مومنی: می خواهند با جوسازی قیمت ارز پایه کالاهای اساسی را بالا ببرند
مدتی است با تکیه بر دروغ و جوسازی مافیاهای رسانه ای بساطی راه انداخته اند که قیمت ارز پایه کالاهای اساسی، حامل های انرژی و مابقی کالاها و خدماتی که توسط دولت عرضه می شود را بالا ببرند.
به گزارش پایگاه اطلاع رسانی دیارمیرزا، به نقل از جی پلاس، نشست مجازی موسسه دین و اقتصاد با موضوع «تحول رویکردهای حاکم بر برنامه ریزی در آستانه تدوین برنامه هفتم» برگزار شد.
در این نشست فرشاد مومنی عضو هیات علمی دانشگاه علامه طباطبایی و اقتصاددان در ابتدای سخنان خود با تاکید بر لزوم ایجاد بستر گفت وگو حول موضوع برنامه هفتم توسعه با توجه به شرایط کنونی کشور، گفت: سال ۱۴۰۰ سال تدوین برنامه هفتم توسعه کشور است لذا امیدواریم راجع به این مسئله خطیر گفت و گوهای مستمری ایجاد شود. بحث بر سر این است که تقریبا همه کارشناسان و بسیاری از اسناد رسمی انتشار یافته از سوی نظام قاعده گذاری های اساسی کشور، دهه ۱۳۹۰ به عنوان دهه از دست رفته قلمداد می کنند. من بسیار متاسفم که فضای آلوده به فساد توسط مافیاها و سیاست زدگی افراطی اجازه نمی دهد بحثهای علمی کارشناسی درباره چرایی این اتفاق رخ دهد. ما از اصحاب رسانه می خواهیم که آنها باب گفت وگو درباره این موضوع مهم را باز کنند.
مشکل کشور نبود ارز نیست
مومنی افزود: نکته مهم در اقتصاد ایران این است که همه بدانند علی رغم شدت گرفتن تحریم ها در سال های اخیر، دسترسی به منابع ارزی و از طریق آن دسترسی به منابع ریالی در دهه ۹۰ شمسی به مراتب بیشتر از دهه ۸۰ بود یعنی باید جلوی این توهم را گرفت که ما به بن بست خورده ایم چون ارز و ریال کم داشته ایم. این موضوعی که من مطرح می کنم مبتنی بر گزارش های رسمی بانک مرکزی است. از زمانی هم که مشخص شده مشکل ما ارز و ریال نبوده است مسئله بعدی این است که ما قادر به اتخاذ تصمیمات خردورزانه نبوده ایم. وقتی که فضا را سیاست زده می کنند و مافیاها هر صدای ضد رانت و فساد را با برچسب کمونیستی و پیوند با خارجی ها سرکوب می کنند، چنین مناسبات مبتنی بر فساد، نابرابری و بی ثباتی پدید می آید. در نتیجه ما خیلی نیازمند آن هستیم که درباره دهه ۹۰ صحبت کنیم. یکی از فجایعی که در اولین سال دهه ۹۰ با مشاهده سند لایحه بودجه سال ۹۱ متوجه شدیم و درپی آن رسما درباره گذار خطرناک از خام فروشی به آینده فروشی اعلام خطر کردیم این بود که در دوره احمدی نژاد در قله درآمدهای نفتی قرار داشتیم و همزمان قله وابستگی های ذلت آور از طرق واردات نیز در آن دوره رقم خورد. بر اساس همان سند، مجموع منابعی که برای نشان دادن تراز صوری بین منابع و مصارف بودجه آن سال آورده شده بود از محل وام گیری داخلی و خارجی و انتشار اوراق مشارکت ۲.۴ برابر سهم نفت منابع در نظر گرفته شده بود لذا ما هشدار دادیم که کشور به سمت فروپاشی مالی خواهد رفت. بنابراین یک مسئله بسیار حیاتی این است که ماجرای ما کمبود ارز ریال نبوده بلکه در کلی ترین حالت ماجرا این است وقتی ساختار قدرت مناسبات را از طریق شوک درمانی به سمت بی ثباتی می برد هیچکس از جمله حکومتگران احساس امنیت نمی کند و همین باعث می شود اساس برنامه ریزی زیر سوال برود که در نهایت میبینیم وقتی نتایج اقدامات دولت احمدی نژاد مشخص شد، آمدند از برنامه توسعه یک پوسته و شبح باقی گذاشتند.
