در انتخابات پیش رو، جایی برای جوانها هست؟
حلقه بسته نسل اول ودوم چه زمانی شکسته خواهد شد؟چرا روز به روز فاصله سنی نمایندگان و اعضای دولت با نسل جوان بیشتر می شود؟ آیا جوانان تنها به درد روز رای گیری و حضور پرشور در انتخابات می خورند؟
طبق پیش بینی بسیاری از ناظران انتخابات مجلس شورای اسلامی در دوره پیش رو؛ انتخاباتی با گرایش های مختلف و رقابت های جدی به نظر میرسد. اما در میان هیاهوهای سیاسی و جناحی که به وضوح در بیشتر آنان بوی منفعت طلبی و حزب و قبیله گرایی سیاسی به مشام میرسد بسیاری از نکات مهم به فراموشی سپرده شده است.
بدیهی است رابطه معناداری میان میانگین سنی جامعه و مشکلات مبتلا به آن وجود دارد. تجربه چهار دهه گذشته از انقلاب نیز به وضوح نشان داده که مسائل اصلیو معضلات کشور همگرایی معناداری با پیک جمعیتی داشته اند به عنوان مثال مشکلات مربوط به بهداشت و سلامت و تغذیه نوزادان و تنظیم خانواده در اوایل دهه ۶۰ مانند مشکلات شیر خشک و .. ؛ مشکلات مرتبط با کمبود مدارس و سه شیفته بودن مدارس در اواخر دهه شصت و اوایل دهه هفتاد، مشکلات کنکور در اواخر دهه هفتاد و اوایل دهه هشتاد و اکنون مشکلات اشتغال و ازدواج و مسکن جوانان که از اواسط دهه هشتاد شروع شده و کماکان به قوت خود باقیست. این همگرایی که تناسب معضلات حاد اجتماعی با پیک جمعیتی متولدان دهه شصت را به خوبی آشکار می کند. لزوم چاره اندیشی در خصوص نزدیکی هر چه بیشتر افکار وآرای تصمیم گیران و مجریان قانون به آرا و نظرات و دغدغه های این نسل را بیشتر روشن می نماید.
از سوی دیگر اگر قشری از جامعه صدا و نماد خود را در انتخابات و نامزدهای انتخاباتی نبینند منطقی است که مشارکت معناداری نیز در انتخابات نخواهند داشت. جوانان به عنوان قشر مهم و تاثیر گذار از جامعه نیز علی الخصوص در انتخاباتی مانند مجلس شورای اسلامی که تکثر آرا و نظرات وجود دارد علاقه مند هستند تا افرادی از میان خود و با علایق و مقتضیات روحی و اجتماعی خویش را برگزینند. به عبارت دیگر یکی از موثرترین راهها برای افزایش مشارکت مردم در انتخابات که همواره و به درستی مورد تاکید بزرگان نظام علی الخصوص رهبری معظم انقلاب بوده است همین حضور نامزدها و نمایندگانی از میان نسل جوان خواهد بود.
طبق ماده ۲۸ قانون انتخابات مجلس شورای اسلامی شرط سنی نامزدهای انتخاباتی داشتن حداقل سی سال تمام می باشد. اما آنچه در عمل اتفاق افتاده و میانگین سنی نمایندگان فعلی مجلس به وضوح نشانگر این است که کماکان صندلی های سبز مجلس شورای اسلامی در اختیار نمایندگانی از نسل اول و دوم انقلاب با میانگین سنی بسیار بیشتر از این عدد می باشد. بدیهی است هر چه فاصله سنی تصمیم گیران و مدیران جامعه با آحاد جامعه کمتر باشد درک مسائل مبتلابه مردم و مشکلات آنها برای مسئولین بهتر و به تبع آن تصمیمیات بهتر و کارآمدتری اتخاذ خواهند شد. به عبارت دیگر فاصله میانگین سنی تصمیم گیران و جمعیت کشور می تواند معیار مناسبی برای درک علت و منشا بسیاری از تصمیمات ناکارآمد و یا مفید و کارآمد نظام تصمیم گیری کشور باشد.
در نمودار زیر به خوبی مشخص است که میانگین سنی نمایندگان مجلس در چند دوره گذشته تا کنون تفاوت معناداری با میانگین سنی جمعیت روستایی و شهری کشور دارد.
نمودار به خوبی نشان می دهد که هر چند در اوایل دهه هفتاد فاصله میانگین سنی نمایندگان و میانگین سنی جمعیت کشور حدود ۱۸ سال بوده اما این فاصله در مجلس نهم به بیش از ۲۱ سال رسیده است. همچنین میانگین سنی نمایندگاناز ۴۲.۷ در سال ۷۴ به ۵۱.۶ در سال ۹۰ افزایش یافته و این افزایش نشانگر این است که درصد مشارکت نسل سوم انقلاب در ترکیب نمایندگان مجلس چیزی در حدود صفر می باشد.
بدیهی است نسلی که اساسا با معضلاتی مانند ازدواج و اشتغال و مسکن روبرو نبوده هیچگاه درک درستی از بحران های مرتبط با این موضوعات نخواهد داشت. بحرانهای بزرگی مانند بحران جنسی، بحران اشتغال، افسردگی و هزاران مشکل و بحران ریز و درشت دیگر تنها نمونه هایی از بحرانهایی هستند که نسل جوان کنونی با آن روبرو هستند و عزم جدی تصمیم گیران و مجریان را به علت فاصله معنادار آنان با میانگین سنی جمعیت نمی بینند.
نسل اول و دوم انقلاب به خوبی به خاطر دارند که بزرگان انقلاب و در راس آنان امام عظیم الشان در شرایط بحرانی ابتدای انقلاب با اعتماد به جوانان در عرصه های مختلف علی الخصوص در عرصه حیاتی جنگ چگونه کشتی طوفان زده انقلاب را به پیش بردند. اکثر قریب به اتفاق بزرگان و فرماندهان جنگ حتی در زمان شهادت خود سنی کمتر از سی سال داشتند. حتی برخی از وزرا مانند شهید تندگویان نیز عملا جوان به حساب می آمدند. حال چه پیش آمده که همان نسل که انقلاب به آنان در ایام جوانی اعتماد کرده جوانان را برای تصدی مسئولیت و راهیابی به مراکز تصمیم گیری مناسب نمی دانند؟ آیا نسل جوان کنونی حق دارد این سوال را از خود بپرسد که چرا نسل اول و دوم انقلاب فضا را برای حضور او باز نمی کنند؟ حلقه بسته نسل اول ودوم چه زمانی شکسته خواهد شد؟چرا روز به روز فاصله سنی نمایندگان و اعضای دولت با نسل جوان بیشتر می شود؟ آیا جوانان تنها به درد روز رای گیری و حضور پرشور در انتخابات می خورند؟ آیا واقعا نسل اول و دوم جوانان کنونی را از جوانی خود ضعیف تر، کم دانش تر و کم تجربه تر می دانند؟ این سوالات و هزاران سوال دیگر در ذهن نسل جوان کنونی بیانگر شکاف خطرناکی است که باید هر چه زودتر برای آن چاره اندیشی کرد. حال باید دید که آیا نسل اول و دوم انقلاب می توانند این فداکاری و از خودگذشتگی را داشته باشند یا خیر؟
مجتبی یوسفی نژاد
کارشناس ارشد مدیریت اجرایی استراتژیک
پایگاه اطلاع رسانی دیارمیرزا: انتشار مطالب خبری و یادداشت های دریافتی لزوما به معنای تایید محتوای آن نیست و صرفا جهت اطلاع کاربران از فضای رسانهای منتشر میشود.
دیدگاه