تاوان عاشقی؛ کاش زمان به عقب بر میگشت
مادری با چشمانی که التماس در آن موج میزد از تلخیها و مصیبتهایی که در زندگی کشیده بود، میگفت.
به گزارش پایگاه اطلاع رسانی دیارمیرزا، معین هفده سال دارد، چهارساله بود که پدر و مادرش از یکدیگر جدا شدند و او به همراه مادرش زندگی میکند، بعد از طلاق ۲ الی ۳ بار بیشتر پدرش را ندیده و اینعدم تمایل بیشتر از بابت پدر بود و او در این سالها احساس خلاء شدیدی را در زندگی حس کرده، بعد از ۵ سال مادرش دوباره ازدواج میکند و علیرغم همه تلاشهایی که مادر و ناپدری برای ارتباط مؤثر بین خود و معین انجام میدهند اما ارتباطی شکل نگرفت و معین هر روز از آنها دورتر و به همسالانش نزدیکتر شد.
مادر که خسته از میانجگری بین معین و همسر دومش شده، مستاصل به روانشناس مراجعه میکند تا از کولهباری که بر شانههایش سنگینی میکند حرف بزند تا شاید کمی از رنجهایش کم شود.
مادر معین میگوید وقتی ۲۰ سالم بود ازدواج کردم، والدینم مخالف ازدواج ما بودند اما من اصرار که دوستش دارم و اگر مانع ازدواج من شوند خودم را خواهم کشت تا اینکه راضی شدند و ازدواج کردم. دروغ نگویم از یک هفته بعد از ازدواج متوجه شدم چه اشتباهی کردم، پشیمان و ترسیده بودم اما چارهای نداشتم و نمیتوانستم دیگر به خانه برگردم انتخاب من اشتباه بود.
همسرم مرد شکاک و بد دلی بود حشیش استفاده میکرد و دچار توهم میشد و من را به باد انتقاد میگرفت جرأت دفاع از خود را نداشتم زیرا نتیجه دفاعهای من جز بدن کبود و قلبی شکسته چیز دیگر نبود. باردار شدم و وقتی پسرم ۳ساله شد همسرم با زن دیگری وارد ارتباط شد و من را به بهانه مداوای بیماری به خانه مادرم فرستاد بعد از آن که به خانه مادرم رفتم به من گفت که بیا توافقی جدا شویم و گرنه حضانت معین را میگیرم.
من مهریهام را بخشیدم و در قبال گرفتن پسرم جدا شدم. زندگی خوبی نداشتم اما دلم نمیخواست جدا شوم. روزهای سختی بعد طلاق داشتم زندگی در خانه والدین با یک بچه برایم سخت و طاقتفرسا بود. از ۷ صبح تا ۱۰ شب سر کار میرفتم تا اتاقی را اجاره کردم و مستقل شدم. معین همیشه بهانه پدرش را میگرفت و دلتنگ میشد و من هم سعی میکردم با کار زیاد خواستههای معین را برآورده کنم تا کمبود پدر را احساس نکند بعد از چند سال وقتی معین کلاس سوم شد ازدواج کردم. همسرم مرد خوب و مهربانی بود اما معین بنای ناسازگاری گذاشت و شدت این ناسازگاری با رسیدن به دوران بلوغ بیشتر شد.
همیشه مرا سرزنش میکرد که تو باعث بدبختی من هستی، تو مرا بدبخت کردی و من بخاطر تو ناکام ماندهام و شروع به بیاحترامی نسبت به من و ناپدریاش میکرد و این وسط من نمیدانستم که چرا مقصر هستم. منی که در اوج جوانی از حق خودم گذشته بودم تا امکانات لازم برای فرزندم را فراهم کنم. در ۱۷ سالگی انتظارات معین از من خیلی زیاد شده و من دیگر نمیتوانم از پس خواستههایش بر بیایم. چندین بار خودزنی کرده و بخاطر اخلاق تندش بارها دعوا گرفته و من هر بار کلی تاوان پس دادم اما اکنون خستهام. من همیشه سعی کردم مادر خوبی باشم حواسم به خوراک پوشاک و تفریح فرزندم بود، از نیازهای خودم گذشتم تا نیازهای معین را برآورده کنم و تمام سعی خودم را کردم که پسرم را از آسیبهای بعد طلاق در امان نگهدارم ولی تلاش بیهوده کردم و اکنون سطح توقع او با شرایط من همخوانی ندارد.
همیشه با خودم میگویم خدایا تاوان کدام اشتباهم را در زندگی پس میدهم که گاهی از شدت درد و غم آرزوی مرگ را هم میکنم و بعد به این نتیجه میرسم که این تاوان عاشقی من در ۲۰ سالگی است نتیجه گوش نکردن به حرف پدرو مادرم برای ازدواج و نتیجه انتخاب اشتباهم. کاش زمان به عقب بر میگشت.
تحلیل
طلاق برای کودکان در هر سنی استرسزا است، اما با توجه به سن فرزندان طلاق، تفاوتهایی در تأثیر طلاق وجود دارد اما اغلب کودکان احساس میکنند که کل جهان آنها وارونه شده. بچهها ممکن است احساس شوک، عدم اطمینان یا عصبانیت کنند. برخی حتی ممکن است احساس گناه کنند و خود را مسئول مشکلات خانه بدانند. طلاق هرگز یک فرآیند یکپارچه نیست و ناگزیر چنین زمان انتقالی بدون اندوه و سختی رخ نمیدهد.
درست است که طلاق آشفتگی احساسی را برای کل خانواده ایجاد میکند، اما برای بچهها، این وضعیت میتواند بسیار ترسناک، گیج کننده و خسته کننده باشد.
طلاق همچنین بر روابط کودک با والدینی که سرپرستی او را برعهده دارند که در اکثر موارد مادران هستند، بیشتر تأثیر میگذارد. مراقبان اولیه اغلب سطوح بالاتری از استرس را در ارتباط با فرزندپروری به تنهایی گزارش میدهند.
مطالعهای که در سال ۲۰۱۳ منتشر شد، نشان داد که مادران اغلب پس از طلاق از حمایت و محبت کمتری برخوردارند. برای برخی از کودکان، جدایی والدین سختترین قسمت نیست. در عوض، عوامل استرسزا همراه هستند که طلاق را دشوارتر میکند. تغییر مدرسه، نقل مکان به خانه جدید و
با یکی از والدین مجرد که احساس میکند کمی آشفتهتر هستند، تنها تعدادی از عوامل استرسزای اضافی هستند که طلاق را با مشکل روبرو میکند. مشکلات مالی نیز پس از طلاق شایع است. بسیاری از خانوادهها مجبورند به خانههای کوچکتر بروند یا محلات خود را تغییر دهند که خود باعث ایجاد مشکلاتی برای فرزندان میشود و همچنین ازدواج مجدد مادر هم یکی از علتهای اساسی مشکلات ایجاد شده در کودکان و نوجوانان است.
تهیه و تنظیم: «زهره عابدی» مشاور و مددکار اجتماعی کلانتری ۱۲ فرماندهی انتظامی شهرستان بندرانزلی
دیدگاه