دریا حیرانتر از حیران
دریا حیرانتر از حیران دیروز طبق معمول هر جمعه سری به ییلاق پدری زدم.ییلاق ما جدیدا خیلی پیشرفت کرده حسابی شلوغ شده و بشدت آنتن می ده ،تازه سه سال پیش هم نماینده ما قول داده که آسفالت بشه . من که عاشق نگاه کردن به کوه هستم بخصوص از نوع سرسبزش در حالی که […]
دریا حیرانتر از حیران
دیروز طبق معمول هر جمعه سری به ییلاق پدری زدم.ییلاق ما جدیدا خیلی پیشرفت کرده حسابی شلوغ شده و بشدت آنتن می ده ،تازه سه سال پیش هم نماینده ما قول داده که آسفالت بشه . من که عاشق نگاه کردن به کوه هستم بخصوص از نوع سرسبزش در حالی که از پنجره اتاق خونمون ( به قول طبقه تازه به دوران رسیده ویلامون ) غرق در تماشای کوه سرسبز مقابل بودم .(البته مدتی است که دچار ریزش سرسبزی شده شاید بخاطر اینه که این روزها کاشت مو مد شده به همین خاطر ه که درختهای چنیدین ساله اش را بریدند و بجاش نهال چندین ماهه می کارند که بقولی همه چیمون بهم بیاد) . بهر حال بگذریم در همین تماشا بودم که ناگهان تلفن زنگ خورد شماره ناشناس بود جواب دادم الو ! از اونور صدایی آمد منم دریا .گفتم دریا ؟ دریا کیه خانوم ، بسرعت در اتاق را بستم تا صبوره خاتون ( همسر مکرمه ) را عرض می کنم متوجه نشود چون هنوز روشنفکر نشده و نسبت به تماسهای ناشناس حساسه. بهر حال گفتم دریا ؟کدام دریا ؟من دریا نمی شناسم . جواب شنیدم رعیت الدوله دریا خانم چیه منم دریای خزر؟ گفتم دریای خزر به به چطوری سهم ۱۳ درصدی ؟! (البته طبق بعضی بررسی ها سهم ۲۰ درصدی بهرحال بین محققین اختلافه و ما هنوز نمی دانیم این ماهی سفید هایی که می خوریم کجایی هستند ؟) دریا که گویا دل پری داشت زار زار زد زیر گریه که رعیت الدوله چه حالی چه احوالی . مدتی است که آرزو به دل مانده ام کسی سر به دریا بزنه . گفتم خب شما هم انتظارت بیجاست از اولش هم قرار بود دل به دریا بزنن نه سر ! حالا مشکلتو بگو ؟( عزیزان در جریان باشید بعلت دعوت بیشمار مردمی از اینجانب و مشی اعتدال گونه ای که در برخورد با تمام موجودات رنج کشیده وشنیدن دردو دلهای آنان دارم احتمال نامزدی بنده در انتخابات آتی قوت گرفته ولی تا تائید نهایی باید صبر کرد البته دبیر کل یکی از احزاب جدیدا گفته با ما دوسته اما بعد از تائید مشخص میشه من تو لیستشون هستم یا نه و دبیر ان سایر احزاب هم خدا رو شکر اعلام دشمنی نکردند .بنده هم در مکتوبات بعدی ، مردم همیشه در صحنه را از مواضع و شرایط و برنامه هایم و…. مطلع خواهم کرد.) دریا با صدای آرام خود که در تابستانها صد چندان می شود گفت مدتهاست که نمی توانم خیابانها را ببینم .در گذشته نه چندان دور رفت و آمد ماشینها برایم جذاب بود و با دست نشان دادن بچه ها و خانواده ها را که از دور می دیدم و فریاد دریا دریا شان را می شنیدم جزر و مد می کردم ( منظور در ادبیات دریایی هیجان زده شدن است) اما مدتهاست که در جلوی خود فقط دیوارها ی سنگی را میبینم ،دیوارهایی که حتی در روزهای خشم نیز به آن نمی رسم تا خشم خود را بر آن بکوبم. دیگر نمی دانم آن بخش شنی که روبروی من است همان اجداد خشکیده ام یعنی ساحل هستند یا حیاط صاحبان ویلا؟ نمی دانم اجدادم حیاط ویلای آنها را تصرف کرده اند یا آنها اجداد من را ؟ رعیت الدوله نمی دانم چرا هیچ کس ابتکاری خرج نمی کند تا ببیند چگونه می شود در ظرف مدت کوتاهی سواحل من حیاط خلوت یک عده که امروز طبق شنیده هایم در سواحل به آنها یقه سفیدیا دانه درشت یا ب.ز و… می گویند شده است ؟ رعیت الدوله چند روز پیش دو نفر بر روی اجدادم لم داده بودند و صحبت از دوست دیرینه ام حیران می کردند می گفتند به حیران تجاوز شده و همه مسئولین عزم خود را جزم کرده اند تا متجاوزین را به سزای اعمال خود برسانند. نمی دانم شاید حیران قدش بلند تر است دیده شد ولی کاش مسئولین می دانستند که طبق تحقیقات دانشمندانی از جنس خودشان در دل من و در ته اعماق وجودم کوههایی وجود دارد که حتی از حیران هم قد بلند تر ند اما چه حاصل با بخت گمراه.( البته این جمله آهنگینرا چندین قرن پیش دریکی از تابستانها از کسی شنیدم که خیلی پوشش مناسبی نداشت و با ریختن اجدادم بر روی پاهایش با صدای خوش می خواند :
بارها گفته ام و بار دگر می گویم ……….. که من دلشده این ره نه بخود می پویم )
القصه دریا ادامه داد که رعیت الدوله دلم شکسته .تمام اجدادم را (منظور دریا سواحل است) با پسماندها و زباله ها ی قابل جذب و غیر قابل جذب به گندآبی( فرزند ناخلف مرداب ) تبدیل کرده اند که دیگر جرات ندارم نوازشی بر رویشان داشته باشم. پشت این دیوارها هم که هر روز به نام هتل و متل و خانه ویلایی و حصار و … بر جلویم قد می کشد نمی توانم دور دست را و حتی حیرانم را ببینم. رعیت الدوله دیروز احساس کردم که نفت بالا می آورم برای فرزندانم که شما با بی رحمی تمام آنها را می خورید نفس کشیدن سخت شده است. یکی از همین سازندگان دیوارهای بلند و خانه های ویلایی روی اجدادم نشسته بود و به همراه دوستانش یکی از فرزندانم به نام ماهی سفید را نمی دانم به چه جرمی به سیخ کشیده بود میگفت (( میگن ماهی سفید جیوه داره)) نمی دانم جیوه چیه آقای رعیت الدوله ولی خداکنه برای بچه ام ضرر نداشته باشه . دریا که این حرفها را می زد اشک امانم نمی داد بهرحال خودم را جمع کردم و با صدایی سرشار از تدبیر به دریا امید دادم که اگر مردم ردای خدمت را به تن من بپوشانند و شواهد هم تائید کننده موضوع هست چون من از جنس مردمم ، از بین مردمم ، من آمده ام که زیرو رو کنم ، که ناگهان دریا داد زد تو هم که شعار میدی رعیت الدوله . بله دریا راست می گفت من هم شعار می دادم . اما الان که چند روز از آن مکالمه که بدون خداحافظی دریا تمام شد می گذرد به این موضوع فکر می کنم حالا که دریا حیرانتر از حیران است همه باید دنبال ابتکار باشیم.
امضاء:رعیت الدوله
متممات:
– اینجانب رعیت الدوله جزء معدود افرادی است که توانایی گفتگو با همه محرومین اعم از انسان ،کوه ،دریا ،جنگل ، بیابان و… را دارد و یکی از دلایلم جهت ورود به انتخابات را همین موضوع میدانم.
– هر گونه شائبه در این متن را که منجر به ناراحتی کسی بویژه مسئولینی که زورشان می رسد را تکذیب نموده ، می نمایم و خواهم نمود و عاجزانه التماس دارم فقط موضوع را از حیث طبیعی بررسی نموده و هیچ برداشت غیر طبیعی نداشته باشید.
– بزودی سلسله مطالب و برنامه های انتخاباتی رعیت الدوله خدمتتان ارسال خواهد شد.
پایگاه اطلاع رسانی دیارمیرزا: انتشار مطالب خبری و یادداشت های دریافتی لزوما به معنای تایید محتوای آن نیست و صرفا جهت اطلاع کاربران از فضای رسانهای منتشر میشود.
دیدگاه