دامن سبز جنگل مامن زباله
مشاهده رهاسازی زباله در جنگل کار آسانی نیست. موضوعی که خود بر سر محیط زیست آوار میکنیم و شاید با عزم و اراده شخصی بتوان به حفظ و نگهداری صحیح از منابع خدادادی خوشبین بود.
رویکرد بسیاری از اهداف توسعهای بر مبنای حفظ محیط زیست مطرح میشود. اما متاسفانه کمرنگ شدن ملاحظات زیست محیطی در قرن اخیر در اغلب اوقات معضلاتی را برای بشر رقم میزند. آنچه به تبع توسعه و پیشرفت تکنولوژی بتدریج بر دایره تخریب محیط زیست میافزاید انکارناپذیر است. هرچند تخریب محیط زیست و توسعه ملازمهای باهم ندارند. کار در جایی آزاردهنده است که با سوءمدیریت و سهلاندیشی و راحتطلبی در تصمیمگیری، آگاهانه و هوشمندانه در مسیر تخریب محیط زیست گام برمیداریم.
مشاهده رهاسازی زباله در جنگل کار آسانی نیست. موضوعی که خود بر سر محیط زیست آوار میکنیم و شاید با عزم و اراده شخصی بتوان به حفظ و نگهداری صحیح از منابع خدادادی خوشبین بود.
با سفری کوتاه به جنگلهای شمال انبوهی از زبالهها را مشاهده میکنیم که با سهلانگاری و بیتفاوتی رها شدهاند. زبالههایی که در کنار جنگل جا خوش کردهاند. اینگونه بیتفاوتیها، رنجی است که هماکنون در بسیاری از موضوعات اجتماعی و فرهنگی آسیبهای مضاعف را در پی دارد. هر شهروند باید بعنوان شهردار عمل کند و با مسئولیتپذیری شخصی نسبت به محیط پیرامونی خود در کمترین توقع زبالههای دستساز خود را به مکان تعریف شده بسپارد. در روی دیگر سکه اگر بیتفاوتی بر انصاف چیره شود و شهروند به یاد رفتار غیرمسئولانه برخی از مدیران در عدم برنامهریزی برای این موضوع بیافتد احتمالاً چارهای جز بیمبالاتی نخواهد داشت. وقتی در قلب جنگل مکانی برای انباشت زبالهها در نظر گرفته میشود، هنگامی که هر آنچه از سطح شهر جمع میشود به دامن جنگل یا تالاب ریخته میشود و دهها نمونه دیگر، قطعاً نمیتوان انتظار داشت قریب به اتفاق شهروندان رویهای مخالف را در پیشگیرند. متأسفانه بر اثر بیتفاوتی تمام مسئولیتها به دوش کسانی گذارده میشود که مسئولیت گریزند.
بر اساس گزارشها بخشی از پسماند تولیدی استانهای شمالی کشور در جنگل، رودخانه یا دریا دپو میشود. مضافاً اینکه افزایش تولید زباله در ایران خلاف روند کاهشی در دنیاست. در برخی شهرها حتی جمعآوری روزانه زباله در موارد متعدد هم جوابگو نیست در حالیکه در برخی شهرهای دنیا بازه زمانی جمعآوری زباله به دو یا سه روز یکبار افزایش یافته است.
