت‌ها تا جایی که به حوزه اشتغال مربوط می‌شود، تحت تاثیر سیاست‌هایی که اجرا می‌کنند، فرصت‌هایی که برای گسترش تولید و خدمات ایجاد می‌کنند و امکانات شغلی که فراهم می‌کنند، بر ظهور طبقه Neet موثر می‌باشند. در جامعه‌ای که فرصت‌های شغلی کم شده، زمینه‌های سوءاستفاده و رانت افزایش پیدا می‌کند و فرصت‌های موجود، شایسته‌سالارانه توزیع نمی‌شود، همه در فرهنگ اشتغالِ سالم و ناسالم نقش دارند و خودِ این‌ها موجب سرخوردگی می‌شوند».

وی گفت: «از سوی دیگر فرهنگ اجتماعی این باور را شکل داده است که شغلِ خوب، شغلِ راحت است: شغلی که کم زحمت داشته باشد، فضا همه جوره در آن راحت باشد و فرصت زندگی لاکچری و باشکوه را برای جوانان فراهم کند.»

این استاد دانشگاه تهران خاطرنشان کرد: «شبکه‌های اجتماعی این باور را بیشتر تقویت کرده که شما با انجام فعالیت‌های بسیار سطحی و ساده می‌توانید زندگی و درآمد بسیار خوبی داشته باشید. فرهنگ اجتماعی ما فرهنگ تلاش‌گری نیست و این افراد را تشویق نمی‌کند و مدام از افرادی که یک شبه ره صدساله را طی می‌کنند، حمایت می‌کند. موضوعی که به نوعی فرهنگ ضدِ اشتغال به معنای اصیل‌اش تبدیل خواهد شد. بعد از دولت و فرهنگ اجتماعی، خانواده به عنوان وجه سوم، عامل مهم دیگری است. از نظر تربیتی اینکه ما رویکردی مراقبتی و تربیتی داشته باشیم و بر تک فرزندی تاکید کنیم و آن را حق فرزندان بدانیم و سعی کنیم بچه‌ها در راحتی کامل باشند، بر ظهور و رشد طبقه Neet تاثیر دارد.»

ایروانی گفت: «امروزه فرقی نمی‌کند که شما خانواده شهری و یا روستایی باشید، مهم این است که کودک شما در سن کودکی بسیار راحت باشد و به هیچ وجه سختی نکشد و تا حد امکان ما باید به چیزهایی که از سوی کودکان مطالبه می‌شود، راه دهیم (بر اساس فرهنگی غلط) و آن‌ها را همه جوره فراهم کنیم. در حالی که نیاز، متفاوت از مطالبات است و احساسِ نیاز کردن با نیازمند بودن هم تفاوت دارد. خانواده‌ها این موارد را از هم تمایز نمی‌دهند و فرهنگ اجتماعی و مناسبات خانوادگی و تعاملات آشنایان و خانواده و هم‌کلاسی هم موثر بر این موضوع است.»

وی افزود: «نوع رسیدگی‌هایی که خانواده‌های مختلف برای فرزندان خود انجام می‌دهند، خانواده‌ها را از چشم اندازی کلی تحت تاثیر قرار می‌دهد. اصلِ «ارائه خدمات حداکثری و مطالبه حداقلی» از بچه‌ها فرهنگ مسئولیت‌پذیری را در آن‌ها ضعیف می‌کند. امری که بچه‌ها را خودمدار می‌کند و معمولا، چون تک فرزند هستند و رقیبی هم ندارند آن‌ها را تحت تاثیر قرار می‌دهد. در حالی که زمانی که فرزندان خواهر و برادر داشته باشند، با وجود اختلاف بسیار، بالاخره یکدیگر را به رسمیت می‌شناسند و این خودش یک رابطه هم عرض و متعادل ایجاد می‌کند».

ایروانی تصریح کرد: «نداشتن فرهنگ گروهی و جمعی در بین بچه‌ها بخش مهم‌اش از خودمداری‌هایی در خانواده‌هایی ریشه دارد که رقیبی برای بچه‌ها وجود ندارد. اراده بچه‌ها به خصوص در برابر مشکلات پرورش پیدا نمی‌کند و خیلی از ناکامی‌ها را تجربه نمی‌کنند و یاد نمی‌گیرند که مقابل ناکامی بایستند و احساس مسئولیت هم نخواهند کرد. در مورد اشتغال هم وضعیت به همین صورت است، خانواده‌ها دوست دارند که بچه‌ها در راحت‌ترین شرایط، بهترین فرصت‌های شغلی را داشته باشند و نمی‌خواهند مشکلاتی که به عنوان نسل‌های پیشین خودشان تجربه کردند، برای بچه‌هایشان هم اتفاق بیفتند».

وی گفت: «از این رو آن‌ها سعی می‌کنند فرزندان خود را حتما به دانشگاه بفرستند که این مشکلات برای فرزندانشان پیش نیاید و کار بدنی و فیزیکی از نظر آن‌ها بی‌ارزش‌تر محسوب می‌شود. این‌ها الگوهایی از اشتغال هستند که با واقعیت‌های جامعه و اشتغال همخوانی ندارند. حتی خانواده‌ها اگر بپذیرند که فرزندشان وارد این مشاغل شوند که پرستیژ ندارند (بر اساس هنجارهای معیوبِ پذیرفته شده)، راضی نیستند و نگاهشان نگاهِ ملامتگرانه است.»

ایروانی افزود: «فرزندانی که در این خانواده‌ها رشد می‌کنند و از آن فرهنگ اجتماعی متاثر هستند، حال با دولتی رو به رو هستند که سیاست‌های خاصی را پیاده می‌کند و به تدریج بابت شرایط حاکم و فعلی، دل‌نگرانی‌هایی برایشان ایجاد می‌شود. این فرزندان وارد مدرسه‌ای می‌شوند که ضعفِ نهادی دارد و کارش را به درستی انجام نداده است. حال باید مدرسه سعی کند به دانش آموزانی که تفاوت‌های زیادی دارند، آموزش‌هایی بدهد و مهارت‌هایی را به آن‌ها بیاموزد که نتیجه‌اش ظهور طبقه‌ای می‌شود که امروزه به طبقه Neet معروف شده اند.

با این همه ما لزوما نمی‌توانیم صرفا مدرسه و نظام آموزشی را زمینه سازِ ظهور طبقه بی‌مبالات و تنبلِ (Neet) خود بدانیم. امروز مدام به مدارس تذکر داده می‌شود که کودک محوری (دانش آموز محوری) را اولویت فعالیت خود قرار دهند. ضمن اینکه اکنون بین خانواده و مدرسه شکافِ ارزشی عمیق‌تر شده است، یعنی مدرسه در ارزش‌هایی که قصد معرفی آن‌ها به دانش آموز را دارد، با خانواده متفاوت و حتی متعارض است. تنها وجه اشتراکشان این است که هر دو طرف بر سخت گیری‌های بیشتر تاکید دارند. در چنین شرایطی این سوال ایجاد می‌شود که مدرسه خودش باید چه کار کند؟ در واقع، نوعی ابهام ایجاد شده که کنش‌های موثری نیز جهت رفع آن و افزایش کارآمدی صورت نمی‌گیرد.»

Share