این استاد دانشگاه در ادامه بیان کرد: در شرایطی که مناسبات رانتی می شود ساختار قدرت به فرار با سودها بیشتر فکر می کند تا آینده کشور درنتیجه مهم ترین کاری که می کند این است که به سمت مناسباتی خواهد رفت که از مسئولیت های خود طفره رود و برای اینکه اینکار انجام شود باید برنامه توسعه از کارکرد بیفتند و این همان اتفاقی است که اکنون رخ داده و ما شاهد آن هستیم. ما بسیار متاسفیم که الان خیلی از کارشناسان می ترسند از اشکالات سازمان برنامه بگویند درحالیکه در شرایط فعلی ایران هیچ راه دیگری برای برون رفت از بحران جز از طریق برنامه ریزی به معنای واقعی کلمه ندارد.
هرکس که الفبا و بدیهیات عقل سلیم را بشناسد می فهمد که دلیل شکست حسن روحانی و هم پیمانان او این بود که هروقت ما تلاش می کردیم به آنها بفهمانیم که اگر کیفیت برنامه توسعه را اصل قرار ندهید هم خودتان را بیچاره می کنید و هم کشور را با مشکل مواجه می کنید، به در بسته می خوردیم. ما می گفتیم تعداد بحران های شما از حدود متعارف گذشته و به تدریج بین این بحران ها ارتباط سینرژیک خطرناکی ایجاد خواهد شد لذا در چنین شرایطی برخورد جزیره ای به ابعاد بحران می افزاید.
می خواهند با جوسازی قیمت ارز پایه کالاهای اساسی را بالا ببرند
وی افزوذ: من می خواهم بگویم خطر برنامه گریزی در دولت فعلی به مراتب از دولت روحانی بیشتر است. ما در حال مشاهده علائمی در دولت و مجلس هستیم که نشان دهنده زمینه سازی های خطرناکی برای برهم زدن امکان شکل گیری یک برنامه توسعه با کیفیت و راهگشا است. یک نمونه بسیار بدیهی و پرشمار تجربه شده در این زمینه ماجرای دستکاری قیمت های کلیدی است. مدتی است با تکیه بر دروغ و جوسازی مافیاهای رسانه ای بساطی راه انداخته اند که قیمت ارز پایه کالاهای اساسی، حامل های انرژی و مابقی کالاها و خدماتی که توسط دولت عرضه می شود را بالا ببرند.
کسانی که به این ماجرا دامن می زنند اگر ناآگاه هستند تلاش کنند که مدیریت اقتصادی کشور جرات کند و قبل از ابلاغ چنین تصمیمات مشکوکی در مناظرات کارشناسی حضور پیدا کند.
من مسئولان وزارت اقتصاد، بانک مرکزی و سازمان برنامه و بودجه را دعوت به مناظره می کنم. اگر واقعا در سیاست های تورم زا ذینفع نیستید بیایید تا باهم بحث کنیم.مبنای سخنان من در این مناظره گزارش های رسمی منتشر شده در همین سه دستگاه خواهد بود.
من به آقای رییس جمهورکه در امور اقتصادی به عنوان یک تازه کار با تیمی فاقد کفایت بایسته کار را جلو می برند هشدار می دهم که شما را می ترسانند از اینکه دولت پول ندارد و اگر سر ماه نتوانید حقوق کارمندهایت را بدهی آبرویت خواهد رفت اما من می گویم شما را به گفت وگو دعوت می کنم تا نشان دهیم بر اساس گزارشات پرشمار بانک مرکزی و سازمان برنامه و بودجه مسئله پولدار شدن از طریق شوک ارزی و شک به حامل انرژی یک توهم فاجعه ساز است.