مسئولان محیطزیستی برخی از استانهای شمالی، محدودیت و کمبود زمین را عامل مهم شیوه کنونی دفع زباله عنوان میکنند که این مطلب صرفاً بهانهای برای سرپوش گذاشتن بر کم کاریهاست. به هر میزان که مکان مناسب برای دفع و تجمع زباله در یک استان یا شهرستان یافت نشود، رهاسازی و تجمع زباله در جنگل، ساحل و یا تالاب عاقلانه و عادلانه به نظر نمیرسد. کشوری کوچک همچون سنگاپور که بواقع با کمبود عرصه و زمین مواجه است با برنامهریزی دقیق و علمی توانسته تجربیات موفق و ویژهای را در خصوص تفکیک و بازیافت زباله بدست آورد. با بکارگیری تجربیات بینالمللی و همگام با فناوری میتوان بر محدودیت زمین غلبه کرد. شوربختانه آن عزم جدی و اراده واقعی از سوی مسئولین وجود ندارد و همواره آسانترین و سریعترین راه را به تصور و سلیقه خود انتخاب و اجرا میکنند. در عصر کنونی که تمامی دولتها به دنبال منافع ملی خود تلاش میکنند هیچگاه از ملاحظات زیستمحیطی غافل نمیشوند و غالباً اولویت نخست را به محیطزیست میدهند. در حالیکه ما هنوز در تفکیک زبالههای بیمارستانی و عفونی از زبالههای خانگی و شهری با موانعی روبرو هستیم.
جنگلهای شمال کشور نه تنها تاکنون به دلیل سودجویی برخی افراد از تخریب و دستبرد در امان نمانده است حتی انتخاب جنگل به عنوان جایگاه زبالههای شهری نیز به گفته کارشناسان خسارت جبرانناپذیری را بر پیکره این منابع وارد کرده است. در بعضی کشورها زبالهها را در معادن متروکه زغالسنگ در زیرزمین دفن میکنند ولی آنچه در شمال کشور رخ میدهد، دفع زباله در بالای کوه و وسط جنگل است. از طرف دیگر ساخت کارخانههای کمپوست و زبالهسوزی نیز کند پیش میرود و بعید به نظر میرسد معضل انباشت زباله در جنگل به این زودی حل شود. به گفته کارشناسان محیط زیست، نفوذ شیرابههای ناشی از زباله به سفرههای آب زیرزمینی که آب آشامیدنی شهروندان را تأمین میکند، خطرناکتر از فاضلاب است. دامنه آسیبهای وارده ناشی از رهاسازی زباله در جنگل وسیعتر از مجال این مقاله است. آنچه که دست اندرکاران باید در برنامه بگنجانند همانا میبایست اولویت اول استان و شهرستان را به دفن اصولی و بازیافت زباله اختصاص دهند.
با اجرایی شدن راهکارهایی همچون جلب سرمایهگذاریهای داخلی و خارجی با اتخاذ روشهای مطمئن تأمینمنابع، فرهنگسازی کارا با در نظرگرفتن تمامی اعتقادات سنتی و خانوادگی، اهمیتدادن به بحث آموزش و تربیت در مدارس و حتی دانشگاه، اطلاعرسانی دقیق و پرهیز از سیاسیکاریها در حوزه محیطزیست و در عین حال پاسخگوئی مسئولانه دستاندرکاران، قطع به یقین از زبالهای که به طلای کثیف موسوم است میتوان فرصتهای تمیزی ساخت.
استحصال انرژی از زباله سوزی، سوخت گیاهی، کمپوست، بازیافت مواد پلاستیکی و… هریک برنامهای را میتواند در اختیار مدیر شهرستان بسپارد تا با بهره گیری از ظرفیتها و اهرمهای موجود ضمن جذب مشارکتهای مردمی و دستگاههای مسئول بیش از پیش زخمهای تازهای بر پیکر محیط زیست وارد نیاید.
استان گیلان در چند سال اخیر جایگاه ویژهای را در صنعت توریسم پیدا کرده است، تولید پسماند در ایام پذیرش مسافر به چندین برابر وضعیت معمولی میرسد بنابراین اتخاذ تصمیم مدبرانه در خصوص نحوه بازیافت پسماند ضرورتی انکارناپذیر بنظر میرسد.
غلامرضا پورشعبان (کارشناس ارشد کشاورزی و مشاور اشتغال)
پایگاه اطلاع رسانی دیارمیرزا: انتشار مطالب خبری و یادداشت های دریافتی لزوما به معنای تایید محتوای آن نیست و صرفا جهت اطلاع کاربران از فضای رسانهای منتشر میشود.
دیدگاه