عدم وجود اراده جدی در میان تصمیم‌گیران

فریاد در نقطه جوش؛ چرا رئیس‌ جمهور گفت: مردم همه چیز را به بورس بسپارند؟!

بازار سهام تا پیش از ریزش شهریورماه به دلیل اشباع سایر بازارها به تنها محل سرمایه‌گذاری مردم با هدف حفظ ارزش دارایی‌ها تبدیل شده بود. در این مسیر دولت نیز از تلاش‌های تبلیغاتی برای جذب نقدینگی سرگردان در این بازار فروگذار نکرد و با عرضه بخشی از سهام خود در شرکت‌های بزرگ، کسری بودجه را پوشش داد.

به گزارش پایگاه اطلاع رسانی دیارمیرزا به نقل از جهان صنعت؛ این روند که طی چند ماه با حمایت‌های گسترده دولت از بازار سرمایه طی می‌شد ناگهان متوقف شد و شاخص کل پس از یک دوره رشد بی‌سابقه به طرز نگران‌کننده‌ای مسیر نزولی را در پیش گرفت. این دوره نزولی که در ابتدا به عنوان دوره اصلاح بازار تلقی و برآورد می‌شد دست کم طی یک ماه به پایان برسد، اکنون سومین ماه را تمام می‌کند.

در طول این مدت نماگر بازار از کانال دو میلیون و ۱۰۰ هزار واحدی به کف کانال یک میلیون و دویست هزار واحدی سقوط کرده است؛ سقوطی که بسیاری از سهامداران خرد را با خود به زیر کشیده و سرمایه‌های آنان را به باد داده است. در نتیجه تداوم این روند و عدم اثرگذاری اقدامات متنوع و گاه سلیقه‌ای نهادهای تصمیم‌گیر، برخی سهامداران بازار سرمایه روز گذشته در تجمعی اعتراضی در مقابل سازمان بورس گرد هم آمدند. این دومین تجمع اعتراضی پس از گردهمایی سهامداران در مقابل مجلس شورای اسلامی در ماه گذشته بود که به دلیل وضعیت متزلزل بازار سرمایه و سوخت سرمایه حقیقی‌ها رخ می‌دهد. این اعتراضات یادآور اعتراض‌ها به سقوط وال‌استریت در سال ۱۹۲۹ میلادی است که آغازگر یک رکود ۱۰ساله در اقتصاد غرب به شمار می‌رفت.

از سال ۱۹۲۱ تا ۱۹۲۹ میلادی، بورس آمریکا بهترین دوره صعودی خود را طی کرد که تاکنون نیز تکرار نشده است. اما با وجود تصور سهامداران که این بازار را همواره صعودی تلقی می‌کردند در ۲۴ اکتبر سال ۱۹۲۹ که با عنوان پنجشنبه سیاه وال‌استریت شناخته می‌شود بازار به ناگهان سقوط کرد!  پس از این سقوط بزرگ شاخص بورس، بسیاری از سهامداران آمریکایی به خیابان‌های نیویورک آمدند و به اعتراض پرداختند. نکته اینکه این رخداد همزمان با کاهش تولیدات صنعتی و پایین آمدن ترازهای تجاری در آمریکا اتفاق می‌افتاد.

در ایران نیز بازار سرمایه چندین مقطع ریزشی را طی کرده است. در سال ۹۴ نیز افت شاخص بازار منجر به ایجاد اعتراضاتی شده بود که با وعده‌های علی طیب‌نیا- وزیر وقت اقتصاد- آرام شد. با این حال این بار به دلیل حضور طیف گسترده‌تری از مردم در بازار سرمایه و افزایش فراگیری و نفوذ سهامداری در دیدگاه‌های اقتصادی افراد، روند طی شده در بازار و شکل‌گیری اعتراض‌ها بیش از پیش مورد توجه قرار گرفته است. پیش از این تحلیلگران اقتصادی درباره از دست رفتن اعتماد عمومی و آسیب‌های اجتماعی ناشی از تحولات در بازار سرمایه هشدار داده بودند. اکنون اما این سوال مطرح است که ریشه‌های این اعتراض‌ها در واقع از کجاست و تا چه میزان این اعتراضات منطقی به نظر می‌رسد؟ به ویژه آنکه کارشناسان همواره وجود دوره‌های رونق و رکود در بازارها به خصوص بازار سرمایه را به سهامداران گوشزد کرده بودند. همچنین باید پرسید که دولت و سازمان بورس تا چه حد در این روند ریزشی و نامطلوب بازار مقصر هستند؟

«جهان‌صنعت» در گفت‌وگو با دو تن از کارشناسان بازار سرمایه به بررسی جایگاه این اعتراضات پرداخته است.