فرشاد مومنی با اشاره به گزارش اخیر دفتر اقتصاد کلان سازمان برنامه و بودجه گفت: این گزارش یک موضوع واقعی است و اینکه شما بگویید این یک نظر شخصی بوده خلاف واقع است پس بیایید درباره آن گزارش یک گفت و گوی ملی راه بیندازید که اگر سیاسی کاری رخ داده مشخص شود. در کتاب اقتصاد ایران در دوران دولت ملی ما نشان دادیم که در دوره مرحوم هاشمی رفسنجانی می گفتند کشور نیاز به بازسازی دارد و ما به پول زیاد نیاز داریم درنتیجه این پول را از طریق شوک شدید به نرخ ارز به دست آوردند. درنتیجه برآیند آن این شد که سازمان برنامه گزارش می دهد که در آن دوره ۸ ساله با تمام دستکاری هایی که برای کتمان واقعیت رخ داد کسری بودجه دولت ۸ برابر و کسری به معنای بدهی شرکت های دولتی ۲۳ برابر شد.
چه حکمتی وجود دارد که شدت بدهی شرکت ها به این میزان بالا رفته است؟ پاسخ این است که شرکت های دولتی به حیاط خلوت خاصه خرجی ها تبدیل شده بودند. به همین خاطر هم هست که علی رغم الزامی قانونی قرائت گزارش عملکرد شرکت ها توسط دیوان محاسبات، رییس کنونی مجلس و هیات رییسه اجازه قرائت گزارش توسط دیوان را صادر نکردند. فسادی که از کانال این بازی به دنبال شوک درمانی ها گریبان شرکت های دولتی را گرفته است را ببینید که چگونه کشور را به ورطه نابودی کشانده است.
ماجرا این است که دولت نه تنها پولدارتر نشد بلکه به چنین افلاسی دچار شد که سازمان برنامه و بودجه می گوید اگر هم اختلافات با خارجی ها حل و فصل شود، در صورت تداوم روندهای کنونی راه نجاتی پیش روی کشور نیست.
عضو هیات علمی دانشگاه علامه خاطرنشان کرد: در تلوییون افتخار می کنند که ما بدهی های زیادی ایجاد کرده ایم که این موضوع یک شیوه جدید حکمرانی در کشور است. وزیر اقتصاد به جای اینکه بگوید من چه کارآمدی بیشتری در مالیات ستانی داشته ام می گوید ما در فروش دارایی های حکومت کولاک کردیم و هرجا این فروش دارایی ها کفایت نمی کرد آنقدر بدهی جور کردیم که تا بتوانیم حقوق کارمندها را بپردازیم. واقعا شما نمی دانید این شیوه قابل ادامه دادن نیست؟
حذف ارز ۴۲۰۰ تومان ۳۵۰ برابر رانت ایجاد می کند
مومنی افزود: الآن می گویند ما با رانت و فساد مخالفیم پس می خواهیم ارز ۴۲۰۰ تومانی را حذف کنیم. کجای دنیا از طریق ایجاد جهش در هزینه های معطوف به بقای فقرا به آنها رحم می کنند که شما مورد دوم آن باشید؟
در سال ۱۳۹۸ که این سخنان راه افتاده بود ما نشان دادیم که ارز ۴۲۰۰ تومانی نوعی توزیع رانت است که معطوف به بقای شهروندان می شود نه معطوف به چاق کرن لاشخورها. از دوران اسمیت تا امروز تمام اقتصاددان ها می گویند کلیدی ترین پیامد سیاست های تورم زا رانت ایجاد می کند لذا ما اندازه گیری کردیم که رانت سیاست های تورم زا ۳۵۰ برابر آن رانتی است که این عزیزان می گویند با آن مخالف هستند. پس ماجرا این است که دولت به انگیزه توهم پولدارشدن این کار را می کند و خودش از همه بیشتر به افلاس می افتد.
