نگرانی از موج «خودکشی» در کشور و سکوت مسئولان؛ وقت آن رسیده که به جای ترس از لغت «خودکشی»، از فقدان آمار بترسیم
به گزارش پایگاه اطلاع رسانی دیارمیرزا تنها میدانیم که آمار خودکشی در کشورمان، به مانند کشورهای همسایه، از آمار شیوع این پدیده در جهان پایین تر است که این موضوع ریشه در باورهای دینی ساکنان این منطقه جغرافیایی دارد اما آیا این میزان اطلاعات برای رفع نگرانی هایمان از شیوع این پدیده جهانشمول کافی است؟ به نظر من که این گونه نیست.

به گزارش پایگاه اطلاع رسانی دیارمیرزا شاید قدمت این پدیده چیزی کمتر از عمر بشر نباشد اما هنوز ما بر سر یک دوراهی گیر کرده ایم و نمیدانیم که میبایست در این باره اطلاع رسانی کنیم یا به کل همه چیز را تکذیب کرده و آسمان ابری را صاف جلوه دهیم؟
«تابناک» نوشت:برخلاف آمار که حکایت از آن دارند که میزان خودکشی در کشورمان پایین است و سهم مرگ ناشی از این اقدام در عوامل پایان دهنده به حیات ایرانیان، بسیار کمتر از مواردی مانند سرطان، سکته، تصادفات جاده ای، حوادث کار و… است، انتشار خبرهای مربوط به این واقعه در هفته ها و ماه های اخیر بسیار نگران کننده به نظر میرسد.
مردی خود را از پل عابر پیاده در خیابانی در تهران حلق آویز کرد. مردی که از درد بهخود میپیچید، راهی بیمارستان شد و وقتی فهمید که تا پول ندهد بستری نخواهد شد، خود را از چند طبقه به پایین پرت کرد. نوجوانی این کار را در یکی از پل های پایتخت انجام داد و جوانی در یک پاساژ خود را به پایین پرت کرد.
مردی دیگری همسر سابقش را در پارکینگ بیمارستان کشت و بعد به سر خود شلیک کرد. چند خواهر مجرد که سنشان بالا رفته بود، از اتاق خانه برای خود اتاق گاز ساختند و به این روش به زندگی خود خاتمه دادند. دانش آموزی از تاب نیاوردن مشکلات، کارگری از نچرخیدن چرخ زندگی، شهروندی از بیکاری و مشکلات همراه با آن و… .
این داستان متاسفانه تمامی ندارد و هر روز میتوان تکمله ای بر آن زد و شرح سوز و گدازش را بیشتر کرد اما بعید است هرگز به جاری شدن اشک مسئولی منجر شده و تغییری را زمینه ساز شود. چه زمانی که خودکشی کنندگان تحت پوشش نهادهای حمایتی باشند و از آن نهادها توقع برود در این باره پاسخ گو باشند، چه زمانی که پای خودکشی های دانش آموزی و توقع از مسئولان آموزش و پرورش برای توضیح در این خصوص در میان باشد و چه اینکه خودکشی در نهادی خاص مانند بیمارستان رخ داده باشد.
اصولا خودکشی در کشورمان در یک لحظه رخ میدهد و در همان لحظه تمام میشود و چیزی از آن برای بحث و بررسی در روزهای بعد باقی نمیماند. شاید به این دلیل که برخی بر این باورند که با مطرح کردن این مسائل، قبحشان میشکند و به این دلیل بهتر است که درباره شان سکوت شود. تئوری عجیبی که به رغم حضور در عصر انفجار اطلاعات و دسترسی به دنیای مجازی، هنوز برخی بر درستی آن تاکید دارند و مخالف رسانه ای شدن اخبار خودکشی ها هستند.
این در حالی است که تجویز سکوت برای اخبار خودکشی، یک آفت بزرگ به همراه دارد که چیزی نیست جز نادیده گرفتن درد و به طبع آن، چشم بستن بر علت هایی که خودکشی معلول آنهاست. این را مائده ضرابی، روانشناس و مددکار میگوید و میافزاید: از جمله نتیجه های سکوت کردن در قبال حوادثی مانند خودکشی، فراموش شدن بحث های کارشناسی و بررسی این موضوعات است که شاهد ابتلای کشورمان به آن هستیم.
او میافزاید: یکی دیگر از آفت های این نگاه، به ویژه در جوامعی مانند کشورمان، تسری این نگاه به نهادهایی است که در این باره وظیفه دارند. چه آنهایی که میبایست این اخبار را پیگیری کرده و در قالب آمار و بحث های علمی آنها را مورد بررسی قرار دهند و چه نهادهایی که میبایست در این خصوص پاسخگو باشند، کم کاری های احتمالی را بپذیرند، از عملکرد خود دفاع نمایند و دست آخر ثابت کنند که کارآیی لازم را دارند و صرفا بودجه خور نیستند.
ضرابی در ادامه با فقدان آمار خودکشی در کشورمان اشاره کرده و میگوید: نتیجه نگاه مسئولان به خودکشی و نگرانی های ایشان از شکسته شدن قبح این مساله موجب شده که سالها شاهد ارائه آمار مربوط به این پدیده در کشورمان نباشیم و تنها منابعمان در این خصوص، برخی آمارهای برآمده از تحقیقات مقطعی و منطقه ای باشد و بس. این در حالی است که به یاد میآوریم چند سال مسئولان سازمان پزشکی قانونی یکبار تصمیم به انتشار آمار این پدیده گرفتند و آماری که ارائه دادند را نگران کننده خواندند. اتفاقی که دیگر رخ نداد و جا دارد از ایشان بپرسیم آیا دیگر نگران کننده نیست؟
این مددکار در ادامه میگوید: تنها میدانیم که آمار خودکشی در کشورمان، به مانند کشورهای همسایه، از آمار شیوع این پدیده در جهان پایین تر است که این موضوع ریشه در باورهای دینی ساکنان این منطقه جغرافیایی دارد اما آیا این میزان اطلاعات برای رفع نگرانی هایمان از شیوع این پدیده جهانشمول کافی است؟ به نظر من که این گونه نیست.
او در پایان میگوید: زمانش رسیده که مسئولان به جای ترسیدن از قبح شکنی در این خصوص و نگرانی از اخباری که لغت «خودکشی» در آنها آمده، نگرانی های جدی تری در این خصوص داشته باشند و حتی اگر کاری از دستشان بر نمیآید، مانع از انتشار آماری که میتواند خانواده ها و دلسوزان جامعه را هشیار کند، نشوند.
دیدگاه