موج بی‌اعتمادی در بازار

علیرضا باغانی- تحلیلگر بازار سهام- می‌گوید: اصولا مسوولیت سرمایه‌گذاری در هر بازاری بر عهده خود فرد سرمایه‌گذار است، مگر اینکه در بانک سرمایه‌گذاری کرده باشد که در صورت از بین رفتن پول افراد، بانک متعهد و مسوول خواهد بود. او با بیان اینکه در بازار سرمایه هم قبل از ورود به معاملات، سهامداران ریسک بازار را پذیرفته‌اند، می‌افزاید: اما در حال حاضر داستان کمی متفاوت است. دولت و عده زیادی از مسوولان در این مدت به نوعی فراخوان عمومی برای ورود مردم به بازار سرمایه صادر کرده بودند. از مقامات مجمع تشخیص مصلحت نظام گرفته تا مقامات اقتصادی بلندپایه و رییس‌جمهوری مردم را به بورس دعوت کردند. باغانی ادامه می‌دهد: اکنون برخی عنوان می‌کنند تضمینی در مورد بورس داده نشده بود در حالی که رییس‌جمهوری در همین مدت بیان کرده بود مردم همه چیز را به بورس بسپارند.  این کارشناس بازار سرمایه تاکید کرد: وقتی افراد شناخته شده و مسوول مانند وزرا، اعضای مجمع تشخیص مصلحت یا رییس‌جمهوری در مورد بازار، صحبت و مردم را به آن دعوت می‌کنند، مردم هم گمان می‌کنند می‌توانند در این بازار دارایی خود را در برابر تورم حفظ کنند و همزمان شاخص هم مدام بالا می‌رود. اما اکنون این احساس در مردم ایجاد شده است که گویی مورد کلاهبرداری قرار گرفته‌اند و دولت با بخشی از دارایی مردم کسری خود را تامین مالی کرده و بخشی دیگر را هم سوزانده است. باغانی اضافه می‌کند: مگر مردم با کاهش نرخ طلا یا مسکن و خودرو اعتراض می‌کنند؟ اما در مورد بورس به دلیل اعتمادسازی که رخ داد اما سپس تبدیل به این بی‌اعتمادی شد، اعتراض شکل می‌گیرد.

عدم وجود اراده جدی در میان تصمیم‌گیران

این کارشناس بازار سرمایه درباره تغییر مقررات در معاملات بورس به ویژه ممنوعیت نوسانگیری روزانه که موجب اعتراض معامله‌گران شده بود عنوان می‌کند: نوسانگیران در دنیا هم ۲۵ تا ۳۰ درصد معاملات بازارها را در دست دارند. در واقع نوسانگیران عضو غیرقابل انکار بازارهای مالی جهان هستند. باغانی با اشاره به لغو این ممنوعیت می‌افزاید: این محدودیت معاملاتی در واقع تاثیری هم در بازار نداشت. در واقع بخشی از بازار حذف شده بود و سودی هم نداشت. او با اشاره به چگونگی اتخاذ تصمیم برای شیوه‌های معاملات ادامه می‌دهد: ما این تجربه را داریم که در زمان ترور سردار شهیدقاسم سلیمانی شورای بورس به سرعت تشکیل جلسه داد و دامنه نوسان کاهش یافت. یعنی آن زمان آب نشدن سرمایه مردم برای مجموعه تصمیم‌گیر مهم بود اما اکنون می‌بینیم با وجود اینکه قیمت برخی سهام حتی ۸۰ درصد افت کرده اصلا اهمیتی برای مسوولان ندارد. او می‌افزاید: اما حالا می‌گویند مثلا صندوق‌های با درآمد ثابت می‌توانند ۲۰ درصد از دارایی خود را در بورس سرمایه‌گذاری کنند؛

کدام صندوقی که دارایی مردم را در دست دارد جرات می‌کند در چنین بازاری ۲۰ درصد سرمایه‌گذاری کند و به مردم سود دهد؟!

این تحلیلگر بازار سرمایه تصریح می‌کند: در واقع ما هیچ حمایت و اراده جدی برای بهبود شرایط نمی‌بینیم. گویی دولت شاید حتی تمایل هم داشته است که این نقدینگی بخشی از ارزش خود را از دست بدهد و در واقع قدرت مانور آن در اقتصاد کاهش یابد. دولت از این طریق می‌تواند بازارهای دیگر را هم از هجوم نقدینگی حفظ کند. این تحلیلگر بازار سرمایه ادامه می‌دهد: در واقع اگر زمانی که ترامپ از برجام خارج شد هم نقدینگی در دست مردم نبود، پولی وجود نداشت که به بازار ارز و طلا وارد شود و آنها را با التهاب مواجه کند.

