محمدعلی صادقی شهردار ماکلوان شد

سلام و خدا قوت
زادگاه من ماکلوان است ولی بعداز تولد به همراه خانواده راهی شهر شدیم انجا درس خواندم وارد دانشگاه شدم و در یک اداره دولتی استخدام شدم منزل پدربزرگ سهم الارث پدر شد و الحق که پدر با جان و دل مراقب بود تا لطمه ی به بافت قدیمی و گلی و چوبی خانه وارد نشود و با اینکه ۷۰ سال داشت در مرمت خانه با بضاعتی که داشت تمام قد تلاش کرد تا بنا حفظ شود
من خودم در زادگاه پدری در حد توان مالی زمینی خریدم ولی الان که دارم بازنشست میشوم دوست دارم خانه ی داشته باشم ولی به هیچ عنوان حاضر نیستم چمن و سبزی آنجا خراب شود چه برسد به درخت که موجود زنده است و خودم را درقبال آینده گان و فرزندانم مسئوول میدانم که یقین دارم آسیب این بی تدبیری را در وهله ی اول فرزندان خودم خواهند دید بنده خودم به یاد دارم پدربزرگ و مادربزرگ با چه جان و دلی بوته ودرختی میکاشتن و اگر بنا بر نیاز درختی قطع میکردن حتما دو درخت جایگزین میکردن و این کار همیشه در فصل زمستان که درخت خواب است انجام میشد و فرزندان چه ناجوانمردانه تیشه به ریشه ی درختان که در واقع ریشه و اصل و نَسَب خودشان است میزنن وشاید یکی از دلایل مشکلات لاینحل زندگی الان افراد که با وجود ثروت و دارایی دارن همین شکستن حرمتها باشد
شما وقتی وارد محله شهر یا بخشی میشوید از ساختمانها و راهها و جاده ها متوجه کارایی ویا عدم ناکارآمدی مسئوولان آن منطقه میشوید
امید که همه ی افراد در هر پست و مقام در وهله ی اول در قبال خود و فرزندان و سپس جامعه احساس مسئولیت داشته باشن و در پیشگاه خود و خدای خود شرمنده نباشیم ومن اله توفیق🙏🙏