نوروز، روزنه ی برای رهایی از روزمرّگی ها
عید، در لغت به معنی بازگشت است شاید پرسیده شود :بازگشت به چی!؟ باید گفت: بازگشت به خویشتن و بازگشت به فطرت. به این معنی که آدمی به تاّمل از ورای هر روزینگی های نهادینه شده! اصالت و رسالت نخستین خود را در این چند صباح زندگی، باز یابد. بی تردید، بهار تجّلی نام لطیف خداوند است
نوروز، روزنه ی برای رهایی از روزمرّگی ها
تحقیقا، پدیده ی فراگیر روزمرّگی از پدیده های نامطلوب و ناروای دنیای آشفته امروز است. آنگاه که غایت راستین به محاق می رود لاجرم، زندگی به ابتذال تکرار و انسدادِ عادت می گراید، و زندگی هر روزه به اپیدمی روزمرّگی، دچار می شود. در این شرایط شکننده، دیگر از ترّنم و تنّعم زندگی چیزی باقی نمی ماند! تحّرک وتحّول از متن زندگی رخت بر می بندد و ایستایی و مرگ، جای آن می نشیند. به گونه ی که گاه آدمی، فروپاشی و مرگ خود را رویش و زندگی می پندارد! ساموئل بِکِت در جای گفته است: 《عادت، ضامن نوعی مصونیت کسالت بار است!》
سال ها است که به تسلسل در چنین ایامّی ، عید می آید و می رود و آدمیان هم در این فرآیند، کم و بیش به یک سلسه آداب و عادات روزمّره، سر گرم می شوند! توگویی، تقدیر آن است تا کلیشه وار و باری به هر جهت، عید پارسال را به سبد عید امسال و عید امسال را به سبد عید سال دیگر فرو اندازیم و همینطور، این رشته سر دراز دارد!
در این شرطی سازی ها و عادت بازی ها، تقویمی ورق می خورد و سالی تحویل می شود بدون اینکه حالی تحویل شود و سرود و سلوکی پژواک داده شود! جامه و خانه، نو وتازه می شود بدون آنکه، نگاه و شیوه ها تغییر یابد! گویا قرار است مرداب ها همیشه مرداب باقی بمانند!
گفتی که امسال شدی به ز پار
رو که همان احمد پارینه ای! (سنایی)
عید، در لغت به معنی بازگشت است شاید پرسیده شود :بازگشت به چی!؟ باید گفت: بازگشت به خویشتن و بازگشت به فطرت. به این معنی که آدمی به تاّمل از ورای هر روزینگی های نهادینه شده! اصالت و رسالت نخستین خود را در این چند صباح زندگی، باز یابد. بی تردید، بهار تجّلی نام لطیف خداوند است. بهار مهربان، می آید تا از سیمای جان آدمی غبار روبی کند و او را با نزاهت و شرافت زندگی بیش از پیش، آشتی دهد. پیشوای پرهیزکاران امام علی (ع) فرموده اند :هر روز که غبار تیرگی در آیینه ی جان تو ننشیند، آن روز عید واقعی توست. آری، بنی آدم در تیرگی ها و تاریکی های تکرار و تهوع، به سرعت به بنی عادت، تبدیل می شود! او شکوه درونی خود را در مصاف تند باد های سختِ خزانِ زندگی، از دست می دهد و دقیقاً اینجاست که لطف بیکران الهی روزنه ی می گشاید برای رهایی از کهنه گی های فرو افتاده بر سقف زندگی ادمی. باید عنایت داشت هر فروردینی که فرا می رسد مُوجهاً ، دَینی بر گردن ما دارد که باید به فرّ و شکوه، آن را ادا نمود، به تعبیر مولانایی :
راه را بر ما چو بستان کـن لطـیف
مقصد ما لطف خودکن ای شرّیف
سیدحجت مهدوی سعیدی
پایگاه اطلاع رسانی دیارمیرزا: انتشار مطالب خبری و یادداشت های دریافتی لزوما به معنای تایید محتوای آن نیست و صرفا جهت اطلاع کاربران از فضای رسانهای منتشر میشود.
دیدگاه