لطفی که فوتبال ایران به اسکوچیچ کرد؛ فیلم هندی برای دراگان
سناریوی مظلومنمایی اسکوچیچ که شبیه فیلمهای هندی شده به دستاویزی برای حمله به فدراسیون فوتبال تبدیل شده است؛ غافل از اینکه در حال حاضر باید تمام هم و غم اهالی فوتبال، جام جهانی قطر باشد و نه چیز دیگری.
به گزارش پایگاه اطلاع رسانی دیارمیرزا، آرش عبدی در ایرنا نوشت: دراگان اسکوچیچ در شرایطی به عنوان سرمربی تیم ملی فوتبال انتخاب شد که این مربی به لحاظ سابقه کاری هیچگاه هدایت تیمهای بزرگ را برعهده نداشته است و بیتردید بزرگترین تجربه مربیگری او در تیم ملی ایران بوده است.
صبح امروز (چهارشنبه) کارلوس کیروش به ایران بازگشت تا پس از ۱۳۲۶ روز یک بار دیگر هدایت تیم ملی فوتبال ایران را بر عهده بگیرد. این بار و بر خلاف دوره پیشین، حضور کیروش روی نیمکت تیم ملی، چندان طولانی نخواهد بود و وی احتمالا تنها ۳ ماه سرمربیگری این تیم را بر عهده خواهد داشت.
پیش از کیروش، دراگان اسکوچیچ کروات سرمربی تیم ملی بود؛ مربیای که وقتی عهدهدار این سمت شد مورد انتقاد بسیاری از اهالی فوتبال قرار گرفت؛ چرا که او هیچگاه در سطح اول فوتبال دنیا مربیگری نکرده بود و پیش از نشستن روی نیمکت تیم ملی ایران، در صنعت نفت آبادان حضور داشت؛ اما به یکباره همای سعادت روی شانههای او نشست و سرمربی اسبق تیم دسته اولی خونه به خونه بابل هدایت تیمی را بر عهده گرفت که در ۵ دوره جام جهانی حاضر شده بود.
این مربی کروات در مقدماتی جام جهانی توانست کارنامه موفقی از خود به جا بگذارد؛ آن هم در شرایطی که به خاطر نتایجی که در دوره کوتاه حضور ویلموتس کسب شده بود تیم ایران در خطر حذف از مقدماتی جام جهانی قرار گرفته بود. تیم ملی به سلامت از خوان انتخابی جام جهانی گذر کرد؛ اما پس از آن یک بار دیگر تردیدها در خصوص اینکه آیا اسکوچیچ میتواند گزینه مناسبی برای سکانداری تیم ملی فوتبال ایران در جام جهانی قطر باشد بیشتر شد.
یکی از مواردی که باعث شد جایگاه اسکوچیچ در تیم ملی متزلزل شود وتو کردن برخی تصمیماتش بود. یکی از این تصمیمات دعوت بازیکنان استقلال پس از اینکه این بازیکنان به خاطر حضور در جشن قهرمانی استقلال از لیست تیم ملی خط خورده بودند. ماجرای توئیت طارمی هم یکی دیگر از این اتفاقات بود. قطعا رزومه کاری اسکوچیچ در عدم مقبولیت او نزد بازیکنان مطرح تیم ملی تاثیر زیادی داشت و کار به جایی رسید که این بازیکنان به صورت علنیعدم رضایت خود را از حضور اسکوچیچ در تیم ملی نشان دادند.
برکناری اسکوچیچ از سرمربیگری تیم ملی تیر خلاصی بود به وضعیت آشفتهای که هم به لحاظ فنی و هم به لحاظ نظم و انضباظ در این تیم به وجود آمده بود. جام جهانی قطر برای فوتبال ایران اهمیت زیادی دارد. شرایط نامساعد تیم ملی باعث شده کسی توقع صعود این تیم از گروهش در جام جهانی نداشته باشد و همین که بتواند مقابل تیمهای فدرتمند انگلیس و آمریکا و ولز بازیهای آبرومندانهای انجام دهد انتظارات را برآورده کرده است؛ اما در این میان برخی بدون توجه به مصالح و منافع ملی، کنار گذاشتن اسکوچیچ از سرمربیگری تیم ملی را بیاخلاقی قلمداد میکنند.
سناریوی مظلومنمایی اسکوچیچ که شبیه فیلمهای هندی شده به دستاویزی برای حمله به فدراسیون فوتبال تبدیل شده است؛ غافل از اینکه در حال حاضر باید تمام هم و غم اهالی فوتبال، جام جهانی قطر باشد و نه چیز دیگری. ضمن اینکه اسکوچیچ با وجود نرفتن به جام جهانی، برنده همه اتفاقات یکی دو سال اخیر فوتبال ایران است. او حتی در آرزوهای دستنیافتنی خود هم تصور نمیکرد روزی بتواند سرمربی تیم ملی شود. برانکو ایوانکوویچ که به مراتب رزومه پررنگتری نسبت به اسکوچیچ دارد و حتی سابقه حضور در جام جهانی هم دارد در تیمی همچون عمان مربیگری میکند و حتی در کشورش هم شانس مربیگری ندارد.
در فوتبال دنیا خبری از این مسائل نیست. توخل با رزومهای کاملا موفق از سرمربیگری چلسی کنار گذاشته میشود؛ چرا که دیگر کاراِیی برای این تیم نداشت. این مربی آلمانی در متن خداحافظی خود هیچ گله و شکایتی از مدیران چلسی نکرد و با احترام از این تیم و هوادارانش یاد کرد؛ اما حالا در فوتبال ایران، برکناری اسکوچیچ را غیراخلاقی میدانند. این جوگیری ناآگاهانه هیچ سنخیتی با اصول فوتبال حرفهای دنیا ندارد. آنهایی که از اشکهای اسکوچیچ پس از برکناریاش از سرمربیگری تیم ملی صحبت میکنند به لطف و فرصت بزرگی که فوتبال ایران به او داد هم اشارهای داشته باشند.
حالا اسکوچیچ تبدیل به مربی شده که سابقه سرمربیگری تیم ملی، مهمترین رزومه کاری او محسوب میشود. مربی که تا همین یکی دو سال پیش سرمربیگری تیمهای نوجوانان و جوانان ایران هم برای او محال به نظر میرسید؛ اما حالا از پیشنهاد سرمربیگری تیم امید ناراحت میشود. در حال حاضر هم منافع تیم ملی فوتبال ایران بر هر چیزی ارجح است و همه ارکان فوتبال ایران اعم از فدراسیون فوتبال، باشگاهها، بازیکنان، مدیران، مربیان، رسانهها و هواداران موظفند در این مسیر گام بردارند.
دیدگاه