وی افزود: کسانی که می خواهند آبروی آقای رییسی حفظ شود بدانند که سازمان برنامه گزارشی منتشر کرده که در آن گفته می شود «تجربه عملی شوک درمانی نشان داد که آسیب پذیری مالیه دولت در برابر سیاست های تورم زا به طور متوسط ۳.۵ برابر اسیب پذیری خانوار ها و بنگاه های تولیدی است».
یک گزارش رسمی دیگر می گوید فقط در دوره ۱۳۸۴-۱۳۹۹ به خاطر شدت اصرار به شوک درمانی خروج سرمایه ۱۷۱ میلیارددلاری ز کشور بوده است که در پی آن دانشگاه شریف گزارش می دهد که هربار شوک درمانی رخ می دهد با امواج گسترده تر خروج سرمایه انسانی روبرو می ویم. چرا این موارد را در محسبات خود لحاظ نمی کنید؟ راه نجات این است مقامات اقتصادی کشور در یک برنامه زنده از شوک نرخ ارز دفاع کند و ما پاسخ دهیم و اگر برای نهادهای نظارتی محرز شد که این مسیر ضد منافع عمومی است جلوی آن را بگیرند.
مومنی با بیان اینکه تلویزیون فکر می کند که اگر تریبون خود را به کسانی بدهد زنده باد افزایش قیمت ارز می گویند به دولت و مجلس خدمت می کند، گفت: واقعیت این است که صداوسیما بر سر شاخه نشسته و بن می برد. رسانه های گرامی یادآوری کنند که تجربه های دولت احمدی نژاد به وابستگی های عمیق تر به دنیای خارج منجر شد در حالی که ژست آنها چیزی بر خلاف این اتفاق بود.
وی افزود: یک عده همچنان فرق بین هدف گذاری برنامه ای در یک دوره معین با بلند پروازی های غیر عادی را نمی دانند یعنی حد و حدود ظرفیت های نهادی، مادی و انسانی منابع خود را ندانید و تمام اهداف خوب را در برنامه خود بیاوری لذا این مسئله خطرناک است. الفبای ادبیات برنامه ریزی توسعه این است که برنامه توسعه تابع درکی از توسعه است که ما داریم به این معنا که شما نیم توانید از درک توسعه ای خود طفره بروید و بعد شکل مناسب برنامه توسعه را تشخیص دهید. مسئله حیاتی این است که شما تناسب بین ابزار برنامه ریزی و اهداف توسعه را رعایت کنید.
مرکز پژوهش های مجلس گزارش هایی که مروج شوک درمانی هستند را منتشر می کند
متاسفانه ما میبینیم که اکنون مرکز پژوهش های مجلس نیز مروج شوک درمانی و اظهارات بی پایه تبدیل شده است به طوریکه بعد از ۳۰ سال تجربه گزارش منتشر می کنند و دلیل شکست در تجارت خارجی را گران نکردن نرخ ارز می دانند. ما فکر می کردیم این نهادها اصالتا طرف مردم هستند اما کار به جایی رسیده است که گزارش همین مرکز درخصوص منتفع نشدن کشور از سیاست های شوک به حامل های انرژی نادیده گرفته می شود و گزارشی که شوک درمانی را راه رستگاری می داند، منتشر می کند. الآن هم میبینیم مرکز پژوهش های مجلس علی رغم وجود دیگاه های متفاوت در بدنه کارشناسی در مورد ارز ۴۲۰۰ تومانی، گزارش هایی که مروج شوک درمانی هستند را منتشر می کند.
مومنی در پایان با بیان اینکه مسئله مهم در تدوین برنامه هفتم توسعه غلبه بر نا اطمینانی ها است، گفت: از جامعه شناسان سیاسی، عالمان علم سیاست و … مدد می خواهیم که گزارش وزارت کشور در سال ۹۵ منتشر کرد را برای مسئولان بازخوانی کنند که نا اطمینانی های با منشا تعاملات انسانی، ایران را در معرض حاد ترین بحران های اجتماعی قرار داده است. امید.اریم این گزارشات از سوی تصمیم گیران اساسی کشور دیده شود.
دیدگاه