او تاکید می‌کند: بازار سرمایه از آن زمان ۲۲ برابر رشد کرده است در حالی که هیچ‌یک از بازارها چنین رشدی را تجربه نکرده‌اند! در واقع افزایش شاخص بورس توجیه اقتصادی نداشت و در حال پیشخور دلار ۴۰ هزار تومانی بود.  باغانی در پاسخ به این سوال که در این صورت عرضه باقیمانده سهام دولت در بازار بی‌اعتماد و ریزشی که وزیر اقتصاد به آن مکلف شده است، چگونه توجیه‌پذیر خواهد بود می‌گوید: حافظه کوتاه‌مدت ما ایرانیان این مشکل را هم حل کرده است. اگر دولت دوباره به بورس نیاز داشته باشد آن را جمع و جور می‌کند و با مثبت شدن بازار برای چند روز مردم هم دوباره برمی‌گردند. باغانی تاکید می‌کند: تجربه من در بازار نشان داده است که اعتماد عمومی چندان جایگاهی برای تصمیم‌گیران بازار سرمایه ندارد زیرا در غیر این صورت شاهد یک اراده جدی بودیم.

شکل‌گیری اعتراض‌های نامتعارف در نتیجه فقدان آموزش
حامد ستاک دیگر تحلیلگر بازار سرمایه نیز اظهار می‌کند: هر رشد هیجانی ممتد و بدون نوسان در بازار سرمایه محکوم به ریزشی مشابه خود خواهد بود. او می‌افزاید: اما اینکه مسببان این روند چه کسانی بوده‌اند به واکاوی عمیقی نیاز دارد؛ با این حال به طور کلی باید گفت بازار سرمایه آنقدر جذابیت‌های مختص به خود را دارا هست که نیازی به تبلیغات از سوی هیچ فرد یا نهادی نداشته باشد! این کارشناس بازار سرمایه ادامه می‌دهد: بهترین تبلیغ برای بازار سرمایه شناساندن صحیح بازار به سهامداران و نوسهامداران بود؛ باید آموزش داده می‌شد که بازار سرمایه همواره رو به رشد نیست تا ریزش‌های کنونی هم چنین اتفاقاتی را در پی نداشته باشد.

ستاک تاکید می‌کند: وقتی بازار سرمایه را به عنوان یک بازار همواره در حال رشد و پرسود ترسیم می‌کنیم، بسیاری از سرمایه‌گذارانی هم که شاید انتظارات و مدل سرمایه‌گذاری آنها با بازار سهام همخوانی نداشته باشد وارد می‌شوند و زمانی که می‌بینند شرایط مورد انتظار آنها در این بازار محقق نمی‌شود معترض می‌شوند. این کارشناس بازار سرمایه می‌افزاید: اگر بازار سرمایه به درستی تبیین و معرفی شده بود سرمایه‌گذارانی وارد بازار می‌شدند که نگاه بلندمدتی داشتند و از افت و خیزهای بازار سرمایه تا این میزان ناراحت نمی‌شدند که شروع به اعتراضات نامتعارف کنند.

ضرورت پرهیز از تصمیم‌گیری‌های سلیقه‌ای
ستاک با اشاره به تصمیم‌گیری‌های اخیر در بازار سرمایه اظهار می‌کند: من به شدت مخالف وضع قوانین و مقررات سلیقه‌ای هستم؛ باید قوانین به نوعی پیش‌بینی و تدوین شوند که کسی نتواند در هر شرایط خاص بازار، سلیقه‌ای عمل کند و برای بازار تصمیم بگیرد. او می‌افزاید: بازار  سرمایه این روزها به اندازه‌ای بزرگ شده است که دارای دستورالعمل‌ها و مقرراتی باشد که در هر وضعیت اعم از ریزشی یا رویشی و افزایشی، مشخص باشد باید چگونه عمل شود و چه مقرراتی حاکم خواهد بود. این تحلیلگر بازار سرمایه با اشاره به لغو ممنوعیت نوسان‌گیری روزانه تاکید می‌کند: بازار سرمایه و تمام بازارهای مالی نیازمند همه بازیگران خود هستند. ما نمی‌توانیم قسمتی از اصل بازار سرمایه را به هر دلیلی حذف کنیم. ستاک تصریح می‌کند: نوسانگیران هم جزوی از بازار سرمایه هستند و در این بازار تعریف شده‌‌اند و نمی‌توان آنها را حذف کرد و همزمان انتظار داشت بازار کارایی و پویایی لازم را داشته باشد.

Share